محسن صفایی فراهانی فعال سیاسی اصلاحطلب:
منافع بعضی را ناآرامی و تنش تامین میکند/ امثال بابک زنجانی کم نیستند
محسن صفایی فراهانی فعال سیاسی اصلاحطلب درباره عملکرد دولت گفت: یکی از بزرگترین دستاوردهای دولت روحانی از بین بردن سایه جنگ از سر ایران بود.
اعتمادآنلاین| محسن صفایی فراهانی فعال سیاسی اصلاحطلب با تاکید بر این موضوع که عدهای منافعشان از ناآرامی و تنش در کشور تامین میشود بیان کرد: برخی به جای اینکه کمک کنند در ناامیدی و ناتوانی و مایوس کردن جامعه میدمند! این نشان میدهد برخی از مسئولان به جای اینکه نگران کشور باشند، نگران گروههای سیاسی و اهداف بخشی خودشان هستند و این جای تاسف دارد.
مهمترین قسمتهای اظهارات صفایی فراهانی را در زیر میخوانید؛
*به نظر میآمد در مورد بخشی از توقعاتی که آقای روحانی درمردم ایجاد کرد، خود ایشان هم میدانست که اختیار انجام همه آن وعدهها و توقعات با خودش نیست. من اوایل دولت آقای روحانی هم گفتم که قوه مجریه در ایران طبق قانون اساسی حداکثر 20 تا 25 درصد اختیار دارد و مابقی در اختیار آنها نیست.
*تفکیک قوا در شرایطی قرار دارد که اختیارات رئیس دولت ایران به میزانی نیست که بتواند همه توقعاتی که در مردم ایجاد میشود را پاسخگو باشد، اما از آنجایی که نگاه تاریخی مردم به دولت به معنی حکومت بوده است، همواره این ذهنیت وجود دارد که دولت همان حکومت است؛ در حالی که دولت در ایران بعد از انقلاب را باید در حد قوه مجریه دید و در همان حد از آن توقع داشت. اگر رئیس دولت قولی بیشتر از حد قوه مجریه داد، باید مطمئن بود که احتمال انجامش پنجاه، پنجاه است.حتی در مورد حصر شما نمونه آن را میبینید که حصر اختیاراتش با قوه مجریه نیست که بتواند تصمیم بگیرد بلکه جاهایی دیگر هم وجود دارد که در اتخاذ تصمیم، اختیارات بالاتری دارند.
*واقعا آقای روحانی تلاش میکند. همین شورای عالی فضای مجازی با فیلترینگ تلگرام موافقت نکرد، اما قوه قضائیه جدا از این تصمیم آن را بست، اینها ناهماهنگیهایی است که آثار و تبعات آن میتواند سرعت بسیاری از فعالیتها را به کمتر از نصف هم کاهش دهد، چون آثار روانی این نوع اقدامات در عملکرد بقیه مدیران کشور اثر مستقیم دارد.
*آقای روحانی در موضوعی مثل برجام واقعا موفق بود. تیم وزارت خارجه یک دیپلماسی قوی را اعمال کردند. من تعجب میکنم که چرا منافع ملی برای نیروهای داخلی اینقدر بیاهمیت شده که اینگونه برخورد میکنند و هنوز هم ادامه میدهند. متاسفانه گروهی که مطلقاً به مسائل ملت و کشور فکر نمیکنند، امکان استفاده از این موقعیت بسیار خوب را به حداقل رساندند و جالب است که امروز بیشتر از همه ادعای طلبکاری میکنند.
*رئیسجمهور شفاف حرف نمیزند، نظر شما چیست؟ موقعی این اتفاق میتواند موثر واقع شود که جامعه مدنی در کشور رشد کرده باشد، یعنی جامعه مدنی بتواند با اطلاعاتی که دریافت کرده برای ترمز دادن به آنچه که به صلاح مملکت نیست، موثر باشد، در غیر این صورت در جامعهای که فعالان جامعه مدنی مثل احزاب و سندیکاها و انجمنهای سیاسی و صنفی به معنای واقعی و قدرتمند وجود ندارند، ارائه اطلاعات از سوی روسای جمهور غیر از ایجاد ناآرامی و تشویش شاید حاصل دیگری نداشته باشد.
*از سال 83 تا سال 93 درآمد ارزی ایران یک درآمد افسانهای بوده است. این درآمد افسانهای خرج چه چیزهایی شده و چه توفیقاتی را برای کشور به همراه داشته است؟ اما منافع خیلیها را تامین کرد. برخی به دنبال این هستند که چگونه میتوانند به راحتی فضا را به گونهای کنند که بلکه آن منافع دوباره برایشان تامین شود و در این راستا امروز از جنگ و ناآرامی و تنش استقبال میکنند.
*امثال بابک زنجانی که 2.6 میلیارد یورو را به جیب زد، کم نیستند. این فرصت، ناشی از آن تحریمها بوده است. اگر کشور مجبور شود همان کارها را انجام دهد، دوباره منافع آنها تامین خواهد شد. پس بدیهی است که عدهای همه آرزوشان این است که چگونه میتوانند اوضاع فعلی را به شرایط قبل برگردانند.
*در طول یکسال و نیم در دولت نهم، پنج قطعنامه شورای امنیت علیه ایران صادر شد که سنگینترین قطعنامههایی بود که در طول این 40 سال علیه ایران صادر کرده بودند. چند نفر از این آقایانی که اینقدر ابراز دلواپسی میکنند، گفتند که میخواهیم عدم کفایت دولت را به مجلس ببریم؟ چه تعداد از آنها گفتند حرفهایی که رئیس این دولت میزند، کشور را به مسلخ و پرتگاه جنگ میبرد؟
*آقایانی که تا الان میگفتند منافع آمریکا در برجام تامین شده است و میگفتند ایران در برجام باخته است و آن را آتش بزنیم، حالا هم که آمریکا از برجام بیرون رفته داد و فریاد میکنند. آنها میگفتند که آمریکا از برجام استفاده کرده است، اگر استفاده کرده بود چرا از برجام خارج شد؟ الان توجیه این افراد چیست؟
*به جای اینکه به مردم گفته شود که سایه جنگ از سر کشور برداشته شده و از این دستاورد به عنوان بزرگترین خدمت دولت روحانی یاد شود و با آن همبستگی ملی ایجاد نمایند، برخی دائما با تفرقهافکنی در کشور، منافع ایران را به خطر میاندازند در حالی که ما امروز همه منافعمان این است که چگونه میتوان در داخل کشور همبستگی ایجاد کرد!
*تجربه کشورهای آمریکای لاتین که حکومتهای نظامی در آنها روی کار آمد، کاملا روشن است. یک دولت نظامی در آمریکای لاتین را نشان دهید که واقعا موفق عمل کرده است و توانسته آن کشور را نجات دهد و به سطحی قابل قبولی در استانداردهای روز دنیا برساند. امروز که دنیا، دنیای دانایی و تخصص و مدیریت علمی است، قرار نیست با زور نظامی، کاری را پیش برد و از اساس این تفکر غلط و طرح آن اشتباه است.
*تصمیماتی را میگیرند و بلافاصله هم آن تصمیمات را عملیاتی میکنند. غافل از اینکه آثار این تصمیم روی مردم چه تاثیری دارد.
*هیچ کس قبل از اینکه مسالهای که در نظر گرفته شده را به تصمیم برساند، اطلاعات جامع را جمعآوری نمیکند کما اینکه برای برنامهریزی توسعه کشور هم، همین مشکل را دارند و هیچ وقت اطلاعات جامع و هماهنگ شده برای تهیه برنامه وجود نداشت!
*وقتی در دولت اصلاحات تصمیم این بود که قیمت ارز تک نرخی شود، نزدیک به یک سال و نیم مطالعه شد و همه جوانب آن سنجیده شد که چه آثاری را دارد. اما حالا در موضوع به این مهمی یک شبه میگویند، میخواهیم دلار را 4200 تومان تعیین کنیم، چقدر روی آن کار کردند؟
*تصور نمیکنم که جریان سومی وجود داشته باشد چون جریان جدید سیاسی نیاز به تشکیلات و برنامهریزی دارد. این موارد جنبشهای زودگذری است که عمرشان کوتاه است. در مورد آنچه هم که در دی ماه سال 96 اتفاق افتاد عمده آن به نارضایتیهای وسیع جامعه بر میگشت. درست است که جرقه اولیه آن را عدهای هدایت شده برای فشار بر دولت به وجود آورند اما پشت آن را نخوانده بودند که در این شرایط هرجریانی که راه بیاندازند به دلیل مشکلاتی که در جامعه وجود دارد شاید نشود آن را کنترل کرد.
*ایذه یا دلیجان یا قهدیرجان اینها شهرهای بزرگ و صنعتی و توسعه یافته با دغدغههای سیاسی نیستند که مردم آن به خیابان آمدند. عامل اصلی آنها مشکلات اقتصادی زندگیشان بود، وقتی که در آمارها اعلام میکنند 35 درصد از فارغ التحصیلان دانشگاهها بیکار هستند، همین 35 درصد دانشجویان چندنفر میشوند.
*نیروی تحصیل کرده است به اینترنت و اطلاعات دسترسی دارد و اهل مطالعه است و راحت نمیشود او را گول زد. اینها در همه خانوادهها هم هستند و همه خانوادهها هم دچار این معضل شدند! پس کشور با یک معضل اجتماعی روبرو است که اکثر مدیران نسبت به آن بیتفاوت هستند!
*برخی از مسئولان به جای اینکه نگران کشور باشند، نگران گروههای سیاسی و اهداف بخشی خودشان هستند و این جای تاسف دارد.
*در چنین جامعهای که هزینه جاری آن اینقدر بالا رفته یکی از راهها این است که یک اعتماد عمومی در جامعه ایجاد شود نه اینکه تریبونها مرتباً تمام عملکرد سالهای 84 تا 92 را که باعث فساد و تباهی شده بحساب دولت حاضر بگذارند و در شیپور یاس مرتب بدمند!
*باید برای اعتراض مردم رسمیت قائل باشیم و با این رسمیت به آنها بگوییم که اعتراض شما اگر قانونی و بجا باشد، گوش شنوا برای آن وجود دارد که در این صورت شما یک پالس و انرژی مثبت را دارید به جامعه منتقل میکنید و این انرژی مثبت میتواند جامعه را امیدوار کند. امروز هر امیدی در جامعه ما راهگشا است. اگر ما بخواهیم جامعه را در مقابل این نوع فشار و تبلیغات افکار عمومی بیمه کنیم، راهش این است که ما با خود مردم تعامل کنیم. پذیرش مردم است که میتواند حکومت را حفاظت کند و امنیت را در جامعه ما بیشتر کند.
*اگر در کشور احزاب قوی و قدرتمند و فراگیر وجود داشتند، امکان برنامهریزی برای سه سال آینده را خواهند داشت ولی در نبود نهادهای مدنی قوی امکان چنین حرکتی خیلی زود است، مگر اینکه احزاب کوچک گرد هم میآمدند و بر اساس یک ساز و کار شفاف جبهه اصولگرایی یا جبهه اصلاحات تشکیل میدادند که عمدتاً امکان تجمع نیروی بیشتر و چتر گستردهتری از مردم را میداشتند تا بتوانند برنامهریزی بلندمدت داشته باشند ولی با این چترهای کوچک متعدد اگر بخواهند از حالا برای سه سال بعد فکر کنند، عملی نیست!
منبع: ایلنا
دیدگاه تان را بنویسید