عماد افروغ:

فرصت قشون‌کشی و انتقام نیست/ نباید پشت مذاکره‌کنندگان‌مان را خالی کنیم

عماد افروغ با بیان اینکه در شرایطی هستیم که به شدت به وحدت نیازداریم گفت: عباراتی مثل اینکه دیدید گفتیم اصلا متناسب با شرایط خاص ما نیست. چرا که شرایط بحرانی اقتضائات خاص خودش را دارد. نباید پشت مذاکره‌کنندگانمان را تا آخرین لحظه خالی کنیم.

فرصت قشون‌کشی و انتقام نیست/ نباید پشت مذاکره‌کنندگان‌مان را خالی کنیم
کد خبر: 190248
|
۱۳۹۷/۰۳/۰۱ ۰۸:۵۸:۰۰

اعتمادآنلاین| عماد افروغ، جامعه‌شناس اصولگرا به تحلیل اوضاع کشور پس از خروج آمریکا از برجام پرداخته و از لزوم وحدت سخن گفته است.

مهم‌ترین بخش‌های این مصاحبه در ادامه می‌آید:


*من چنین فضای نومیدانه ای (بین مردم بعد از خروج آمریکا از برجام) را حس نکردم و اتفاقا شهودا احساس می کنم که بستر فراهم شده برای یک امید، مقاومت، همبستگی و اعتماد ملی. نکته دوم این است که هنوز برجام فرجام مشخصی ندارد و هنوز معلوم نیست که به کجا می انجامد. رایزنی های دولت ادامه دارد و نمی شود قضاوت نهایی کرد. باید با طرف اروپایی و طرف های دیگر صحبت کرد، ببینیم در نهایت چه می شود و بعد ببینیم بعد از فرجام این برجام چه فضای اجتماعی ای ایجاد می شود.

*ما حافظه خوبی نداریم. یکباره کسی که تا دیروز سلب کننده آزادی بوده علمدار آزادی می شود. بارها این برای کشور ما اتفاق افتاده. تا دیروز طرف عادت کرده بوده نبیند و نشنود، دیگران نبینند و نشنوند، بعد یک باره فضا عوض می شود، علمدار آزادی می شود!

*حتی اگر ما بالاترین سطح را نگاه کنیم؛ یعنی نهایی ترین حالت که خروج ایران از برجام باشد، من پیش بینی کرده بودم که این مقدمه یک امر مبارک است. مقدمه انسجام ملی است؛ چیزی که ما متاسفانه قدرش را نمی دانیم و در شرایط سخت و دشوار همواره به آن رسیدیم و متاسفانه اینجاست که در شرایط عادی هیچگاه نمی توانیم به ارزشی به اسم وحدت یا انسجام ملی دست پیدا کنیم و آن را حفظش کنیم و این نیازمند یک آسیب شناسی اجتماعی است.

*در شرایط بحران و غیرعادی همواره تاریخ ایران، چه تاریخ بعید، چه تاریخ قریب ثابت کرده که انسجام ما که می تواند مقدمه ای برای کارهای بزرگ باشد افزایش پیدا کرده و من اصلا این فضای نومیدانه را نه حس می کنم نه حدس می زنم. اتفاقا برعکس، حس می کنم آن چیزی که در مقاطع مختلف تاریخی ایران خودش را نشان داده بار دیگر رخ می دهد. مثل انقلاب اسلامی، مثل دوران دفاع مقدس و ... این یک گزاره جامعه شناسی است که هرگاه یک گروهی با تهدید بیرونی روبه رو می شود انسجام درونی آن افزایش پیدا می کند و این به طور خاص درباره ایران صادق است.

