پاسخ فعالان سیاسی به 2 پرسش
چهار فعال سیاسی نظارت خود را درباره اینکه «باتوجه به شرایط فعلی اگر حمایتهای رهبری نظام از روحانی نبود، رییسجمهوری و دولت چه وضعیتی پیدامیکرد؟ حمایتهای رهبری از دولت چقدر در کنترل مواضع اصولگرایان به ویژه طیف تندرو در قبال دولت موثر است؟»، در میان گذاشتند.
اعتمادآنلاین| با وقوع برجام و بروز مشکلات اقتصادی و معیشتی و افزایش قیمت ارز برخی این موضوع را مطرح میکنند که کار دولت دوازدهم تمام است و کنترل اوضاع از دستش خارج شده است. همین موضوع باعث شد تا دو پرسش را با فعالان سیاسی در میان بگذاریم و تحلیل و نظر آنها را جویا شویم. این دو سوال عبارتند از: «باتوجه به شرایط فعلی اگر حمایتهای رهبری نظام از روحانی نبود، رییسجمهوری و دولت چه وضعیتی پیدامیکرد؟ حمایتهای رهبری از دولت چقدر در کنترل مواضع اصولگرایان به ویژه طیف تندرو در قبال دولت موثر است؟» در زیر پاسخ این پرسشها را میخوانید:
حرف آخر را رهبری میزند
احمد کریمیاصفهانی، فعال سیاسی اصولگرا: باید بدانیم که درد امام و رهبری نسبت به مسوولان نظام چه بوده است. امام تا آخرین دقایق از دولتی که میدانست سقوط میکند، حمایت کرد و این کار بسیاری منطقی است.
بعدها مقام معظم رهبری هم گفتند من دردم مثل امام است، همانطور که امام از دولتها حمایت میکرد، من حمایت کردم و میکنم و خواهم کرد. لذا بدون استثنا هر دولتی که باشد، چه اصولگرا و چه اصلاحطلب رهبری چون تیرک چادر نظام است اگر حمایتش را از هر دولت و فردی بردارد حتما با مشکل مواجه خواهیم شد.
دنیا هم این را متوجه شده است، کسی که حرف آخر را میزند رهبری است بنابراین اگر حمایت را از سر دولت بردارد، آن دولت نمیتواند کارش را
ادامه دهد اما ایشان هیچوقت حمایتش را از هیچ دولتی بر نمیدارد حتی اگر با برخی مواضع زاویه داشتهباشد.
در مورد توافق هستهای هم تا آخر از دولت حمایت کرد اما تذکرات و راهنماییهایی هم داشت، الان هم مقام معظم رهبری چون دولت فکر میکند، میشود با اروپاییها کار کرد از دولت حمایت کردند اما هشدار دادند که از آنها تضمین کتبی گرفته شود.
معتقدم تندروی سمی مهلک برای جامعه است چه از طرف اصلاحطلب و چه اصولگرا. اینها کسانی هستند که اصل بازی و هدایت را در نظام به هم میزنند و آرامش را از بین میبرند. لذا به جای تزریق التهاب باید تزریق آرامش کرد.
جامعهای که سر و صدای بیمنطق داشتهباشد روی خوش نخواهد دید. بنابراین هر دو جناح باید تندروها را از خود دور کنند. مخالفت در چارچوب منطق و پیشنهاد نشان از پویایی جامعه است اما اینکه بخواهیم با فحاشی و بیمنطقی صحبت کنیم، حتما پسندیده نخواهد بود.
حتما مواضع رهبری در مواضع اصولگرایان موثر است. مثلا در مورد برجام اگر حمایت رهبری از اصل موضوع وجود نداشت اساسا اتفاقی رخ نمیداد و منتفی بود. بالاخره جهان دریافته اینجا مساله ولایت و رهبری اصل است بنابراین آنها هم میدانستند رهبری با اصل مذاکره مخالف نیستند اما با الزامات یک طرفه مخالف بودند.
قانون اساسی خط قرمز است
حسین اللهکرم، فعال سیاسی اصولگرا: روند عدم کفایت و استیضاح رییسجمهوری از طریق مجلس صورت میگیرد و به طور قانونی بعد از این روند است که رهبری حمایت و امضای خود را پس میگیرد و عدم کفایت را امضا میکند. البته یک بار در زمان بنی صدر پیش از اینکه عدم کفایت او به عنوان رییسجمهوری از سوی مجلس محرز شود امام مسوولیت و جانشینی فرماندهی کل نیروهای مسلح را از بنیصدر گرفت. این اتفاق کاهش حمایت بود که چون یک بار رخ داده همچنان به لحاظ تاریخی در هر زمان دیگری ممکن است اتفاق بیفتد. البته امیدوار هستم هرگز حمایت رهبری از دولت برداشتهنشود چرا که ما نیازمند انسجام و وحدت هستیم. به هر روی الان بحث تضمین از اروپا از سوی رییسجمهوری مطرح است. ایشان 12 سال پیش هم با اروپاییان به نتیجه نرسید اما بعد از آن برای برداشتن تحریمها اروپا با امریکا همراه شد. بعدها آقای روحانی مذاکره با کدخدا را مطرح کرد به این مفهوم که اگر سال 82 با اروپا به نتیجه نرسیده تصور این بود که اروپا رعیت است و میتوان با امریکا به عنوان کدخدا مذاکرات را پیش ببرند که البته اینبار کدخدا توافق را به هم زد. بنابراین اگر روحانی نتواند تضمینهای لازم را از
اروپا بگیرد باید برجام را آتش زد و موضوعی که مطرح کردید رخ میدهد و در واقع میتواند حمایتها برداشتهشود. معتقد هستم در این زمینه البته مجلس نقش اساسی دارد و میتواند فعال باشد. قانون اساسی هم روی تصمیم مجلس تاکید دارد. قانون اساسی برای ما خط قرمز است همانطور که اعلیترین نوع خط قرمز بیانات رهبری است. علاوه بر این خط قرمز دیگری تحت عنوان اعتقادات مردم هم وجود دارد. اعتقادات مردم به فصلالخطاب بودن رهبری از موضوعات مهمی است که باید به آن توجه کرد. اگر مجلس به وظیفه خود عمل نکند مردم آن را جبران خواهند کرد چرا که مجلس هم متشکل از نمایندگان مردم است و اگر آنها از وظایف خود عدول کنند مردم وارد عمل میشوند.
اصولگرایان و اصلاحطلبان بر برخی مواضع خود تاکید دارند اما جریان انقلابی که از هر دو گروه در این جریان وجود دارد از مواضع و تصمیمگیری رهبری تاثیر مستقیم میگیرند. اعتقاد به اسلام و انقلاب اسلامی به رهبری امام و رهبر معظم انقلاب، مقابله و مخالفت با امریکا و موضوع عدالتخواهی ویژگیهای انقلابیون است و هر کس این موارد را میپذیرد حرفها و مواضع رهبری برایشان در سوگیریهای شان فصلالخطاب است. جریان اصلاحطلب و اصولگرا و اعتدالگرا به دلیل برخی مواضع و مبانی ممکن است تاثیرپذیری قطعی نداشته باشند اما جریان انقلابی کاملا در این زمینه تابع رهبری است.
بر سر شاخه نشسته و بن میبرند
محمدرضا خباز، فعال سیاسی اصلاحطلب: برجام بدون تردید یکی از موفقیتهای دیپلماسی در طول تاریخ ایران است. در هیچ برههای این اتفاق نیفتاده است که یک کشور بتواند با عدهای قلیل با اندیشهای وسیع، توکل بر خدا و پشتوانه بیدریغ مردم بر سر میز مذاکره با 6 کشور قدرتمند و بزرگ دنیا بنشیند و آنها را مجاب کند. این یک حادثه تاریخی بود و در تاریخ ما به عنوان برگی زرین ثبت خواهد شد. امروز بیگانگان البته منصف و در آینده ایرانیانی که تاریخ را بخوانند بر عظمت ایران و نمایندگان مذاکرهکننده درود میفرستند. با این حال عدهای همیشه و در هر زمان و نسبت به هر کاری که دولت انجام بدهد، اعلام مخالفت میکنند. تعداد این افراد زیاد نیست اما مثل طبل توخالی صدای بلندی دارند. من معتقدم که اینها را باید دولت در پنهان نامید. یعنی مجموعهای که همه امکاناتی در اختیار دارند، بیشتر از نهادهای انتصابی ارتزاق میکنند و در مقابل حرکتهای دولتهای انتخابی که مورد نظر آنها نیست، میایستند و از همه ابزارها هم استفاده میکنند. گویا معتقدند هدف وسیله را توجیه میکند. گویی معتقدند برای به زمین زدن دولت از هر حربهای میتوانند استفاده کنند، چه مشروع
باشد، چه نامشروع و مهمتر از همه گناه زبان و قلم را گناه نمیدانند. یعنی فکر میکنند گناه تنها از دیوار مردم بالا رفتن است. اگر ماجرای برجام را رصد کرده باشید، متوجه میشوید که این گروه هرروز به دولت انتقاد میکردند. امروز که امریکا از برجام خارج شده انتقاد میکنند و روزی هم که توافق اتفاق افتاد انتقاد میکردند. در واقع این افراد به دنبال حقیقت نیستند بلکه به دنبال نق زدن هستند. کسانی که خودشان از بانیان تصویب 6 قطعنامه علیه جمهوری اسلامی بودند امروز طلبکار هستند. کسانی که با کمکهای زبانی و تریبونهایی که در اختیار دارند عامل این قطعنامهها در زمان دولت نهم و دهم شدند و باز هم این دولت را حمایت کردند، رییس دولت را معجزه هزاره سوم نامیدند و امروز مدعی هستند. به جای اینکه پاسخگوی عملکرد خود باشند دایما دیگران را منکوب میکنند و راهی را میروند که رییس دو دولت قبلی کرد؛ از تخریب شخص دوم نظام یعنی آیتالله هاشمی تا ناطقنوری یار دیرینه امام و حتی سید محمد خاتمی و سپس ایجاد شرایط حصر. به جای اینکه ریشهیابی کنند که چه کسی یا چه کسانی عامل خسارت به کشور بودهاند و 10 سال کشور را به عقب راندهاند با تمام تلاش
از دولت مستقر انتقاد میکنند. دولتی که تلاش کرد تا در مذاکرات حرف خود را به کرسی بنشاند و ثابت کند انرژی هستهای حق مسلم ما است و البته ایران را از موضع متهم به موضع طلبکار برساند. این جریان گمان میکند اگر بتوانند دولت را ساقط کنند خودشان روی کار میآیند. از همین روی بیمروتی و بیانصافی را به اوج خود رساندند، گاهی با روزنامهها و گاهی با تریبونها و گاهی با تکیه بر دلارهای نفتی دولت نهم و دهم دولت مستقر را میکوبند. امروز هم از دولت میخواهند از مردم عذرخواهی کند در صورتی که باید به دولت مدال داد و برای دولتمردان احترام قائل بود. مردم هم برای دولت احترام قائل هستند که اگر نبودند با این همه دشمن و تهمت ناروا شش میلیون رای اضافی به صندوق روحانی ریخته نمیشد. مردم قدردان هستند و به دولت بها میدهند اما عدهای از مسوولان در دولت پنهان میخواهند دولت و نظام ساقط شود و درست مصداق این مثل که «بر سر شاخ نشسته و بن میبرید» خداوند به صراط مستقیم هدایت کند و آنها را از شر شیطان و نفس اماره نجات دهد.
راه رسیدن به هدف، بیانات رهبری است
امیررضا واعظآشتیانی، فعال سیاسی اصولگرا: مقام معظم رهبری پیش از برجام تاکید داشتند که امریکاییها قابل اعتماد نیستند. بعد از خروج امریکا از برجام هم مصداق این گزاره مشخص شد با این حال مجددا رهبری راهنماییهای لازم را داشتند. در حال حاضر باید همگی با درایت برخورد کنیم چرا که امریکاییها به دنبال بهانه هستند تا برهم زننده معادلات باشند. باید جوانب امر سنجیده شود و بهانهای به دست کسی داده نشود. در حال حاضر هم فرمایشات مقام معظم رهبری میتواند مسیر دولت را در چارچوب مشخصی قرار دهد که نظام و منافع ملی حفظ شده و اروپاییان هم احساس نکنند در موضع ضعف قرار دارند. در حال حاضر حمایت مردم و مسوولان سیاسی در این نقطه و داشتن موضع واحد و انسجام و وحدت میتواند کمککننده باشد. اظهارات رهبری فارغ از اصلاحطلبی و اصولگرایی است که ممکن است عدهای هم بدشان بیاید و موضع داشته باشند. به هر حال عالیترین مقام نظام رهبری است که بر اساس اصول تعریف شده و چارچوبها اعلام موضع و حمایت یا عدم حمایت میکنند، مسوولان اجرایی کشور هم باید با استفاده از این فرمایشات راه رسیدن به اهداف را انتخاب کنند.
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید