اعتمادآنلاین- پژوهشگر ارشد مرکز مطالعات وزارت امور خارجه امید به بهبود روابط ایران و عربستان را به دلیل جایگزینی رفتارهای رادیکالی به جای عقل در سیاست خارجی رژیم سعودی اندک می داند اما معتقد است گسترش روزافزون ارتباط ایران با جهان، عربستان را وادار می سازد به سوی ایران بازگردد.
گزیده مصاحبه صدر پژوهشگر ارشد مرکز مطالعات وزارت امور خارجه به شرح زیر است:
* در حال حاضر روابط ایران با برخی از کشورهای منطقه بهویژه عربستان مطلوب نیست.
* ایران و عربستان دو کشور قدرتمند منطقه هستند. دو کشور قدرتمند طبعاً در برخی حوزهها باهم رقابت دارند و این رقابت هم طبیعی است. به وجود آمدن این رقابت میان دو کشور ربطی به جمهوری اسلامی ایران و انقلاب اسلامی ندارد.
رقابت میان ایران و عربستان پیش از انقلاب اسلامی و در زمان شاه، برای جلب نظر آمریکا برای انتخاب یکی از دو کشور برای ژاندارمی منطقه سابقه دیرین دارد. امروز هم رقابت میان ایران و عربستان در جهان اسلام وجود دارد. بنابراین رقابت میان ایران و عربستان همچنان وجود دارد اما موضوعش متفاوت است. عربستان به دلیل وجود مکه، مدینه و حرمین شریفین جایگاه ویژهای در دنیای اسلام دارد.
*در دوران اصلاحات سطح روابط ایران با کشورهای منطقه و ازجمله عربستان افزایش پیدا کرد. دوره 8 سالهای که دولت اصلاحات بر سرکار بود ما بالاترین سطح روابط را با کشورهای حاشیه خلیجفارس و ازجمله عربستان داشتیم. متأسفانه بعد از دولت اصلاحات، بهگونهای عمل شد که تمام دستاوردهای دولت اصلاحات از میان رفت.
*آقای احمدینژاد بهعنوان رئیسجمهوری ایران رفتاری ماجراجویانه داشت. ادبیات رئیسجمهوری سابق کشورمان غیر دیپلماتیک بود. این ادبیات بهگونهای بود که دولتها را میترساند. دیپلماتها انتظار دارند که یک رئیسجمهوری با ادبیات دیپلماتیک و باوقار صحبت کند. از یک رئیسجمهوری انتظار نمیرود که با ادبیات سطح پایین با دنیای بینالملل صحبت کند. الفاظ و اصطلاحاتی مانند «ماشین اتمی ما دندهعقب ندارد» یا «ترمز و دندهعقب قطار هستهای را کنده و دور انداختهایم» ادبیاتی در سطح یک رئیسجمهوری نیست. در عرض 8 سال به دلیل بی تدبیریهای متعدد دولتهای نهم و دهم هر آنچه دستاورد سیاست خارجی ایران محسوب میشد، از میان رفت.
* ما دخالتی در امور داخلی عربستان نداشتهایم. در سالهای اولیه روی کار آمدن آقای احمدینژاد؛ ملک عبدالله تصور میکرد که آقای احمدینژاد مانند رئیسجمهوری دولت اصلاحات است. عربستان در سالهای ابتدایی دولت نهم به دنبال گسترش روابط با تهران بود.ملک عبدالله یک ملاقات بسیار خوب با احمدینژاد داشت. اما مجموع رفتارهای دولت احمدینژاد در سالهای بعد موجب شد تمام دستاوردهای دیپلماسی ایران در منطقه از بین برود. در تمام سالهای دولت دهم، آقای احمدینژاد تلاش کرد به عربستان برود اما دولت عربستان دیگر حاضر نشد با وی ملاقات کند.
* مجموع رفتارهای آقای احمدینژاد و سیاستهای دولت او موجب شده بود که کشورهای منطقه از ایران هراس داشته باشند. دو دیپلمات همیشه در ملاقات اول یکدیگر را ارزیابی میکنند که فرد مقابل چه شخصیت و چه دیدگاهی دارد.
معمولاً در دیدارهای دیپلماتیک رفتارهای سیاسی فرد مقابل موردمطالعه و ارزیابی قرار میگیرد. نتیجه ارزیابی موجب تصمیمگیری و قضاوت آنها در مورد ادامه همکاری یا قطع آن میشود. موضعگیریهای آقای احمدینژاد در مورد هولوکاست در عربستان سعودی تأثیر بدی در طرف مقابل داشت. پیشنهاد او در اجلاس اپک در عربستان مبنی بر حذف دلار از سبد مالی اپک با برخورد بسیار تحقیرآمیز ملک عبدالله مواجه شد.
* طرح مسائلی مثل هاله نور در سازمان ملل، ورقپاره خواندن قطعنامههای این سازمان یا سخنرانی در کنفرانس دوربان 2 در آفریقای جنوبی که باعث تبدیل جلسه ضد اسرائیلی به ضد ایرانی شد و بانکیمون دبیر کل سازمان ملل علیه سخنرانی آقای احمدینژاد موضعگیری کرد و آن را رد نمود، نمونههایی از رفتار سیاسی ایشان بود که تمام سران کشورها و از جمله عربستان آن را مورد بررسی قراردادند. بههرحال مجموع رفتارهای آقای احمدینژاد نشان داد که او فردی غیرقابل پیشبینی است.
