اعتمادآنلاین| علی مطلبزاده- زندگی، مرگ، تغییر و تداوم. همین چند کلمه میتوانند موضوع روایتهایی هنرمندانه از اتفاقات و حوادث تلخی مثل زلزله یکشنبه شب در مرز غربی ایران باشند، نمونههایی که در کنار واکنشهای لحظهای هنرمندان برای همدردی در نهایت به آثاری برای زنده نگه داشتن یاد و خاطره قربانیان این خوادث، ختم میشود. در هنر ایران نمونههایی از این دست کم نیست. زلزله رودبار و منجیل (سال 69) و زلزله بم (سال 82) دو حادثهای بودند که پیش از این مبنای روایتهایی سینمایی قرار گرفتند تا چهرههایی همچون عباس کیارستمی و کیانوش عیاری در واکنش به این حوادث دردناک و روایت آنها آثاری را خلق کنند که در سینمای ایران ماندگار شدند.
روایتهایی سینمایی از زلزله رودبار و منجیل
«خانه دوست کجاست»، «زندگی و دیگر هیچ» و «زیر درختان زیتون» سهگانه عباس کیارستمی با موضوع زلزله رودبار و منجیل بود. داستان «خانه دوست کجاست» که در سال ۶۵ و در شهرهای شمالی ساخته شد ارتباط چندانی با زلزله نداشت اما روایت ادامهدار کیارستمی در دو فیلم بعدیاش موجب شد تا «خانه دوست کجاست» به عنوان اولین فیلم از این سهگانه لقب بگیرد. فیلم «زندگی و دیگر هیچ» اما یکسال بعد از زلزله رودبار ساخته شد و داستانش روایتی از همین زلزله بود. پدر و پسری، سهروز بعد از زلزله خرداد ۶۹ به گیلان میروند تا بازیگران فیلم «خانه دوست کجاست» را که در رودبار زندگی میکردند، پیدا کنند و همین، دیگر اتفاقات دومین فیلم از سهگانه کیارستمی را شکل میدهد. سومین قسمت از این سهگانه، با عنوان «زیر درختان زیتون» در سال ۷۲ ساخته شد. این فیلم درامی عاشقانه درباره زلزله رودبار بود.
در این میان کارگردانان دیگری هم بودند که در آثارشان به سراغ زلزله رودبار بروند. فیلم سینمایی «دل بیقرار» به کارگردانی قربان محمدپور یکی از آنهاست. «دل بیقرار» داستان خواهر و برادری به نام «معصومه» و «علی» است که بر اثر وقوع زلزله رودبار یکدیگر را گم میکنند و دست تقدیر برای آنها وقایع ناخواستهای را رقم میزند. این فیلم اگرچه تلاش داشت زلزله منجیل و رودبار را در سال 69 به تصویر بکشد، در نهایت اثر چندان موفقی از آب درنیامد.
زلزله بم به روایت کارگردانان ایرانی
«تجربهای از زلزله طبس در سال 57 داشتم که به آنجا رفتم و به پیرمردی برای پیدا کردن جنازه پسرش کمک کردم. همیشه دوست داشتم این جستوجو را به تصویر بکشم. در زمان زلزله رودبار تردیدی باعث شد که درباره رفتن به آنجا فکر نکنم، اما زلزله بم را نمیخواستم از دست بدهم و با توجه به دودلی بزرگی که داشتم به سراغ این موضوع رفتم.» زلزله بم با شدت 6.6 ریشتر دردناکترین خبر روز پنجم دیماه 1382 بود. هشت روز بعد از این حادثه کیانوش عیاری که آنروزها در حال ساخت «روزگار قریب» بود سریالش را تعطیل کرد و برای ساخت فیلم «بیدارشو آرزو» به بم رفت.
فیلمبرداری «بیدارشو آرزو» با بازی مهران رجبی و بهناز جعفری در سه مرحله در شهر بم انجام شد. اما تلخی این فیلم در نهایت باعث شد تا بعد از ساخته شدنش عیاری در ابتدا به اکران عمومی آن رضایت ندهد. «بیدارشو آرزو» داستان آموزگار جوان روستایی در حاشیه شهر بم را روایت میکند که پس از بیرون آمدن از زیر آوار به شهر میرود تا برای اهالی کمک بیاورد، اما با رسیدن به شهر میفهمد فاجعه اصلی در آنجا رخ داده است. این فیلم در بیست و سومین جشنواره فجر جایزه بهترین اثر هنروتجربه و بهترین دستاورد هنری و فنی را دریافت کرد. «بیدار شو آرزو» اگرچه در برخی جشنوارههای بینالمللی هم دیده شد اما عیاری معتقد بود فیلمش را نه برای برگزیده شدن در جشنوارهها ساخته و نه به سفارش مسوولان و برای فروش. او گفت این فیلم را ساخته تا مسوولان بیشتر به فکر باشند و بیدار شوند.
سه سال بعد از زلزله بم، فیلم دیگری با موضوع این زلزله ساخته شد. «مینای شهر خاموش» ساخته امیرشهاب رضویان زندگی یک پزشک ایرانی را روایت میکرد که در آلمان زندگی میکند و تصمیم میگیرد به ایران و زادگاهش بم برگردد. این فیلم با بازی «عزتالله انتظامی» برنده سیمرغ بهترین کارگردانی جشنواره بیست و پنجم فجر هم شد اما در اکران عمومی از آن استقبالی نشد. «خاک سرد» به کارگردانی رضا سبحانی یکی دیگر از فیلمهایی است که با موضوع زلزله بم در سال 84 ساخته شده است. سرنوشت این فیلم در اکران هم مانند فیلم رضویان بود و از نمایش «خاک سرد» در سینما استقبالی نشد.
