حسن روحانی حق دارد اما...
پرونده هستهای و بستن آن، ماموریت بزرگ حسن روحانی به عنوان رییس دولت یازدهم بود. آنچه مسلم است این پرونده و تلاش دولت یازدهم و پایان این پرونده هم اتفاق و موفقیت بزرگ برای روحانی بود. پروندهای که مهمترین پرونده دهسال اخیر ایران شناخته میشد و برجام را به مهمترین اتفاق تاریخی این سالهای گذشته تبدیل کرد.
پرونده هستهای و بستن آن، ماموریت بزرگ حسن روحانی به عنوان رییس دولت یازدهم بود. آنچه مسلم است این پرونده و تلاش دولت یازدهم و پایان این پرونده هم اتفاق و موفقیت بزرگ برای روحانی بود. پروندهای که مهمترین پرونده دهسال اخیر ایران شناخته میشد و برجام را به مهمترین اتفاق تاریخی این سالهای گذشته تبدیل کرد. با برجام و به نتیجه رسیدن پرونده هستهای، رییسجمهور موفق شد تا برای زمینههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی که در سالهای گذشته و به دلیل تحریمها راههای ورودی بستهای داشتند را باز کند و هم موفق شد، جریان باقیمانده از دولت گذشته را که همچنان در متن جامعه دیده میشد تا حدود زیادی در میان افکارعمومی به انزوا بکشاند و نقش مخرب این جریان را هم اطلاعرسانی کند و هم فرصتهای کمتری برای آسیبرسانی در اختیار آنها قرار دهد. اینها اتفاق بزرگ و مهمی است که رخ داده و به همین جهت، حسن روحانی حق دارد که درباره این پرونده، احساس پیروزی کند. حق دارد که درباره این موفقیت صحبت کند و تلاشها، کوششها و تمام برنامهریزیها و سیاستگذاریهای اجرایی که باعث شد تا این موفقیت حاصل شود را به یاد بیاورد، آنها را تکرار کند و همچنان
درباره برجام و تیم موفقش صحبت کند. اما این صحبتها و تاکیدها، نباید باعث شود تا روحانی تمام تمرکز رسانهای خود را روی برجام و موفقیت این پرونده بینالمللی بگذارد و مدام در گفتوگوهای تلویزیونی یا نشستهای خبری، این موفقیت را گوشرد کند و از نکات دیگر غافل بماند. رییسجمهور باید بداند که جریان رقیب، در همین شرایط میتواند آسیبرسان باشد؛ جریانی که هم قدرت رسانهای دارد و هم قدرتهای قهری دیگر که میتواند به همان میزانی که حسن روحانی از لحاظ رسانهای و به وسیله پرونده هستهای موفق بوده، پاتک رسانهای تدارک ببیند و آسیبهای زیادی به این موفقیت و دولت وارد کند. واقعیت این است که با به نتیجه رسیدن برجام، انتظار افکار عمومی هم بالا رفته است. تغییرات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و از همه مهمتر، اقتصادی، توقع و انتظار مردم و افکارعمومی است که در دو سال گذشته به دولت این فرصت را دادهاند تا تمرکز خود را روی پرونده هستهای بگذارد و به امید تغییرات آینده، فشارها و بحرانهای مختلف را تحمل کردهاند.
