دوئل محمد بن نایف با محمد بن سلمان جدیتر شد
ولیعهد در قفس یا مقرب پادشاه؟
محمد بن نایف ٥٦ ساله. ولیعهد و وزیر کشور عربستان سعودی. در شطرنج سیاست داخلی عربستان او را ولیعهد در قفس باید خواند اما در محافل اروپایی و زمزمههای درگوشی سیاستمداران امریکایی، او یک دردانه به تمام معناست. سیاستمداری پخته از لنز غربیها که اگر بر کرسی قدرت در ریاض تکیه بزند شاید حلال بسیاری از مشکلات اخیر به وجود آمده میان عربستان و اروپا شود.
اعتمادآنلاین- ملک سلمان، پادشاه عربستان سعودی پس از مرگ ملک عبدالله سنتشکنی کرد و مقرن بن عبدالعزیز را به حضور خواست. مکالمه سلمان و مقرن دقایقی بیش طول نکشید. پادشاه به ولیعهدی که کنیززاده بود تاکید کرد به دنبال انتقال قدرت به نسلهای جوانتر از خاندان عبدالعزیز است و قرعه این فداکاری به نام مقرن افتاده است. پذیرش امر ملک سلمان تنها گزینه روبهروی مقرن بود که هیچگاه از سوی برادرانش به رسمیت شناخته نشده بود. مقرن کنار کشید و محمد بن نایف، جوانترین ولیعهدی شد که تاریخ معاصر عربستان به خود دیده است. مهره اصلی مدنظر ملک سلمان اما محمد بن نایف نبود. ملک سلمان مقرن را به حاشیه راند تا راه برای فرزند ٣٠ سالهاش محمد بن سلمان هموارتر شود. محمد بن سلمان ولیعهد دوم نام گرفت و در عمل همه کاره. از آوریل ٢٠١٥ که محمد بن نایف به عنوان ولیعهد عربستان سعودی شناخته میشود تا به امروز همهچیز در بوستان خاندان سعودی سبز و خرم نمانده است. عربستان هم گرفتار بحرانهای منطقهای بیشمار است و هم در داخل فرزندان و نوادههای عبدالعزیز به دوئلهای پیدا و پنهان برای کوتاه کردن مسیر به قدرت رسیدن خود میپردازند. برای نخستین
بار در عربستان سعودی کسی نمیتواند حدس بزند، پادشاه بعدی چه کسی خواهد بود؟آیا محمد بن سلمان که ولیعهد دوم نام دارد به جای پدر بر مسند قدرت مینشیند یا کرسی سلطنت به چشم و چراغ غربیها محمد بن نایف خواهد رسید؟ حاکمیت در عربستان برای نخستین بار در چنددهه گذشته در حال تجربه استقلال سیاسی از امریکاست و تلاش میکند تا حدودی آیندهای با تاثیرپذیری کمتر از واشنگتن را برای خود رقم بزند. در چنین شرایطی چندان دور از ذهن نخواهد بود که محمدبن سلمان تا پیش از مرگ پدر راهی برای کنارزدن محمد بن نایف و تبدیل شدن به ولیعهد اول برای خود بیابد. محمد بن سلمان با اذن پدر در یک سال و نیم گذشته هر روز بر وزنههای قدرت خود افزوده است. ٣٠ ساله است و وزیر دفاع عربستان. جوان است اما عنوان سزار اقتصادی این کشور را به خود اختصاص داده است و البته همزمان کنترل غول نفتی عربستان، آرامکو نیز در اختیار وی است. محمدبن سلمان پس از آنکه سیاستهایش در یمن و آتش افروزیهای وی در منطقه به تبدیل شدن او به خطرناکترین سیاستمدار جهان از نگاه نشریهای چون ایندیپندنت منتهی شد، تصمیم به تغییر مسیر گرفت. خبرنگاران رسانه امریکایی بلومبرگ به محل زندگی و
کار محمدبن سلمان رفتند و مصاحبهای رپرتاژ گونه که ٨ ساعت به طول انجامید را با وی انجام دادند. مصاحبهای برای تطهیر وزیر دفاع. مصاحبهای که به ارایه ویترین جدیدی از محمد بن سلمان پرداخت. مردی جذاب، باهوش و کسی که ریسکپذیر است. وزیر دفاعی که میگوید میخواهد به چنددهه وابستگی کشورش به نفت پایان دهد. محمد بن سلمان از نظرظاهری نیز تیپ متفاوتتری را برای خود انتخاب کرده است: در دیدارهای رسمی هم لباسهای فیدرنگ و بلند مخصوص اعراب را بر تن میکند و عبایی قهوهای بر دوش میاندازد. لباسهایی خوش دوخت و عموما بر سرش هم عمامه خاصی نمیگذارد و ریشها را مرتب میکند؛ ترکیبی از مدرنیته و سنت سعودی که برای برخی جوانان این کشور جذاب است. البته تحسینی که از محمد بن سلمان در میان جوانان شکل گرفته وقتی به کهنهکارهای سعودی میرسد جای خود را به تردید میدهد. پیرترهای آل سعود به ظاهر، طرحهای اصلاحاتی پسرپادشاه را تایید میکنند اما تردید دارند که در شرایط منطقهای امروز و اوضاع اقتصادی عربستان با کسری بودجه بی سابقه، طرحهای جاه طلبانه ولیعهد دوم راهی برای موفقیت بیابند. سیاستهای این شاهزاده جوان در دو پرونده سوریه و یمن هم
خاطره خوبی از وی در ذهن بزرگان آل سعود نساخته است. در ماه فوریه بود که یک سیاستمدار و تحلیلگر مسائل نظامی فرانسوی در مصاحبه با آتلانتیک ابراز نگرانی کرده بود که کنشهای غیرمنطقی محمدبن سلمان در خاورمیانه، عربستان را به سمت آشوب بکشد.
