کد خبر: 189572
|
۱۳۹۷/۰۲/۲۸ ۱۰:۵۶:۰۰
| |

قائم‌مقام معاونت معماری و شهرسازی شهرداری تهران:

یک روز مجبوریم تهران را خالی کنیم/ تهران، بهشت پولدارهاست

قائم‌مقام معاونت معماری و شهرسازی شهرداری تهران معضلات شهرسازی و شهرفروشی در تهران را نتیجه اقتصاد وابسته به فروش نفت و سود نجومی ساخت‌و‌ساز دانسته و می‌گوید: بالاخره یک روز مجبور هستیم تهران را خالی کنیم.

یک روز مجبوریم تهران را خالی کنیم/ تهران، بهشت پولدارهاست
کد خبر: 189572
|
۱۳۹۷/۰۲/۲۸ ۱۰:۵۶:۰۰

اعتمادآنلاین| تورج فرهادی، قائم‌مقام معاونت معماری و شهرسازی شهرداری تهران در گفتگویی تفصیلی، در رابطه با شهرفروشی و چشم بستن روی تخلفات چند هزار متری در شهرداری تهران با بیان اینکه برای تحلیل مسائل و معضلات تهران در زمینه شهرسازی باید به شرایط کلی کشور توجه کنیم، تصریح کرد: ما با شرایطی رو‌به‌رو هستیم که 27 درصد جمعیت کل کشور در یک درصد از مساحت آن یعنی تهران متمرکز شده است. 50 درصد بودجه عمومی، مراکز سیاسی، خدماتی، اجتماعی و فرهنگی هم این جا متمرکز شده‌اند. تهران از لحاظ پدافند غیرعامل وضعیت مناسبی ندارد و جمع کردن این میزان جمعیت در یک نقطه، یعنی همه تخم‌مرغ‌ها را در یک سبد جمع کردن و خود یک خطر بالقوه است.

پزشک، مغازه‌دار، مهندس و همه مشاغل در ساخت و ساز ورود می‌کنند

وی، بحران را در تجاری شدن صنعت ساختمان و در نتیجه سودآوری شهرفروشی دانسته و ادامه داد: رشد جمعیت در محدوده شهر تهران دو برابر داخل شهر است، روستاها یکی یکی در حال خالی شدن هستند و مردم از روستاها برای دریافت مطالبات اقتصادی به تهران می‌آیند تا حق خود را از پول نفت کشور بگیرند. چهل سال بعد از انقلاب، 43 میلیون به جمعیت اضافه شده که 33 میلیون نفر آن در سن جوانی هستند. این میزان جمعیت برای هر کشوری یک فرصت عالی است، اما در کشور ما تبدیل به یک تهدید شده و نتواسته‌ایم برای اشتغال‌شان فکری کنیم. اما چون به سمت صنعتی شدن نرفته‌ایم، فرهنگ‌مان همان فرهنگ کشاورزی است. از سوی دیگر در جای خالی صنعت تولیدی، صنعت ساختمان به یک تجارت تبدیل شده است، آن هم تجارتی که به‌صورت ازهم گسیخته سود و منفعت تولید می‌کند.

فرهادی با بیان اینکه کم‌کاری‌ها و عدم رویکرد دقیق و فنی باعث شده یکسری مسکن بی‌کیفیت تولید شود که ناپایداری شهر را توسعه داده است، افزود: در شرایطی که ساخت و ساز تبدیل به تجارت شده است، پول نفت به دست بعضی بیشتر می‌رسد و تجارت ساخت و ساز سود عظیمی را تولید می‌کند و همه سعی می‌کنند سبقت بگیرند. پزشک، مغازه‌دار، مهندس و همه مشاغل در ساخت و ساز ورود می‌کنند چون سود خوبی تولید می‌کند. در این شرایط افرادی که به کانون قدرت نزدیکتر هستند یا ثروت بیشتری دارند، قانون را راحت‌تر دور می‌زنند.

قائم‌مقام معاونت معماری و شهرسازی شهرداری تهران ادامه داد: شهر تهران بدون برنامه به خصوص بعد از انقلاب به طرز وحشتناکی توسعه پیدا کرده است. از سوی دیگر مسئله زیست محیطی هم مطرح است، چهار سد به تهران آبرسانی می‌کنند و چاه‌های غیرمجازی که حفر کرد‌ه‌اند، باعث فرونشست زمین شده. این امر در آینده باعث می‌شود، دشت‌های اطراف تهران و قزوین بیابان شود و بحران آب را به‌صورت جدی خواهیم داشت و مجبور هستیم یک روز تهران را خالی کنیم.