در چنین شرایطی اگر حسن روحانی بیش از اندازه پیروزی را در میدان توجه و تمرکز خود قرار دهد و از سیاستورزی و سیاستگذاری آینده غافل شود، این موفقیت بزرگ هم به زودی فراموش میشود و به جای آن افکار عمومی با عدم رضایت از تحقق مطالبات خود و همچنین وعدههای انتخاباتی رییسجمهور، به دولت بیاعتماد میشوند. افکارعمومی به خوبی میدانند که پایان پرونده هستهای یک خواست کلی حاکمیت بوده و روحانی و دولت او، اجراکنندگان موفق، متبحر و کاردان این خواست عمومی و کلی. اگر رییسجمهور سیاستگذاری و سیاستورزی برای روزهای آینده را فراموش کند، موفقیت بزرگ هم دیگر دستاورد کارآمدی برای دولت یازدهم نخواهد بود. اینچنین است که حسن روحانی باید به اندازه بزرگی موفقیت پرونده هستهای، اهمیت و حساسیت سیاستگذاری و سیاستورزی درست را هم فراموش نکند و در هر دو زمینه، راهکارهای درست و صحیح تدبیر کند. در بخش سیاستگذاری که مشکلات مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و برنامهریزی برای امورمختلف اجرایی و تصحیح مشکلات داخلی مربوط میشود، باید برنامه جامع و کامل وجود داشته باشد. فشاراقتصادی و بحرانهای مختلف اجتماعی مردم را خسته کرده و اگر از این
مخاطب خسته بخواهیم که بازهم برای سالهای آینده صبروشکیبایی پیشه و فشارها را تحمل کند، نمیتوانیم انتظار ناامیدی و بیاعتمادی مردم به دولت را نداشته باشیم. نتایج خوب پرونده هستهای، به زمانی طولانی مدت نیازمند است اما اگر سیاست اجرایی دولت در جهتی پیش برود که اندکی از فشارها کاسته شود و کمی آرامش به زندگی مردم بازگردد، میزان موفقیت دولت هم بهتر سنجیده میشود.
اما در سیاستورزی، حسن روحانی باید به افکارعمومی و رفتارهای رسانهای دولت توجه بیشتر و دقیقتری داشته باشد. اتفاقی که متاسفانه همین گفتوگوهای تلویزیونی و سخنرانیهای مختلف، نشان داده که در این زمینه نه تیم رسانهای رییسجمهور به آن توجه میکنند و نه شخص رییسجمهور به اهمیت رسانه، رفتاررسانهای و تمرکز بر افکارعمومی واقف است. در سالهای گذشته رسانههای اصلاحطلب، بزرگترین حامیان دولت یازدهم بودند و تلاش کردند همزمان با دیدن نکات مثبت، مخاطرات و نگرانیهای خود را هم ابراز کنند. اما تا امروز دیده نشده که تیمرسانهای رییسجمهور توجهی به این نکات داشته باشند و مشخص نیست که آیا این نکته را میدانند یا اعتقادی به افکارعمومی و رسانهها ندارد یا آنقدر ذهنشان درگیر موضوعات دیگر است که ضرورت همراهی رسانهای و افکارعمومی را درک نمیکنند. نقطه ضعفی که میتواند به ضرر دولت و تمام تلاشهای دوسال و نیم گذشته باشد و تلقی جامعه را به این سمت ببرد که کار دولت یازدهم تنها و تنها به ثمر رساندن پرونده هستهای بوده است و دیگر هیچ. برای از بین بردن این نقطه ضعفها و البته خطری که میتواند موفقیت پرونده هستهای را از خاطرها
ببرد، حسن روحانی و دولت یازدهم باید بیش از اینها به این نکات دقت کنند و در هر دو زمینه، دقت عمل بیشتری به خرج دهند. حسن روحانی باید سیاستهای اجرایی را به سمت وعدههای انتخاباتی و تمام آنچه مردم از دولت تدبیر و امید میخواهند، ببرد و از طرف دیگر تیم رسانهای رییسجمهور باید راه را برای رسانههای حامی دولت و آنهایی که در دوسال سخت گذشته همراه بودند و با نگاه دقیقتر و موشکافانهتر پل ارتباطی میان مردم و دولت هستند، باز کنند. شاید یکی از راهبردها و راهکارهای درست که میتواند نقطه عطف رسانهای دولت یازدهم باشد، امکان گفتوگوهای مستقیم رییسجمهور با رسانههای اصلاحطلب و حامی دولت است. رسانههایی که خشکی و قابلپیشبینی بودن گفتوگوها و سخنان همیشگی رییسجمهور را میشکنند، ارتباط بیواسطه و مستقیم میان رییسجمهور و مردم برقرار میکنند و از همه مهمتر، میتوانند در سیاستگذاریها و برنامههای اجرایی صدای افکارعمومی برای خواستههای محقق نشده باشند و در مرحله سیاستگذاری و اهمیتها به دولت کمک کنند.
دیدگاه تان را بنویسید