کد خبر: 153213
|
۱۳۹۶/۱۰/۲۲ ۲۳:۰۰:۰۰
| |

انصاری:

برخی چه‎کاره‎اند که به روحانی پیشنهاد استعفا می‎دهند؟/مخالفان‌دولت،با فرمان قبل‌انتخابات پیش می روند

جمشید انصاری گفت: همه کشور، کسانی که پیشنهاد استعفای آقای رییس جمهور را مطرح کرده اند می شناسند. آنها چه کاره هستند که از طرف مردم بیایند و به رییس جمهور پیشنهاد استعفا بدهند؟ آنها خیلی هنر داشته باشند، باید بتوانند کاندیدای خود را در یک فضای رقابت سیاسی از صندوق رای در آورند.

برخی چه‎کاره‎اند که به روحانی پیشنهاد استعفا می‎دهند؟/مخالفان‌دولت،با فرمان قبل‌انتخابات پیش می روند
کد خبر: 153213
|
۱۳۹۶/۱۰/۲۲ ۲۳:۰۰:۰۰
اعتمادآنلاین| جمشید انصاری از معدود چهره‎های اصلاح طلب دولت خاتمی در دولت حسن روحانی مصاحبه ای درباره اتفاقات سیاسی در چند ماه گذشته داشته که مهم ترین بخش های آن را می خوانید:

*همه کشور، کسانی که پیشنهاد استعفای آقای رییس جمهور را مطرح کرده اند می شناسند. آنها چه کاره هستند که از طرف مردم بیایند و به رییس جمهور پیشنهاد استعفا بدهند؟ آنها خیلی هنر داشته باشند، باید بتوانند کاندیدای خود را در یک فضای رقابت سیاسی از صندوق رای در آورند.

*در ده سال اخیر ما یک نارضایتی انباشته تاریخی در بین بخش هایی از مردم در بعضی از موارد داشتیم و داریم. وقتی راجع به معیشت مردم بحث می کنیم، تمام شاخص ها نشان می دهد که از سال 86 قدرت خرید مردم نسبت به درآمدشان سیر نزولی پیموده است و دائم شکاف بین درآمد و هزینه مردم افزایش یافته است. اوج این افزایش شکاف در سالهای 90 و 91 رخ داد که یکباره شاهد سقوط شدید ارزش پول ملی و افزایش سرسام آور قیمت ارز ( که به معنی کاهش شدید ارزش دارایی های مردم بود ) و تورم بالای 30 درصدی در سه سال پیاپی بودیم. اما افزایش دستمزدها و به تبع آن سطح درآمد خانوارها متناسب با آن تورم نبود و دائما شکاف هزینه ها با درآمد خانوار از سال 86 به این طرف زیاد شد.

*تلاشهای دولت آقای روحانی برای جبران این معضل و افزایش قدرت خرید مردم در پایان سال 93 و ابتدای 94 کم کم نتایج خود را نشان داد. یعنی روند کاهش قدرت خرید مردم تا پایان سال 93 ادامه یافت و در سالهای 94 و 95 درآمد خانوارها روند صعودی پیدا کرد ولی این بهبود در مقایسه با شکاف عمیقی که بین درآمد و هزینه خانوارها در 10 سال گذشته ایجاد شده و عملا به سقوط قدرت خرید طبقات متوسط به پایین منجر شده بود چندان چشمگیر و قابل توجه نبود.

*در تمام دنیا حتی در پیشرفته ترین دموکراسی ها هم متداول است که وقتی شرایط بحرانی می شود با تصمیم مراجع ذیصلاح امنیتی محدودیت هایی وضع می شود و حتی بعضا امکانات ارتباطی را قطع می کنند تا امکان مدیریت بهتر شرایط بحرانی فراهم گردد.

*جنس اعتراضات 88 و 96 بسیار با هم متفاوت است. حوادث سال 88 ماهیتی کاملا سیاسی داشت و افراد و جریان های تاثیرگذاری در جامعه بودند که می‎توانستند فضای جامعه را مدیریت کنند در حالی که وقایع اخیر ماهیت سیاسی غالب نداشتند و اساسا فاقد رهبری موثر بودند.

ا*از طرف دیگر بخشی از مخالفان دولت هم خیلی قائل به قواعد سیاست ورزی نیستند. وقتی در سطح ملی انتخاباتی برگزار می‎شود و اکثریت مردم برنامه و تفکری را می‎پذیرند و براساس قاعده دموکراسی دولتی با آرای 60 درصد مردم شکل می‎گیرد، آن کسانی که از یک سال پیش از انتخابات با دولت مخالفت می‎کردند و در جهت نقد عملکرد آن برای عدم موفقیتش در انتخابات کار می‎کردند ولی نهایتا نتوانستند مردم را با خود همراه کنند و نتیجه انتخابات را واگذار کردند ، بعد از انتخابات نباید با همان فرمان به حرکت خود ادامه می‎دادند. در واقع باید بپذیرند که انتخابات تمام شده و باید فرصت داد تا دولت بتواند کار خود را انجام دهد و مشکلات را حل کند. ولی این واقعیت در کشور ما از سوی رقبای سابق و مخالفان فعلی دولت کمتر مورد توجه قرار می‎گیرد و این جریانات مدام با تحریک مطالبات مردم و انتساب مشکلات آنان به این دولت و مشارکت موثر در سازماندهی حرکت‏های اعتراضی و بهره گیری از شبکه‎های ناراضیان به ملتهب شدن فضای جامعه کمک می‎کنند .

*نارضایتی انباشته همیشه در جامعه ما وجود داشته است و حتی اگر یک روزی بتواند مدیریت و رهبری درستی پیدا کند ممکن است در قالب یک جنبش اعتراضی و اجتماعی متشکل و سازمان یافته نیز ظاهر شود.

*قطعا این حوادث به ضرر کشور است. کشور یعنی هم نظامات اداره کننده و هم مردم. چون با این اتفاقات، ضعف و فقدان امنیت سرمایه گذاری در کشور پدیدار می‎شود. نه تنها همکاری‌های بین المللی با دیگر کشورها از این اتفاق متاثر می شود بلکه حتی تصمیماتی که مردم به صورت ریز و درشت برای زندگی و اینده خود می خواهند بگیرند هم از این اتفاقات تاثیر می پذیرد. قطعا همه دستگاه‎های کشور وقتی درگیر موضوعی می شوند که در برنامه شان پیش بینی نشده باشد، از کار خود عقب می افتند. پس هیچ کس نمی تواند این اتفاقات را به نفع کشور و نظام بداند. همه ضرر می کنند و دولت هم به عنوان اصلی ترین بخش نظام، قطعا از این اتفاقات سود نمی برد.

*مخالفان دولت، بعد از انتخابات نباید با همان فرمان به حرکت خود ادامه می‎دادند. در واقع باید بپذیرند که انتخابات تمام شده و باید فرصت داد تا دولت بتواند کار خود را انجام دهد و مشکلات را حل کند. مخالفان دولت مدام با تحریک مطالبات مردم و انتساب مشکلات آنان به این دولت و مشارکت موثر در سازماندهی حرکت‏های اعتراضی و بهره گیری از شبکه‎های ناراضیان به ملتهب شدن فضای جامعه کمک می‎کنند.

*نکته مهم دیگر در حوادث اخیر این بود که تلفات انسانی که گفته می شود حدود 20 نفر است، بخش قابل توجهی از آن نتیجه اقدامات کسانی بوده که در این درگیری ها حضور پیدا کردند. این نشان می دهد که نیروی انتظامی خویشتن داری خوبی داشته و توانسته کار را آنطور که شایسته بوده مدیریت کند. البته در کارهای امنیتی و در مدیریت میدان و فرماندهی صحنه، همواره مشکلاتی وجود دارد که خیلی وقت ها خارج از اراده کسانی است که این کارها را انجام می دهند. طبق اطلاعات و اخباری که منتشر شده است در کنار مردمی که به مسائلی معترض بودند، کسانی هم قرار داشتند که اهداف دیگری را دنبال کردند. در همه کشورها هم اینگونه است. وقتی اعتراضات اجتماعی شکل می گیرد، افرادی با اهداف دیگر وارد می شوند و سعی می کنند که خواسته های خود را دنبال کنند. مدیریت این فضا سخت تر از مدیریت جریاناتی است که سازمان یافته هستند ، رهبری و راسی دارند و می شود با «سر»شان صحبت کرد.

*اساسا جریان های سیاسی اعم از اصلاح طلبان و اصول گرایان در این حوادث حضور تشکیلاتی نداشتند و دامنه تجمعات نیز به لحاظ شرکت کنندگان بسیار محدود بود ، بررسی ها هم نشان میدهد که در بین شرکت کنندگان در این تجمعات حضور عناصر سیاسی بسیار کم رنگ بود . لذا چنین شعاری فاقد عمومیت است و حتما جریان های سیاسی شناخته شده کشور نقش آفرینان اصلی رقابت های سیاسی آینده نیز خواهند بود . البته فراموش نکنیم که جریان های سیاسی باید به تحلیل درست این حوادث و خواسته ها و مطالبات شرکت کنندگان و معترضان اهتمام کنند و از این رخداد اجتماعی درس بگیرند و در برنامه ریزی های فعالیت های آینده خود این تجارب را بکار بندند.

*توجه داشته باشید تنها چیزی که هیچ کس اجازه ندارد چیز دیگری را جایگزین آن کند مردم هستند. یعنی اصیل ترین نیرویی که وجود دارد و می تواند در کشور تصمیمم بگیرد و تصمیمش برای همه لازم الاجرا است «اکثریت مردم» است. فردا ممکن است عده ای جنبش پشیمانم راه بیندازند یا هرکار دیگری کنند. اینها گروههایی از جامعه هستند، حق دارند و کسی هم نمی تواند بگوید که چرا این کار را می کنید. اما نمیتوانند از طرف اکثریت مردم صحبت کنند . اگر بنا باشد که مردم بخواهند خط مشی اداره کشور را عوض کنند، دوباره باید در انتخابات شرکت کنند و حرف و نظر خود را پای صندوق رای بزنند . اگر ما از این چارچوب و مکانیزم انتخابات ولو سهوا عبور کنیم و بهای بیش از حد به آدمهایی که خارج از این چارچوب حرف می زنند بدهیم، اتفاقات بدی برای کشور پیش خواهد آمد. این مردم هستند که سرنوشت کشور را تعیین می کنند. اصلا با کسی تعارف نداریم و حتی نباید در این موضوع سر شوخی را در جامعه باز کرد. هرکس سر شوخی را باز کند، دیگر نمی تواند آن را جمع کند. مردم هستند که در این کشور حرف آخر را می زنند.

* ببینید منتقدانی که هستند دو گروهند. یک گروه به عنوان حامی دولت، انتقاد می کنند. حامیان دولت قرار نیست که صبح تا شب برای دولت کف بزنند و قرار هم نیست که همواره از اقدامات دولت تشکر کنند. از قضا حامیان دولت می توانند مشفق ترین منتقدان دولت هم باشند. اکثریت جامعه می تواند از این طریق مسائل خود اعم از نارضایتی ها و پیشنهاداتش را به دولت منتقل کند حتی می تواند رویکرد انتقادی داشته باشد. به نظر من این اشکال ندارد.

*اگر حامیان دولت به این نتیجه می رسند که حرکت دولت در مسیر تحقق مطالبات آنها ، زیر 50 درصد آن توقع و تصوری است که آنها داشتند و علت آن را قصور دولت در عین امکان میدانند می توانند و حق دارند حتی به مخالف دولت تبدیل شوند. اما اگر دولتی آمد و از 100 موردی که وعده داده بود 70 مورد را عملی کرد ، به دلیل اینکه دولت هنوز نتوانسته 30 درصد باقیمانده را محقق کند، انصاف نیست که 70 درصد را نفی کنند. چون در این صورت خودشان را و انتخاب خودشان را نفی کرده اند . دلایل متعددی وجود دارد که هیچ دولتی نمی‌تواند صد در صد برنامه هایش را عملی کند و باید به حد معقولی از برنامه ها که محقق می شوند راضی بود.


منبع: خبرآنلاین
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان

دیدگاه تان را بنویسید

اخبار روز سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    خواندنی ها