همدردی با قربانیان زلزله در موسیقی
در این بین رویدادهای زیادی هم برای همدردی و کمک به قربانیان این زلزلهها در طول این سالها برگزار شده که معروفترین آنها همکاری مشترک محمدرضا شجریان، حسین علیزاده، کیهان کلهر و همایون شجریان در کنسرت «همنوا با بم» است. این کنسرت پس از زلزله بم در سال 82 در تالار وحدت برگزار شد تا در نهایت عوایدش برای کمک به زلزلهزدگان صرف شود. حسین علیزاده یکی از چهرههای حاضر در این همکاری مشترک، پیشتر و در سال 69 هم آلبوم «آوای مهر» را منتشر کرده بود. این آلبوم با پنج قطعه «زندگی»، «طلوع»، «عمق فاجعه»، «آوای مهر» و «عروج» از سوی حسین علیزاده به زلزلهدیدگان رودبار و منجیل تقدیم شده بود.
احتمال زلزله تهران در سینما و ادبیات ایران
در طول این سالها درباره احتمال وقوع زلزله در تهران زیاد صحبت شده است. همین موضوع باعث شده تا برخی از کارگردانان ایرانی در فیلمهایشان به سراغ همین موضوع بروند تا روایت خودشان را در صورت بروز این حادثه داشته باشند. دو فیلم «رسوایی 2» و «هفت ماهگی» از نمونه این آثار هستند. دهنمکی که در آثارش نیمنگاهی هم به اخبار حوادث دارد در «رسوایی 2» داستان پیرمردی عارف مسلک را روایت میکند که در شهری خیالی زندگی میکند. او در این فیلم از وقوع زلزلهای خبر میدهد که در اتفاق هم میافتد. «هفت ماهگی» ساخته هاتف علیمردانی دیگر فیلمی است که در روایت داستانیاش به زلزله پایتخت و بعد اجتماعی آن پرداخته است.
اما صحبت درباره این وقوع زلزله تهران و عواقب آن به ادبیات ایران هم کشیده شده است. رمان «نگران نباش» مهسا محبعلی روایتی از تهران آشوبزده حاصل از یک زلزله مهیب است که بعد از فاجعه توسط گروهی از جوانان فتح میشود. محبعلی ایده نوشتن این رمان را از روزهای پایانی سال و شلوغی آنها گرفته و در با طرح اینکه چه اتفاقاتی در صورت رخ دادن زلزلهای در تهران خواهد افتاد داستان خودش را روایت میکند. «نگران نباش» از شروع پیشلرزههای کوتاه از خانه راوی آن یعنی «شادی» آغاز میشود. شادی دختر جوانی است که به علت بیمهریهای پدر و مادرش معتاد و خانوادهگریز است. این رمان در ادامه با فرار شادی از خانه در نهایت به خیابانهای شهری میرسد که به خاطر زلزله به هرجومرج کشیده شده است. «نگران نباش»، نخستینبار در زمستان سال 1387 بعد از دو مجموعه داستان «صدا»، «عاشقیت در پاورقی» و نخستین رمان محبعلی با عنوان «نفرین خاکستری»، توسط نشر چشمه منتشر شده بود. این رمان بعد از ٤ سال و با تغییر ناشر، سال گذشته توسط نشر نیماژ برای دومینبار منتشر شد.
پوسترهایی برای همدردی با خانواده قربانیان
بهزاد شیشهگران از معدود چهرههای حوزه هنرهای تجسمی است که در طول این سالها با طراحی پوسترهایی به اتفاقات روز اجتماعی و یا حوادث ایران و جهان واکنش نشان داده است. سابقه طراحی پوسترهای این هنرمند به پنجاه سال پیش برمیگردد. او طراحی این پوسترهای بدون سفارشش را با موضوعات اجتماعی شروع کرد. پوسترهای سیاسی این هنرمند که در همکاری با دو برادر دیگرش، کوروش و اسماعیل، خلق شده بود در سالهای انقلاب و بعد از آن سر و صدای زیادی به پا کرد.
بهزاد شیشهگران بر خلاف دو برادر دیگرش روند طراحی پوستر را همچنان ادامه داده و میدهد. او در سال 69 و همزمان با زلزله منجیل و رودبار در همین منطقه نمایشگاهی را از نقاشیها و طراحیهایش به یاد قربانیان این زلزله برگزار کرد. شیشهگران در سال 82 و پس زلزله بم نمایشگاهی از آثارش را شامل 50 پرتره جهان پهلوان تختی در موزه رضا عباسی برگزار کرد تا عواید حاصل از آن را صرف زلزلهزدگان کند. زلزله آذربایجان و بوشهر دو اتفاق دیگری بودند که این هنرمند با انتشار پوسترهایی به آنها واکنش نشان داد تا همدردی خودش را با کسانی که درگیر این حوادث تلخ بودند نشان دهد.
دیدگاه تان را بنویسید