محبوب واشنگتن، محدود در ریاض
در مقابل محمدبن سلمان، محمدبن نایف قرار دارد. برادرزاده پادشاه. مردی که در دهه ششم زندگیاش در عالم سیاست پختهتر است، احتیاط بیشتری به خرج میدهد و قابل اعتمادتر از ولیعهد دوم به نظر میرسد. مردی که اروپاییها میگویند به جای زیاد حرف زدن، بهتر عمل میکند. نخستین ورود رسمیاش به عالم سیاست به سال ١٩٩٩ بازمیگردد و زمانی که وارد وزارت کشور عربستان شد، از همان سالها تمرکز خود را بر بحث مبارزه با تروریسم گذاشت و همین مساله از وی چهرهای معقول در میان اروپاییها ساخت. رابطهای فوقالعاده خوب و نزدیک با واشنگتن دارد و محبوب بسیاری از سیاستمداران امریکایی اعم از دموکرات تا جمهوریخواه است. لئون پانه تا وزیر دفاع سابق امریکا که رابطه نزدیکی با محمد بن نایف دارد، در خصوص وی مینویسد: محمد تلاش بسیاری برای حفظ خاندان سلطنتی آل سعود کرده است. وی زمانی که ریاست نهاد اطلاعاتی عربستان را بر عهده داشت، ریشههای القاعده در عربستان را خشکاند. توطئههای بسیاری را منهدم کرد و در روند رادیکالزدایی از جوانان سعودی نقش چشمگیری داشت. پس از مرگ ملک عبدالله، محمد بن نایف نخستین فرد از نسل خود است که به ولیعهدی رسیده است. در
شرایطی که وی به قدرت برسد هم باید با القاعده و سایر گروههای تروریستی بجنگد و هم فکری برای رابطه کشورش با ایران بکند.
نگاهها به محمدبن نایف در سطح بین المللی متفاوت است. اکونومیست وی را چهرهای پرانرژی اما نهچندان سطح بالا میداند که میتواند یکی از گزینههای پادشاهی سعودی باشد. در ٢٠١١، مایکل هایدن در مقالهای محمد بن نایف را پنجمین چهره قدرتمند دفاعی در جهان معرفی کرد. در ماه مارس سال ٢٠١٦ بود که وی نشان افتخار را از دستان
نخست وزیر فرانسه، فرانسوا اولاند گرفت. در آوریل ٢٠١٦ نیز مجله تایم نام وی را در لیست صدچهره پرنفوذ سال قرار داد. فرانسوا اولاند نشان افتخار را به پاس آنچه فرانسه زحمتهای محمد بن نایف در مسیر مبارزه با تروریست خواند، به وی داد.
رکورددار سوءقصدها در خاندان سلطنتی
محمدبن نایف تاکنون از چهار سوءقصد جان سالم به دربرده است. وی در سوءقصد سوم آسیب دید اما در سه سوءقصد دیگر آسیبی به وی وارد نشد. سوءقصد سوم در ٢٧ آگوست سال ٢٠٠٩ و در قصر محمدبن نایف رخ داد. عامل انتحاری فردی به نام عبدالله حسن بود که به شبکه القاعده در شبه جزیره عربی متصل بود. عبدالله چند روز قبل از این حادثه با محمدبن نایف تلفنی صحبت میکند و به او میگوید که میخواهد خود را تسلیم کند. نایف در قصر خود در جده منتظر وی میماند و دستور میدهد عبدالله حسن را بدون بازرسی به نزد وی بیاورند. عبدالله حسن مقابل نایف خود را منفجر میکند اما بدن وی قدرت تخریبی بمب را به خود میگیرد و محمد بن نایف تنها آسیب کوچکی از این ماجرا میبیند. محمد بن نایف پس از این حادثه میگوید: نمیخواستم وی را بازرسی بدنی کنند تا احساس راحتی داشته باشد اما از اینکه خودش را منفجر کرد، تعجب کردم. این اتفاق تنها به اراده من برای مبارزه جدیتر با تروریسم افزود. آن حمله نخستین سوءقصد به جان یک عضو خاندان سلطنتی از سال ٢٠٠٣ بود. آخرین سوءقصد به جان
محمد بن نایف هم به آگوست ٢٠١٠ بازمیگردد.
نیاز به عزلی دیگر برای پادشاهی نایف
دخالت نظامی سعودیها در یمن، افت قیمت نفت و افزایش فعالیتهای تروریستی در منطقه، قدرت رهبری و تصمیمگیری عربستان سعودی را در قریب به دو سال گذشته از مرگ عبدالله زیرسوال برده است. از سوی دیگر در مراسم حج سال گذشته نیز بیش از ٢٠٠٠ نفر از کشورهای متفاوت مسلمان جان خود را از دست دادند که اصلیترین دلیل آن بیکفایتی سعودیها اعلام شد. محمد بن سلمان ٧٩ ساله است و به گواه برخی شاهدان عینی که با وی به صحبت نشستهاند وی از توانایی جسمی بالایی برخوردار نیست و هرلحظه امکان مرگ وی وجود دارد. احتمالی که به رقابتهای درون خاندانی آل سعود شدت و سرعت بیشتری بخشیده است. آل سعود از ٢٧١ سال پیش تا به امروز به سنت جانشینی ولیعهد پس از مرگ پادشاه پایبند بوده است اما امروز به نظر میرسد که ملک سلمان به دنبال گزینه دیگری در ذهن خود است. رقابت میان محمد بن سلمان و محمد بن نایف که هرکدام دو حوزه مهم دفاع و کشور را در اختیار دارند به چشم همگان حتی فرانسویها هم آمده است.
زمانی که محمد بن نایف به فرانسه سفر کرده بود فرانسویها چند قرارداد مهم اقتصادی و نظامی با وی امضا کردند که بلافاصله پس از بازگشت محمد بن نایف به ریاض، تمام آنها لغو شد. دستور لغو را محمد بن سلمان داد و تاکید کرد که این قبیل قراردادها را باید با شخص وی امضا کنند. اختلافهای دو شاهزاده، هم بر مسائل داخلی و هم بر سیاست خارجی اثرگذاشته است و برخی تحلیلگران علت تطویل جنگ یمن و شکست عربستان در پیشبرد خواستههای خود با گزینه نظامی را ناشی از تقابل این دو نفر میدانند. محمد بن سلمان در چندماه رسیدن به قدرت به گونهای برخورد کرده است که برخی از آن با عنوان کودتا یاد میکنند. کودتایی که در آن یک نفر به دلیل پیوستگی نزدیکتر به قدرت آن را تمام و کمال برای خود میخواهد. وخامت وضعیت جسمانی ملک سلمان را باید از تلاشها و تقلاهایی که محمد بن سلمان برای به رخ کشیدن خود به عنوان چهرهای مصلح نشان میدهد، درک کرد.
محمد بن سلمان هم عنان وزارت دفاع را در اختیار دارد و هم زمام آرامکو را و این ادغام فرصتهای مانور سیاسی و اقتصادی همزمان را به وی داده است. با روی کارآمدن ملک سلمان، ناگهان محمد پسر مقرب وی که سن چندانی هم ندارد قدرت بسیار زیادی یافت و البته از قدرت تاثیرگذاری بالایی هم برخوردار شده است. در چنین موقعیتی میتوان گفت که دست محمد بن سلمان از منظر نفوذ و توانایی برای همراه کردن سایر چهرههای آل سعود با خود بالاتر از دست محمد بن نایف قرار گرفته است. البته مساله سن اندک محمد بن سلمان با توجه به اینکه بدعتی در سیستم حکومتی آل سعود به حساب میآید، میتواند یکی از نقاط ضعف وی باشد. تنها راه برای به پادشاهی رسیدن محمد بن سلمان این است که پدر قبل از فوت، محمد بن نایف را عزل کند و ولیعهدی را به وی بسپارد. اگر محمد بن نایف به مقام پادشاهی برسد معلوم نیست با محمد بن سلمان که جوان است و سوداهای بسیار در سر دارد چه خواهد کرد. در عربستان پادشاه قدرت مطلق است و این مساله باب میل محمد بن سلمان نخواهد بود. در حال حاضر محمد بن سلمان به گونهای رفتار میکند که گویا جانشین بدیل پدر، او است و ولیعهدی میان او و پدر قرار ندارد.
همین مساله و نادیده گرفتن محمد بن نایف که حداقل ٢٦ سال از وی بزرگتر است، بر خشم و البته رقابت دو نفر افزوده است. دیپلماتهای غربی عزل سعد الجبری از اعضای کابینه را که به دستور سلمان در ماه سپتامبر انجام شد، نشانهای از مشاجره جدی میان محمد بن نایف و محمد بن سلمان و جانبداری سلمان از فرزندش در این نزاع میدانند چرا که سعد الجبری به ولیعهد بسیار نزدیک بود. تلاشهای محمد بن سلمان برای کنارزدن محمد بن نایف نمیتواند بیحد و مرز باشد چرا که بیشک این مساله صدای امریکاییها را بلند خواهد کرد. محمد بن نایف عزیزکرده واشنگتن است و بسیاری اعتقاد دارند که پس از عزل مقرن بن عبدالعزیز هم این دستور و خواست امریکا بود که محمد بن نایف که سزار مبارزه با القاعده و جهادیون افراطی نام گرفته است به عنوان ولیعهد برگزیده شود. اصرار بیش از اندازه خانواده سلمان بر برکناری محمد بن نایف میتواند به تیر به خودی برای آنها بدل شود. برای غربیها محمد بن نایف، مردی بسیار محترم است و شاید بتوان گفت که تنها سیاستمدار سعودی است که حمایت و اعتماد صد در صدی اروپا و امریکا را در مشت خود دارد. در عالم قدرت عشیرهای عربستان، محمد بن نایف
وفاداران بسیاری در میان نیروهای وزیر کشور دارد و بسیاری از اعضای خاندان سلطنتی هم از صعود مستقیم وی به کرسی پادشاهی حمایت میکنند و فراتر از حمایت آن را مسالهای عادی و روندی نرمال میدانند.
یکی از موانع پیش روی سلمان برای کنار زدن برادرزادهاش نیز وفاداری نیروهای امنیتی سعودی به محمد بن نایف است که میتواند به واکنش بخشهای امنیتی منتهی شود. محمد بن نایف در حقیقت امریکا دوستترین شاهزادهای است که در صف رسیدن به پادشاهی قرار دارد. مردی که امریکاییها او را باهوشترین و موفقترین فرد نسل خودش میدانند. محمد بن نایف برخلاف پدرش که در کار با امریکاییها سهلگیر نبود، برای همکاری همهجانبه با امریکا مانع چندانی قایل نیست. وی در نشست سال گذشته اوباما با رهبران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در کمپ دیوید گپ و گفتوگوی بسیار خوبی با باراک اوباما داشت. در جریان سفر اخیر اوباما به ریاض هم، برخی از رسانههای امریکایی هنگام رویارویی چهرههای
آل سعود با اوباما از محمد بن نایف به عنوان تنها چهرهای یاد کردند که مایل به استقبال جدی از رییسجمهور امریکا بود. مساله مبارزه با ترور و جریانهای تروریستی در منطقه که تبعات آن به سایر کشورها به خصوص اروپا هم سرایت کرده است، نیاز جهان به حضور چهرهای مانند محمد بن نایف در راس هرم قدرت در عربستان را توجیه میکند. تکیه دادن مردی که به گفته امریکاییها تمام عمر خود را صرف بازگرداندن افراطیون به دامن اعتدال کرده است در روزهای پس از بهار عربی خاورمیانه به نفع ثبات سیاسی و امنیتی است که برای واشنگتن در خاورمیانه به حلقهای مفقوده بدل شده است. واشنگتن و کشورهای غربی در چندسال اخیر از سوی نهادهای حقوق بشری برای چشم بستن بر نقض حقوق بشر در عربستان تحت فشار شدید قرار گرفتهاند و به روی کار آمدن محمد بن نایف این ارمغان را به امریکاییها میدهد که پادشاه جدید میتواند اصلاحات مدنظر آنها را پیش ببرد. سیب فریبنده پادشاهی در عربستان به بالا پرتاب شده است و باید منتظر ماند و دید که در چرخش آخر قرعه به نام ولیعهد در قفس میافتد یا فرزند مقرب پادشاه؟
دیدگاه تان را بنویسید