در مقابل شمخانی گارد نگیریم؛ نکته را بگیریم
علی شمخانی، امیر سپیدپوش ارتش ایران مرد جالبی است. اظهارات سیاسی او به دلیل برخی تفاوتها با روایتهای مرسوم اکثرا خبرساز میشود. اگر در دنیای مجازی ویدیو کلیپهای جنجالی سیاستمدارانی از این دست را دنبال میکنید دریابان شمخانی از این نمونهها کم ندارد.
در روزهای اخیر یکی از همین اظهارنظرها از شمخانی خبرساز شد. این یکی اما نیاز به کلیپ ویدیویی نداشت؛ هرچند که آن هم موجود است. شمخانی در کنفرانس خبری خود پس از بازدید از نمایشگاه مطبوعات گفت کروبی و موسوی در حصر نیستند و هرکسی را که اراده کنند میتوانند ببینند؛ نمونهاش اسماعیل دوستی که آقای کروبی درخواست ملاقات با او را داشته و این ملاقات انجام شده است. اشاره شمخانی به همان ملاقاتی است که روزنامهها برای آن تیتر زدند: «اولین ملاقات با محصورین پس از هفت سال»
شمخانی این ملاقاتها را رویهای معمول توصیف کرد و به استناد آن حصر را واژهای مناسب برای وضعیت فعلی کروبی و موسوی ندانست.
این سخنان او با واکنشهای بسیاری مواجه شد. از جمله واکنشها اظهارات فرزندان کروبی و موسوی بود که با مصاحبه یا توییت کردن موضوع در حصر نبودن پدرانشان را رد کردند. محمدحسین کروبی، به استناد حرفهای سخنگوی قوه قضاییه که بر محصور بودن آقایان تاکید دارد حرفهای شمخانی را غیراخلاقی توصیف کرد و ملاقات اسماعیل دوستی با پدرش را هم امری خارج از اراده کروبی عنوان نمود. البته باید اشاره کرد که شمخانی در همان نشست خبری تاکید کرد ملاقات کروبی با دوستی «خواست» نبود بلکه «درخواست» بوده است.
برخی از هواداران کروبی و موسوی هم بعد از صحبتهای شمخانی با این مضمون که اگر در حصر نیستند پس در چه هستند در صفحات مجازی خلاقیتها به خرج دادند.
و اما نقل غالب در مورد چنین اظهارنظرهایی این است که میگویند «ببینید چه میگوید نبینید که میگوید». جماعتی هم عکس این عبارت را میپسندند و برای برخی مثل نگارنده، هم گوینده و نظرش در کنار هم معیار بررسی یک مطلب است.
شمخانی یک نظامی معمولی نیست که مانند برخی از آنها برای خوشامد یک جریان سیاسی در انتقاد از کروبی و موسوی دم بگیرد و با اظهارات عجیب و نسبتهای خلاف واقع از این نمد کلاهی سیاسی برای دوران بازنشستگی و کنار گذاشتن کلاه نظامیش بسازد. اگر اغراق نباشد حتی در مواردی خواست و نظرش مطابق با اصلاحطلبان است. او دبیر شورای عالی امنیت ملی است، همان جایی که گفته میشود حکم حصر را صادر کرده است.
دریابان این سالها بیشتر از آنکه درگیر امور نظامی باشد در امور اجرایی و سیاسی کشور حضور داشته و بنابراین کارکشتهتر و سیاستمدارتر از آن شده که بازخورد حرفهایش را قبل از گفتنشان نداند. اگر چند نفری در کشور باشند که برای حل موضوع حصر راهکاری در چهارچوب استانداردها و ظرفیت نظام بشناسند بدون شک او یکی از آنهاست.
نکته جالبی که میشد در موضعگیری شمخانی مبنی بر عدم حصر کروبی و موسوی دید شباهت آن به یکی از راههای کلاسیک آشتی دادن افراد است. شبیه موقعیتی که چند نفر واسطه میشوند تا دو نفر را آشتی دهند و یکی از آنها بر طبل آشتی میکوبد و دیگری بر اصل ماجرا که قهر است شبهه وارد میکند و اصرار دارد اصلا از اول کسی با کسی قهر نبوده که قرار بر برقراری آشتی باشد. مختصر اینکه سوءتفاهمی پیش آمده و حل میشود.
شاید توقع خویشتنداری دوستدارن و خانواده محصورین پس از شنیدن حرفهای شمخانی توقع زیادی باشد اما پس از گذشت چند روز و دور شدن از فضای احساسی به وجود آمده شاهد واکنشهای منطقیتری از جانب برخی سیاستمداران نزدیک به جریان اصلاحات در مورد اظهارات شمخانی هستیم.
نمونه آن توییت غلامرضا حیدری نماینده مردم تهران در مجلس و عضو فراکسیون امید است که نوشته: «در مورد رفع حصر، خوب است ما صحبتهای شمخانی را ملاک قرار دهیم و به تحقق آن امیدوار باشیم. باید تشویق کنیم صحت این فرمایشات برای همه ملموس باشد.»
تمام حرف نگارنده از این یک خط توییت حیدری بیشتر نیست. شاید شمخانی حقیقت را نگفته باشد اما مصلحت را چطور؟ اصلا شاید همین مصلحتگوییها به صلح بینجامد. در شهر واقعیت را همه میدانند و به کسی هم جایزهای برای دانستن چیزی که همه میدانند نمیدهند. جدا از اینها اینکه عدهای مشغول سبقت گرفتن از هم برای اثبات دانش خود در زمینه حصر محصورین هستند کاری ضروری به نظر نمیرسد.
نکتهای که باید از حرفهای شمخانی گرفت در واقع همان خطی است که آغاز کرده و این مسیر- حتی با در نظر گرفتن درصد پایین موفقیت- در شرایط فعلی یکی از معدود مسیرهایی است که شاید به رهایی محصورین بینجامد.
شاید که بازگو کردن و تکرار حصر نبودن محصورین نهایتا این وضعیت نادر در تاریخ انقلاب را بدون نیاز به دادگاه و توبهنامه و هزار شرط و پیششرط معقول و غیر معقول به سرانجامی مطلوب برساند. حتی شاید با این تکرارها روزی به آنجا برسیم که با دیدن عکسهای تازه از سخنرانی دبیرکل حزب اعتماد ملی در نشست شورای مرکزی هیچ نکته عجیبی در تصویر برایمان وجود نداشته باشد.
دیدگاه تان را بنویسید