اعتمادآنلاین| مینا علیزاده- نشست ادبی «جادو یا تابو هدایت» با موضوع تحلیل صادق هدایت و آثارش با سخنرانی دکتر حسین پاینده و محمود حسینیزاد روز پنجشنبه ۲۶ بهمنماه در سالن خیام خانه اندیشمندان برگزار شد.
حسین پاینده در این نشست ضمن ابراز خوشحالی از تشکیل جلسهای برای صادق هدایت گفت: «باید در پژوهشها در مورد هدایت مخصوصا در شرایطی که از زندگی او اطلاعات درستی در دست نیست بین زندگی شخصی او و آثارش تمایز قائل شد و به این توجه داشت که در این پژوهشها ما با مجموعهای از متن روبهرو هستیم.»
او در ادامه درباره تسلط هدایت بر زبان فارسی افزود: «امروز ما به لطف اینکه زبانشناسی به یک رشته دانشگاهی تبدیل شده میتوانیم بفهمیم هدایت از زبانهای مختلف در داستانهایش استفاده کرده است. در این حالت تباین زبان فوقالعاده عامیانه «علویه خانم» با زبان فلسفی «بوف کور» را میتوان به راحتی متوجه شد. او حتی در برخی موارد از قافیه درونی استفاده میکند که نثرش را به نثر شاعرانه نزدیک میکند.»
پاینده در پاسخ به این سوال که «بوف کور» داستان بلند است یا رمان گفت: «با توجه به نظرهایی که نظریهپردازان درباره رمان ارائه میدهند «بوف کور» را نمیتوان نمونه کامل یک رمان دانست.»
او در ادامه سخنانش به ساختار داستانهای هدایت اشاره کرد: «برخی داستانهای هدایت ساختاری بسیار ساده و غیرقابل تامل دارد و برخی هم دارای ساختاری محکم است و تمام آثار او از یک درجه مساوی در توانمندی هنری بهرهمند نیست.»
این نویسنده و منتقد ادبی به این سوال که تفکر هدایت را چگونه ارزیابی میکند هم اینطور پاسخ داد: «هدایت در زمان انتقال زندگی میکرد. او در زمانه به اصطلاح پرشتابی در جامعهای به سر میبرد که به خاطر دخالتهای انگلستان از یک طرف و حس و حال به شدت ناسیونالیستی که پهلوی اول به آن دامن زده بود و از طرف دیگر به خاطر پروژه مدرنیته مذهبیگرایی مردم رو به افول بود. به تبع همه اینها همه چیز در حال تغییر بود و در این بین هدایت بهدرستی متوجه شد که ادبیات هم باید تغییر کند. به همین دلیل در برخی موارد حرفهایی که هدایت میزند حتی با زمانه ما مرتبط به نظر میرسد.»
او با تاکید بر صحبتهایش ادامه داد: «به نظر من هدایت یک پژوهشگر اجتماعی هم هست و این جنبه از او در اکثر موارد نادیده گرفته میشود.»
پاینده در پایان صحبتهایش ابراز امیدواری کرد که مدیران فرهنگی در مورد آثار صادق هدایت تجدیدنظر کنند: «الان دیگر زمان فضای مجازی است. اگر از انتشار آن چیزی که بهطور چاپی منتشر میشود جلوگیری شود این اثر میتواند در فضای مجازی منتشر شود. بیایید واقعیتهای پیرامونمان را بشناسیم و اجازه دهیم اینگونه جلسات مفید برگزار شود زیرا خداوند در قرآن میفرماید: «نون و القلم و ما یسطرون».
در ادامه این نشست محمود حسینیزاد در پاسخ به این سوال که آیا تاثیر هدایت بر ادبیات ایران همچون تاثیر نویسندگان آلمانی نظیر کافکا بر ادبیات خارجی است یا خیر توضیح داد: «این دو به هیچ وجه قابل مقایسه نیستند. در خارج از ایران با این نوع ادبیات چند صد سالی میشود که آشنایی دارند، اما ما در ایران یکدفعه با پدیدهای مثل هدایت روبهرو میشویم که ادبیات غرب را به ایران میآورد و با آن موتیفهایی که به کار میگیرد و تاثیر ژرفی را بر ادبیات ایران به جا میگذارد.» هرچند حسینیزاد در ادامه اضافه کرد که با همه این اوصاف تاثیر هدایت را به طور کلی بر نویسندگان بعد از خودش منفی میداند.
این نویسنده در رابطه با ترجمه آثار کافکا توسط صادق هدایت گفت: «این ترجمهها از لحاظ دانشگاهی ترجمه خیلی خوب و دقیقی نیست و من حدس میزنم با توجه به پشتکار عجیبی که هدایت در یاد گرفتن داشته این ترجمهها را برای یاد گرفتن فنون آن انجام داده است.»
حسینیزاد در توضیح اینکه آیا درست است که نویسندههای امروزی خودشان را دنبالهروی هدایت بدانند گفت: «ما بسیاری از جنبههای زندگی هدایت را نادیده میگیریم و فقط به بخش سوررئال آن میپردازیم و به همین دلیل دچار سوءتفاهم میشویم. به هر حال هدایت راهگشای ما برای شناخت ادبیات خارجی بوده و زندگیاش با افسانه و غیرافسانه در هم پیچیده است. ادبیات ما خیلی محتاجتر از آن است که ما تنها به زندگی صادق هدایت بپردازیم، اما اگر راه واقعی هدایت را در ادبیات پیدا کنیم آنوقت میتوانیم بگوییم در ادبیات پیرو واقعی هدایت هستیم.»
او درباره معماری داستانهای هدایت و شروع داستان کوتاه در ایران توضیح داد: «این دیدگاه که داستان کوتاه با پیشگامی جمالزاده وارد ایران شده بود و ژانر جدیدی را به ما معرفی میکرد که هدایت در ادامه آن مسیر گام برمیداشت مقرون به حقیقت است و اگر کسی شروع این نوع داستاننویسی در ایران را با هدایت میداند به این دلیل است آغاز داستان سابجکتیو همانند «سه قطره خون» با هدایت بود.»
حسینیزاد در پایان صحبتهایش با اشاره به شناخت کمتر از صادق هدایت در ایران توضیح داد: «اگر تعدادی از ستارگان را نادیده بگیرید تمام نویسندههای ایرانی یک دوره دارند اما همین دوره وقتی شناخت کافی از آنها به وجود میآید و کارهایشان خوانده شده و مورد تحقیق قرار میگیرد، تمام میشود. اما متاسفانه هدایت یک مستثناست و در این مورد کاری روی آثارش انجام نشده است. در مورد هدایت بیشتر به حواشی پرداخته شده است و در مورد او به عنوان یک نویسنده هیچوقت بحث نکردهایم. باید در مورد هدایت و جنبههای هنری و ادبی او و کاری که در زمانش برای روشنفکری ما کرد و بعد فهمیده شد بحث کرد و آنوقت همه اینها را یک گوشه گذاشت تا به عنوان تاریخ ادبیات به آن نگاه کنیم.»
دیدگاه تان را بنویسید