*ای کاش آن چیزی که در شرایط غیرعادی و بحرانی اتفاق می افتد، در شرایط عادی هم اتفاق بیفتد. من نمی دانم این به فرهنگ ما برمی گردد یا اخلاق و رفتارمان که چرا ما نمی توانیم در شرایط عادی قدر فرصت هایمان را بدانیم. من معتقدم فرصت های زیادی برای ما رقم خورده که ما قدرش را ندانستیم. فقط در مقاطع خاص قدر دانستیم و نتوانستیم در مواقع استقرار، آن طور که شایسته و بایسته است، قدر فرصت‌هایمان را بدانیم. ما مدام با تهدید روبه رو هستیم. تهدید و تحریم. این تحریم ها برای کشوری که انقلاب بزرگی را پشت سر گذاشته برای اینکه بخواهد حرف نو دیگری بزند، فرصت هستند. «نه شرقی، نه غربی» حرفی برای گفتن داشته باشد. یک توسعه درون زا، را برای خودش تعریف کند که الگوی دیگران شود. چرا از این فرصت ها استفاده نمی کند و نکرده؟ تحریم یک فرصت است که ما به خودمان بیاییم. ببینیم اگر قرار است روی پای خودمان بایستیم، چه ملزوماتی لازم داریم.

*باید برای قدرت مدنی و اعتراض عمومی حساب باز کنیم. وقتی مجاری قانونی برای اعتراضات عمومی تعبیه نمی شود، باید منتظر رفتارهای غیرقانونی باشیم. قانون اساسی می گوید تجمعات آزاد است و دولت باید بسترسازی کند.

*فرصت سازی در اختیار دولت است. دولت باید در چنین شرایطی فرصت ها را فراهم کند و این نیاز به «ظرف» دارد. ظرفی که از پهلوی به ارث رسیده، جوابگوی این مسائل نیست. «ظرف» باید غیرمتمرکز باشد، باید در ظرف آمایش سرزمین اتفاق بیفتد. ما در ظرف تمرکزگرایی متکی به اقتصاد نفتی نمی توانیم تحقق بخش اقتصاد مقاومتی یا استفاده از کالای ایرانی باشیم یا دیگر نام گذاری هایی که در طول این سال ها اتفاق افتاده. ما به واقع، غافل از ظرف هستیم.

*در این مملکت «حرف» کارکرد مثبتی برای عده ای دارد. این را هم می شود ریشه یابی کرد و من این کار را کردم. اینکه حرف بدون عمل کارکرد دارد و به تعبیر حضرت امیر (ع)یک ایده منافقانه است؛ چرا جواب می دهد؟ بعضی شاید خوششان نیاید من این حرف را می زنم ولی بخشی به خاطر این است که وقتی شما یک مبنای ایدئولوژیک برای انقلاب تعریف می کنی، عده ای وانمود می کنند متصف به این ایدئولوژی هستند و عده ای هم توجه ندارند که نباید فقط به این تظاهر توجه کرد و باید به عمل توجه کرد. وقتی یک ایدئولوژی و گفتمان را می پذیری و این گفتمان معیاری می شود برای اینکه کشور براساس آن اداره شود، اگر مراقبت و نظارت نکنی، طرف وانمود می کند که مجهز به این ایدئولوژی است و بار خودش را می بندد.

*من هیچ فضای نومیدانه ای نمی بینم، بلکه فضای امید را پیش بینی می کنم. البته می شود این فضا را تسریع بخشید که این برمی گردد به سیاست ها و رفتارهایی که مسوولان ما اتخاذ می کنند.

*اعتراضات دی ماه ربطی به برجام ندارد. این اعتراضات یک اعتراض اقتصادی و بحق هم هست. شما آمارها و ارقام را نگاه کنید. به شاخص های نابرابری اقتصادی و شکاف طبقاتی توجه کنید، اینها به مردم منتقل می شوند و مردم حس می کنند. اینها یک امر صرفا ذهنی نیست و یک امر عینی است و مردم به خیابان ها ریختند. من بارها گفتم، در برنامه زنده تلویزیونی هم گفتم، این ربطی به تحریم یا خروج ترامپ از برجام ندارد. یک درآمدی در کشور به دست می آید، چرا توزیع ناعادلانه نمی شود؟ چرا این قدر شکاف بین درآمدها هست؟ چرا یک مسوول دولتی باید حداقل 20 میلیون تومان بگیرد و یک کارگر اینقدر بگیرد؟ کجای دنیا با کدام تئوری قابل توجیه است؟ آن هم در انقلاب اسلامی که شعار عدالت داده!

* تظاهرات (دی ماه) موجه بود. قبل از اینکه این تظاهر به یک تظاهر عمومی تبدیل شود، درخواست های متعددی در قالب مسالمت آمیز مطرح شد، چندین بار تظاهرات مسالمت آمیز روبه روی مجلس انجام شد اما گوش کسی بدهکار نبود. همان سال که این اعتراضات صورت گرفت، یواش یواش داشت زمزمه افزایش حقوق نمایندگان و مسوولان بالای دولتی، افزایش قیمت بنزین، برق و گاز و ... مطرح بود. اینها به مردم منتقل می شود.

*خروج آمریکا از برجام مقدمه انسجام ملی است؛ چیزی که ما متاسفانه قدرش را نمی دانیم و در شرایط سخت و دشوار همواره به آن رسیدیم. متاسفانه در شرایط عادی هیچگاه نمی توانیم به ارزشی به اسم وحدت یا انسجام ملی دست پیدا کرده و حفظش کنیم و این نیازمند یک آسیب شناسی اجتماعی است.

*اینها که شعار ساده زیستی می دهند پس چرا ساده زیست نیستند. این نفاق است. بحث من این است که این مسائل را خلط نکنیم؛ تهدید بیرونی ربطی به بی توجهی های داخلی ندارد. از تهدید بیرونی می شود فرصت ساخت، برای اینکه موانع را برطرف کنیم. سیاست های اخلاقی و عدالت محورانه و آزادی خواهانه خودمان را دنبال کنیم. من همیشه می گویم، ضمن اینکه معتقدم درون و برون را باید صرفا در نظر گرفت اما نباید خلط مبحث کرد. اینکه ما در درون خودمان سیاست های خوبی را دنبال نمی کنیم، رفتارهای ناموجهی داریم ربطی به بیرون ندارد. ما نباید تمام مسائل داخلی خودمان را به خارج از کشور مرتبط کنیم. اتفاقا خارج می تواند یک فرصت باشد. انسان ها در شرایط سخت ساخته می شوند، این شرایط سخت برای ما همواره بوده. یک زمانی از آن بهره بردیم و خودمان را ساختیم. مثل انقلاب اسلامی، مثل دفاع مقدس. به ما جنگ تحمیل شد اما در جنگ رشد کردیم. این را کسی نمی تواند منکر شود. اما بعد از جنگ از فرصتی به نام تحریم، خوب استفاده نکردیم. حالا این برمی گردد به تئوری‌ای که در این کشور دنبال شد و جای بحثش نیست. تئوری که در کشور از بعد از جنگ مانور داد و کماکان دارد مانور می دهد، چاره درد ما نیست. این تئوری در ایران پهلوی به کار گرفته شد و با شکست روبه رو شد. ما در انقلاب اسلامی نبایدهمان تئوری را دنبال کنیم.

*به نظر من توزیع درآمد در کشور به شدت خراب و اسفناک است و این به مردم منتقل شده. یعنی اینطور نیست که مردم به خاطر القای یک ذهنیتی به خیابان ریخته باشند. مردم این تبعیض را به عینه دیدند با پوست و گوشت و استخوان لمس کردند. آنچه که مردم را به حرکت وا می دارد، محرومیت نسبی است. مردم می بینند بیشتر از بقیه زحمت می کشند، کمتر از بقیه دارند.

*اگر روسای جمهور ما اختیار کافی نداشتند، چرا اینقدر قبل از انتخابات برای اینکه رئیس جمهور شوند سر و کله می شکنند؟ قهر کنند بروند. این حرف ها چیست؟ اینها جنگ روانی است. تمام تصمیم سازی ها، تصمیم گیری ها و امکانات اعم از اقتصادی، سیاسی و فرهنگی وصل به قدرت دولتی است. در ایران ساختارا قدرت به ثروت می انجامد نه ثروت به قدرت. یعنی کسی که قدرت دولتی را دارد فضل تقدمی دارد نسبت به بقیه در دستیابی به مواهب سیاسی و اقتصادی و فرهنگی. هر چی عزل و نصب است برای قوه مجریه است. هر چی پول است برای قوه مجریه است. نفت وابسته به چه کسی است؟ مگر ما شرکت های خصوصی نفتی داریم؟ زمام نفت در اختیار قوه مجریه است و اقتصاد کشور مگر بدون نفت است؟ حتی مالیاتش نفتی است. این شامل همه دولت ها می شود.

*من اسم دولت ها را نمی خواهم بگویم. همه دولت ها می گویند ما اختیار نداریم پس چه کسی اختیار دارد؟ جالب است همه هم همین را به کار می برند. دیگر می خواهند چه کنند؟ اتفاقا در تمام دولت ها هم بحث شده که بیایند ریاست جمهوری را تمدید کنند. اگر اختیاری ندارند چرا می خواهند تمدید شود؟ چرا تصور تمدید ریاست جمهوری را مطرح می کنند؟ به نظر من یک مقداری ما باید توجه کنیم. اینها یک پرده استیلایی و هژمونیک است. این پرده را باید کنار بزنیم و واقعیت را ببینیم. واقعیت این نیست که اینها اختیار ندارند. اگر اینها بی اختیاری است پس کجا اختیار است.

*اگر ادخال یا بدفهمی ای صورت بگیرد، قوا در سایر قوا دخالت کنند باید جلوی آن را گرفت. راه و قاعده جلوگیری از این تداخل وظایف هم تعریف شده. مثلا چرا قوه مقننه در عزل و نصب قوه مجریه دخالت می کند؟ چرا لابی می کنند که فلان فرد وزیر شود؟ این اصلا ربطی به آنها ندارد و در حیطه وظایف قوه مجریه است. قانونا هم حق این کار را ندارند، بنابراین می شود موانع را قانونا برطرف کرد.

*ما تا آخرین لحظه حتی اگر باوری به این برجام نداشتیم، نباید پشت مذاکره کنندگانمان را خالی کنیم. تا آخرین لحظه باید از اینها دفاع کنیم. این سیره امام بود که اختلافات داخلی را می گرفت و چماق می کرد می زد بر سر آمریکا. ما باید اینطور پیش برویم. نباید به تشتت داخلی دامن زده شود. فرصت انتقام گیری و قشون کشی نیست.

*ما در یک شرایطی هستیم که به شدت به وحدت نیازداریم. اینکه دیدید گفتیم اصلا متناسب با شرایط خاص ما نیست. گفتم شرایط بحرانی اقتضائات خاص خودش را دارد. از یک طرف فرصت سازی برای تحقق اقتصاد مقاومتی و توسعه درون زاست، از یک طرف بهترین فرصت است برای وحدت. در وحدت که نباید این حرف ها را مطرح کرد. ما تا آخرین لحظه حتی اگر باوری به این برجام نداشتیم، نباید پشت مذاکره کنندگانمان را خالی کنیم. تا آخرین لحظه باید از اینها دفاع کنیم. این سیره امام بود که اختلافات داخلی را می گرفت و چماق می کرد می زد بر سر آمریکا. ما باید اینطور پیش برویم. نباید به تشتت داخلی دامن زده شود. فرصت انتقام گیری و قشون کشی نیست. در شرایطی که ما به وحدت نیاز داریم و همه چیز مهیای وحدت است، اینگونه مواضع نه تنها ما را به وحدت نمی کشاند بلکه مانع اصلی وحدت و همبستگی و اقدامات بزرگ است.

منبع: خبرآنلاین

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان

دیدگاه تان را بنویسید

اخبار روز سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    خواندنی ها