*در دنیای سیاست غیرقابل پیشبینی بودن رفتار یک فرد به معنای غیرقابل اعتماد بودن آن است. به اصطلاح گفته میشود که روی حرفها، قولها و ادعاهای این فرد نمیتوان حساب کرد چون غیرقابل پیشبینی است. همین غیرقابل پیشبینی بودن رفتار رئیس جمهوری سابق موجب شد که دیگر کشورها در تنظیم روابط خود با ایران جانب احتیاط را نگه دارند.
* رقابت میان ایران و عربستان به عنوان دو قدرت منطقه ای امری گریز ناپذیر است. مهم این است که بدانیم منطق کدام کشور قوی تر است. این مسئله حرف درستی نیست که عربستانی ها می گویند عراق به طور کامل دراختیار ایران است عراق کشوری مستقل است و با ایران همسایه است و پیوندهای دیرینه مذهبی دارد. طبعا رابطه عراق با ایران پس از صدام حسین متفاوت می شود.
*اگر دولت یازدهم بلافاصله بعد از دولت آقای خاتمی روی کار آمده بود ما شاهد این مشکلات نبودیم و هیچ گونه مشکلی با کشورهای منطقه نداشتیم. متاسفانه ناچاریم بگوییم که عملکرد دولت احمدی نژاد در سیاست خارجی عامل اصلی چالش ایران با کشورهای منطقه بود. عملکرد دولت احمدی نژاد در سیاست خارجی و دخالت نهادهای غیر مسئول سبب شد تمام دستاوردهای دولت اصلاحات در سیاست خارجی ایران و منطقه خاورمیانه از میان برود.
*همزمان با دولت احمدی نژاد ما با بهار عربی یا بیداری مسلمانان در منطقه خاورمیانه روبرو شدیم. هرچند معتقدم نوع تحلیل و واکنش ما نسبت به تحولات برخی کشورهای عربی عجولانه بود. اما نباید از نظر دور داشت که واکنش مقامات عربستان نسبت به بهار عربی هم اشتباه بود و در واقع عربستان همان اشتباه عراق را دوباره تکرار کرد.مقامات سعودی تصور می کردند با رخ دادن انقلاب های عربی، ایران دست بالا را در معادلات منطقه پیدا می کند. عربستان تصور می کرد ایران از این کشور در معادلات منطقه ای پیشی می گیرد. می توانم بگویم تحلیل مقامات عربستان از تحولات کشورهای منطقه غلط بود.
* جالب اینجاست که عربستان ادعا می کند ایران در کشورهای منطقه دخالت می کند اما همگان می بینند که این دولت سعودی است که به یمن و بحرین ارتش فرستاده است و حتی از کشورهای آمریکای جنوبی مزدور استخدام می کند. دولت سعودی در سوریه و عراق از تروریست ها حمایت می کند و از همه مهم تر اینکه چه کشوری داعش را به وجود آورد؟! امروز در غرب این بحث جدی مطرح است که تامین کننده فکری و مالی تروریست ها عربستان سعودی است. اما با وجود همه این شواهد عربستان سعودی در کنفرانس کشورهای اسلامی، ایران را متهم به دخالت در کشور های اسلامی و حمایت از تروریسم می کند.
*واقعیت این است که عربستان از انزوا خارج شدن ایران ناراحت است. در طول مذاکرات هسته ای همگان دیدند که عربستان و اسرائیل تمام تلاش خود را برای به موفقیت نرسیدن این گفت و گو ها به کار بستند. این دو کشور از خروج ایران از انزوا به عنوان رقیب منطقه ای ناراحت هستند. مقامات عربستان در طول یک سال گذشته بارها اعتراض خود را نسبت به رویکرد آمریکایی ها در مذاکرات اعلام کرده اند و نسبت به بهبود نسبی روابط ایران و غرب واکنش منفی نشان دادند.
متاسفانه راهبرد عربستان و اسرائیل در مذاکرات هسته ای یکی بود و این امر باعث تاسف است که عربستان به عنوان یک کشور اسلامی با اسرائیل همسو باشد.
*علاوه بر مسائل داخلی عربستان و به قدرت رسیدن تندروها در حاکمیت این کشور که راهبرد تقابل با ایران را در پیش گرفته اند باید به نکته مهم دیگری اشاره کنم. متاسفانه حمله به سفارت عربستان، بهانه کافی را برای قطع روابط در اختیار عربستان قرار داد. مقامات سعودی به دنبال بهانه ای بودند که به لحاظ بین المللی قابل توجیه باشد؛ حمله سال گذشته برخی افراد به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری در مشهد این فرصت را در اختیار جناح حاکم این کشور قرار داد. معتقدم ضربه ای که اشغال سفارت عربستان در تهران بر روابط دو کشور زد جبران ناپذیر خواهد بود.
* دولت سعودی در حال دگردیسی است یعنی از حالت محافظه کارانه تاریخی خود که از ابتدای تشکیل این کشور وجود داشته است عبور کرده و به یک دولت تهاجمی و رادیکال تبدیل شده است.با تغییر موقعیت ایران و بهبود روز افزون روابط کشورمان با جهان، عربستان هم به این نتیجه می رسد که نباید از جامعه بین الملل و دیگر کشورها عقب بماند بنابراین تعبیر من این است که عربستان بالاخره به سوی ایران خواهد آمد اما زمان را قدرت و ضعف رادیکالیسم حاکم بر این کشور تعیین می کند.
منبع: ایرنا
دیدگاه تان را بنویسید