ساختارشکنی‌ها از دوران آقای کرباسچی آغاز شد

وی با اشاره به تاریخ مدیریت شهری آغاز روند شهرفروشی را از روزی دانست که شهرداری مجبور شد، خودش هزینه‌های اداره شهر را پرداخت کند و افزود: ساختارشکنی‌ها از دوران آقای کرباسچی آغاز شد، او اولین شهرداری بود که در تهران گُل آورد، با وجود آنکه به او گفتند مردم گُل‌ها را خواهند کند، گفت آنقدر گل بیاورید تا مردم دیگر گُل‌ها را نچییند و از گُل چیدن خسته شوند. اما دولت به شهرداری ابلاغ کرد که باید شخصا خود را اداره کرده و از محل فروش تراکم هزینه اداره شهر را بپردازد، درنتیجه از دوره آقای کرباسچی فروش تراکم، نه البته به شدت امروز آغاز شد و تهران تبدیل به یک شهر کاملا اقتصادی شده و خود به خود به سمت تجاری شدن رفت.

فرهادی افزود: در ادامه افرادی روی کار آمدند که داعیه سیاسی پیدا کردند و سعی داشتند، افرادی که به لحاظ فکری و محرمیت نزدیکتر بودند را کنار خود جمع کنند. من قضاوت نمی‌کنم که این اقدام از لحاظ سیاسی درست یا غلط بود، اما این افراد سعی کردند، کلونی‌های همسو در اطراف خود تشکیل دهند. پس می‌توان گفت در برخی موقعیت‌ها، سیاست‌های کلان دچار مشکل بوده و برخی نقاط این اشتباهات ناشی از لغزش خود افراد بوده است.

همه به شهرداری به شکل خمره پول نگاه می‌کنند

مساجد، هیئت‌ها و همه نهادها از شهرداری پول می‌خواهند

وی با بیان اینکه به علت نبود سیستم پایش کننده قوی، احزاب مناسب، نهادهای اجتماعی قوی و عدم توجه به مردم این روند نامناسب ادامه یافته است، گفت: شهرهایی که تراکم می‌فروشند، صاحب مشارکت نخواهند شد، چراکه همه به شهرداری به شکل خمره پول نگاه می‌کنند. با خود می‌گویند در شهرداری پول زیاد است، می‌رویم و از شهرداری پول می‌گیرم در نتیجه مساجد، هیئت‌ها و همه نهادها می‌آیند تا از شهرداری پول بگیرند، خوب این پول از کجا می‌آید، مشخص است از شهر فروشی! وقتی این نگاه وجود دارد، برخی از سنت‌های خوب ما هم از بین می‌رود.

به گفته فرهادی، تا زمانی که شهرفروشی وجود دارد، مشارکت ایجاد نمی‌شود و با آنکه حدود 27 سال است مدام از درآمدهای پایدار به‌عنوان منبع درآمدی جایگزین حرف می‌زنیم، اما هیچ وقت بسته‌‌ی پیشنهادی روی میز قرار نگرفته است.

قائم‌مقام معاونت معماری و شهرسازی شهرداری تهران با بیان اینکه راه‌حل پرداخت عادلانه عوارض است، ادامه داد: با این‌حال یکسری فشارهای اقتصادی به مردم وارد کردیم و نمی‌توانیم تبعاتِ اجتماعی پرداختِ هزینه‌ی اداره‌ی شهر توسط مردم را بپردازیم چراکه مردم تحت فشار اقتصادی هستند و ما نتوانسته‌ایم عدالت اجتماعی و اقتصادی را ایجاد کنیم و تعداد قشر متوسط روز به روز کمتر و کمتر شده و یک عده مدام پولدارتر می‌شوند. جامعه در حال دوقطبی شدن است، اما قسمت عمده‌ی هزینه‌ی اداره‌ی جامعه هم برعهده همین طبقه‌ی ضعیف است. مالیات به‌صورت روتین از حقوق کارمندان کم می‌شود، اما تاجران و ثروتمندان مالیات خود را به موقع پرداخت نکرده و مدام به دنبال راه‌هایی برای فرار از آن هستند، درحقیقت تهران بهشت پولدارهاست.

مردم بی‌اعتماد هستند و در مقابل هر چیزی موضع منفی می‌گیرند

وی ادامه داد: منابع پایدار یعنی هزینه واقعی اداره شهر را از مردم بگیرید. یک آپارتمان در شمال تهران که ماهی 3 میلیون شارژ ساختمان می‌دهد، اما فقط سالی 400 هزار تومان عوارض شهر پرداخت می‌کند. با این عدد نمی‌شود شهر را اداره کرد، در واقعیت این واحد باید سالی 40 میلیون عوارض پرداخت کند. اگر عادلانه تقسیم شود، قشرهای پایین و ضعیف مثلاً باید سالی یک میلیون تومان عوارض پرداخت کنند، اما مردم بی‌اعتماد هستند و در مقابل هر چیزی سعی می‌کنند، موضع منفی بگیرند.

فرهادی ادامه داد: من نمی‌خواهم اسم بیاورم اما قرار بود دولت سند راهبردی سیما و منظر شهر را شش ماهه به شهرداری تحویل دهد و فکری به حال سیما و منظر شهری بکند، اما نه دولت و نه شهرداری به سندهای خود وفادار نمادند. در اجرا هم به سندهای خود وفادار نبودند و جایی که باید نقش نظارتی دولت قوی می‌بود، خودش را کنار کشید و شهرداری ناظر و مجری شد. دولت هم فقط نشست و انتقاد کرد، البته یک درگیری سیاسی هم بین این دو طیف بود و هر که زورش بیشتر بود، اقدامی صورت می‌داد.

وی در رابطه با نقش شورای شهر در بده بستان‌ها و سرنوشت شهر تهران هم تاکید کرد که شورای شهر فقط توانسته در این امورات به‌صورت اقتضایی ورود کند و نیاز به برش و نظارت پررنگ‌تر دارد.

این مدیر شهری در پاسخ به این سوال که چرا شهرداری پس از لغو مصوبه برج-باغ؛ مصوبه‌ای که موجب نابودی بخش اعظم باغ‌های تهران شد؛ شورای پنجم آن را ابلاغ نکرد، گفت: وقتی مصوبه برج باغ‌ها توسط شورای شهر لغو شد آقای مهدی حجت (معاون قبلی شهرسازی و معماری شهرداری تهران) تصمیم گرفت با طمانینه بیشتری در مورد مصوبه عمل کند. نگاهش این بود که اجرای مصوبه دفعه در شهرداری یک شُک ایجاد می‌کند.

فرهادی با اشاره به شرایطی که شهرداری در زمان روی کار آمدن نجفی با آن روبه‌رو بود،‌ افزود: نجفی آمده بود تا کمی فضا را تلطیف کرده و هزینه‌ها را کاهش دهد و الگوی مصرف بهتری را ترویج کنند. به هر حال نجفی؛ یک آدم بودجه‌ای بود و پیش از این در سازمان برنامه و بودجه کار کرده بود و می‌خواست رویکرد انقباضی را پیشه کند اما وقتی به شهرداری آمد، یک‌دفعه با 67 هزار نیرو مواجه شد و اینکه باید ماهانه 500 میلیارد تومان به آن‌ها حقوق دهد و همان ماه‌های اول با بحران پرداخت حقوق مواجه شد.

کل صنعت ما همان ساخت‌وساز است که منافعش فقط به یک عده می‌رسد

وی افزود: هرچه شوک به بازار ساخت و ساز وارد شود، اداره دولت و شهر سخت‌تر می‌شود. چراکه ما چیزی به اسم "صنعت" در کشورمان نداریم، کل صنعت ما همان ساخت‌وساز است. این ساخت و ساز بین یک عده منافعی را تولید می‌کند و هزینه‌های اداره شهر هم متاسفانه توسط این یک عده تامین می‌شود. بنابراین مدیر شهری باید علیرغم میل باطنی خود بسیار با طمانینه عمل کند. گفتن و اعتراف این موضوع برای من بسیار سخت است، اما این اتفاق می‌افتاد.

فرهادی به اشاره به تبعات مصوبه برج-باغ و اینکه از خیل با‌غ‌های تهران فقط 5 الی 6 هزار باغ باقیمانده است، ادامه داد: درآمد پایدار که نداریم، کارهای عمرانی هم خوابیده، دولت و شهرداری هم که پول ندارد، یک مقدار پول نفت است که به نحوی در دست مردم انباشته شده و باید با یک سیاستی از دست مردم خارج شود. توجه کنید که 90 درصد از بودجه کشور صرف امور توزیعی (حقوق و مزایا) و 10 درصد صرف امور عمرانی (ارزش افزوده) می‌شود و دولت همیشه کم می‌آورد و مجبور می‌شود از بودجه عمرانی به بودجه توزیعی تزریق کند. در کشورهای توسعه‌یافته این روند برعکس است و از آنجا که در کشور ما ارزشی تولید نمی‌شود، درنتیجه ارزش پول هم روز به‌روز کاهش می‌یابد. دولت احمدی‌نژاد هم تعداد زیادی پروژه را نیمه‌کاره رها کرده است، تعداد زیادی پیمانکار هم بدهکار هستند. سال گذشته دولت 5 درصد از این 10 درصد را به‌جای بدهی به پیمانکاران پرداخت کرد و بقیه بودجه عمرانی دوباره به بودجه توزیعی تزریق شد.

منبع: ایلنا

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان

دیدگاه تان را بنویسید

اخبار روز سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    خواندنی ها