تحلیل احمد خرم، از هجمه به اصلاحطلبان:
اصلاحات مانع اصلی در برابر اپوزیسیون است
احمد خرم معتقد است که آسیبرساندن به جریان اصلاحات به ویژه هد اصلاحات از اهداف جریانهای مخالف است. او در همین مورد توضیح داده است: من معتقدم خبرگزاریهای خارجی که با جمهوری اسلامی مشکل دارند یا گروههای معاند با جمهوری اسلامی مانع اصلی بر سر راه اصلاحات هستند.
اعتمادآنلاین| احمد خرم فساد موجود در سیستم اقتصادی، فساد اداری و... را از جمله مهمترین عوامل شکلگیری اعتراضات میداند. او به فعالیتهای غیر مولد اقتصادی اشاره کرده و معتقد است حتی بانکها هم در زمینهای که باید قدم برنمیدارند. همچنین در بخشی دیگر از این گفتوگو به ناامیدی مردم از جریان اصلاحات پرداختهشد. وزیر راه دولت اصلاحات معتقد است که این جریانها داخلی و خارجی معاند نظام هستند که تلاش میکنند مردم را از جریان اصلاحات و اصلاحطلبی ناامید کنند. او معتقد است که آسیبرساندن به جریان اصلاحات به ویژه هد اصلاحات از اهداف جریانهای مخالف است. او در همین مورد توضیح داده است: « من معتقدم خبرگزاریهای خارجی که با جمهوری اسلامی مشکل دارند یا گروههای معاند با جمهوری اسلامی مانع اصلی بر سر راه اصلاحات هستند. آنها در جمعبندیهایشان به این رسیدند که جریان اصلاحات و به ویژه هد اصلاحات مانع اصلی بر سر راه و اهدافشان است.»
هفتههای گذشته شاهد تحلیلهایی در مورد اعتراضات اخیر بودیم که محور برخی از آنها «گرانی» بود. اغلب تورم و گرانی را منشأ اصلی اعتراضات میدانستند. به نظر شما آیا فسادهای موجود نیز در این اعتراضات موثر بوده است؟
ناآرامیهای اخیر سرمنشاهای مختلفی دارد که یکی از آنها فساد گسترده و عمیق است. فساد اقتصادی، فساد اداری و... از جمله موضوعات مهمی است که قطعا در شکلگیری اعتراض و انتقاد مردم نقش بسزایی داشته است.
ابتدا باید به فساد اقتصادی موجود اشاره کنم. شاهد نرخهای بالای تورم، نرخهای بالای تسهیلات بانکی، فساد در سیستم بانکی و سیستم اقتصادی کشور هستیم. اقتصاد ما تولیدمحور و خدمات مولدمحور نیست. اقتصاد ما دلالی و سوداگری است؛ یعنی بدون کار سود بردن یا بدون تولید و خدمات مولد پول خوردن و در حقیقت جیب مردم را بدون تلاش و تولید ارزش افزوده غارت کردن. فساد دلالی و سوداگری را در سیستم بانکی و بیمه کشور میبینیم. دو بنگاهی که بانکداری و بیمهگر از وظایف آنها است، باید کار بیمهگری و بانکداری انجام دهند درحالی که به بنگاه اقتصادی تبدیل شدند. رانتخوار هستند و سودهای دلالی به جیب میزنند. این بخشی از عوامل اقتصادی موثر در اعتراضات مردم است که شاید بیش از تورم گریبانگیرشان
شده است.
عامل دیگری که باعث این ناآرامیها شد و بعضا این اعتراضات را به خشونت کشید عدم پاسخگویی به سوالات و انتقادات مردم است. یا پاسخ سوالات مردم را نمیدهند یا پاسخهای نامربوط میدهند یا به سوالات نو پاسخ کهنه داده میشود. پاسخ منطقی به مردم نمیدهیم. جواب سربالا میدهیم که این هم یکی از عوامل مهم در شکلگیری اعتراضات
است.
بین عواملی که ذکر کردید یا دو گزاره گرانی و فساد کدام یک در شکلگیری تجمعات اعتراضی موثرتر بود؟
در هر مقطعی ممکن است یکی از آنها تاثیر افزونتری نسبت به عوامل دیگر داشتهباشد. اینکه بگوییم تورم فشار سنگینی به مردم آورده و مردم را مستاصل کرده بحثی است که پیش از این هم وجود داشته است. الان شاهد هستیم که تورم تک رقمی شده است به نرخ ٦/٩ درصد رسیده است. در صورتی که ما در دورهای تورمی در حدودی ٤٥ تا ٤٦ درصد. حتی بالاتر را هم تجربه کردهایم. سال ٧٣ هم البته مشابه این اتفاقات را داشتیم.
به تورم بالای ٤٠ درصد در دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد اشاره کردید. در آن دوران شاهد بودیم که حتی نرخ بنزین هم به یک باره دو برابر شد. البته در آن دوران در گوشه و کنار برخی شهرها اعتراضاتی صورت گرفت اما به گستردگی اعتراضات هفتههای گذشته نبود. علت اینکه در آن زمان با تورم بالا و شرایط اقتصادی نامساعد چنین اعتراضاتی شکل نگرفت را چه میدانید؟
بله، آن زمان هم اعتراضاتی به وجود آمد. در زمان دولتهای قبل هم ناآرامیهایی در سطح کشور و در شهرهای مختلف از جمله همین مشهدی که شروعکننده اعتراضات بود شاهد بودیم اما نه به این شکل. با این حال من هم معتقدم در دولت محمود احمدینژاد ناآرامیها و اعتراضات به این شکل نداشتیم. مردم حتی اعتراضاتشان به برخی مسائل را به شکل راهپیمایی سکوت برگزار کردند. علت هم فضای کاملا امنیتی موجود بود. در فضای امنیتی مردم حرف نمیزنند. گله و مشکل را بیان نمیکنند. وقتی فضا باز شود مردم حرف خود را میزنند. حالا هم باید چارهای اندیشید. حاکمیت و دولت باید حرف مردم را بشنود و گوش شنوا باشد. حاکمیت باید ابزاری برای بیان مشکلات و گرفتاری از سوی مردم فراهم کند. مردم باید شنیده شوند و حاکمیت هم باید حوصله کند اعتراضات را تحمل کند و اساسا آستانه تحمل را در مقابل اعتراضات بالا ببرد. از سویی برای حل بحران کنونی باید به مشکلات و اعتراضات رسیدگی کند و مشکل را حل کند. وقتی ابزار و بستر «گفتن» و اعتراض فراهم شود و حرف مردم شنیده شود، تخلیه میشوند. وقتی مشکل حل شود اعتماد مردم نسبت به حاکمیت چند برابر میشود. اگر به هر دلیلی هر کدام از این
دو اتفاق رخ ندهد نتیجه آن بیاعتمادی مردم است. در اتفاقات اخیر مردم اعتراض کردند چون عصبانی بودند در این میان عدهای تندرو هم از این شرایط سوءاستفاده کردند. همین شد که خواستههای بحق مردم قربانی شد.
شعارها و اعتراضات نشان میداد که گویی آنها از جناحهای کشور عبور کردهاند؟ به نظر شما پس از اتفاقات اخیر تمایل مردم به راه و روش و منش اصلاحات کمرنگ شده است؟
من معتقدم خبرگزاریهای خارجی که با جمهوری اسلامی مشکل دارند یا گروههای معاند با جمهوری اسلامی مانع اصلی بر سر راه اصلاحات هستند. آنها در جمعبندیهایشان به این رسیدند که جریان اصلاحات و به ویژه هد اصلاحات مانع اصلی بر سر راه و اهدافشان است. تصورشان این است که اگر این جبهه زمین بخورد و بیاعتبار شود زودتر موفق میشوند و در نهایت کشور را راحتتر زمین میزنند. معتقدم کسانی که مخالف جمهوریاسلامی، مخالف ملت ایران و مخالف اعتلای کشور هستند استراتژیشان این است که یک سطحسازی کنند؛ یعنی کشور را تبدیل به کشور تک صدایی کنند. تکصدایی که شد راحتتر موفق میشوند. تکصدایی که شد اکثریت جامعه انگیزههایشان را برای دفاع از نظام از دست میدهند. اعتماد بدنه اجتماعی کاهش پیدا میکند. بنابراین بیگانگان و جریانات تندرو داخلی و خارجی مخالف نظام تلاش میکنند آسیبهای جدی به جریان اصلاحات برسانند و از این طریق اهدافشان در کشور را پیش ببرند. برای مثال آقای جلاییپور عنوان «کرکسها» را در یادداشتی به کار برد که خطابش به امریکا، اسراییل و عربستان بود. جریان مخالف نظام این عنوان را روی مردم شیفت دادند تا آقای جلایی پور را که
فرد سابقهداری در جریان اصلاحات است، خراب کنند. این موضوعات برنامهریزی شده بود که جریان اصلاحات و به ویژه هد اصلاحات را هدف قرار
داده است.
پس از جریان اعتراضات و با پایان ناآرامیها در کشور برخی تلاش میکنند اینگونه القا کنند که اعتماد مردم نسبت به نهادهای انتخابی نیز کاهش پیدا کرده است. دولت مستقر چه کاری در این راستا میتواند انجام دهد تا اعتماد مردم به دولت و هم اعتماد به نهادهای انتخابی بیشتر شود؟ به هر حال دو سال آینده انتخابات در راه است و اصلاحطلبان نیاز به رای مردم دارند. چه باید کرد تا اصلاحطلبان با تحریم انتخابات از سوی مردم مواجه نشوند؟
مهمترین مشکل دولت این است که رسانه ملی با آن هماهنگ نیست. دولت باید تلاش کند تا از رسانه ملی زمانی را گرفته و با مردم ارتباط مستقیم برقرار کند. آقای روحانی باید حرفهای مردم را بشنود و در رسانه ملی پاسخهای مناسبی به آن سوالات بدهد. متاسفانه رسانه ملی هماهنگ با دولت نیست. مشکل دیگر این است که دولت با سایر ارکان حاکمیت و نهادها و بنیادها هماهنگ نیستند. نباید فراموش کرد که کل کشور نیاز به اتحاد و همبستگی ملی دارد. ورود تمام ارکان نظام است که میتواند مملکت را از بحران نجات دهد. دولت هم نباید خود را مبرا بداند. دستگاههای دولتی اگر جایی اشتباه کردهاند باید صادقانه آن را به مردم بگویند. این برخورد صادقانه به نفع کشور است. نقد از خود را نباید منفی تلقی کرد و گفت که دولت تضعیف میشود. حاکمیت نیز نباید نقد از خود را منفی تلقی کرده و تصور کند که حاکمیت تضعیف میشود. باید به مردم اجازه حرف زدن بدهیم و دولت باید بستر انتقاد را فراهم کرده و گاهی از خود انتقاد کند. دستگاههای دولتی که خطا میکنند، باید از مردم عذرخواهی کنند. این مساله برای افزایش اعتمادملی امری مهم است. مردم ما متوجه هستند که دولتهای یازدهم و
دوازدهم در حد خود تلاش کردهاند تا بستر اقتصادی را به انضباط برساند. تورم ٤٥ درصدی در سال ٩٢ باعث شد تا دولت مجبور شود بهشدت با سیاست انقباض پولی برخورد کند. مشکلات امروز ناشی از هشت سال بیبند و باری در اقتصاد و انضباط کشور و بحران آفرینی بوده است. اگر دولت بتواند ارتباط مناسب و منطقی با مردم برقرار کند اعتماد مردم به حاکمیت، دولت مستقر و نهادهای انتخابی هم
بیشتر میشود.
میتوان از صحبتهای شما این برداشت را داشت که فضای امنیتیای که در هشت سال دولت آقای احمدینژاد وجود داشت، خواستههای مردم تلنبار شده و در این دولت سر برآورده است در صورتی که فضای نامساعد اقتصادی در ٨ سال دولت احمدینژاد بیش از امروز به چشم میخورد؟
بله. هشت سال فضای امنیتی باعث شده تا اعتراضات و انتقادات مردم تلنبار شود، در چنین شرایطی کسانی که از داخل و خارج کشور با جمهوری اسلامی مشکل دارند، با روشهای خشن، کشور را دچار بحران میکنند.
در این شرایط گفتوگوی جناحها و رسیدن به فهمی مشترک بر سر منافع ملی میتواند کمکی به آرامتر شدن فضا بکند؟
فقط گفتوگوی جناحها کارساز نیست. در این گفتوگو باید اقشار مختلف مردم در صحنه باشند و نظرات خود را بیان کنند. باید ارکان مختلف نظام هماهنگ با یکدیگر باشند. اینکه هر رکنی از نظام راه خود را در پیش بگیرد، درست نیست. هدفگیری نظام باید گفتوگو و وحدت ملی باشد. برای اصلاح سیستم اداری و ساختار حاکمیت و اصلاحات اقتصادی و قضایی با توجه به مشکلات عدیده در این حوزهها باید اقدام شود. ما مشکلات زیادی در حوزه سیاسی داخلی و خارجی داریم و باید با ترتیب دادن گفتوگویی فراگیر برای مشکلات کشور راهکار پیدا کنیم. متاسفانه ما بدنه اجتماعی و نخبگان جامعه و صاحبنظران را رها کردهایم. یکی دیگر از راهکارهای حل مساله بازگشتن به سمت نخبگان است.
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید