کد خبر: 219349
|
۱۳۹۷/۰۴/۲۴ ۱۱:۱۸:۰۰
| |

آیت‌الله بهبهانی ترور شد

در روز 24 تیر 1289 هجری شمسی، آیت‌الله سیدعبدالله بهبهانی از روحانیون طراز اول و رهبران دوران مشروطه توسط مخالفانش ترور شد.

آیت‌الله بهبهانی ترور شد
کد خبر: 219349
|
۱۳۹۷/۰۴/۲۴ ۱۱:۱۸:۰۰

اعتمادآنلاین| آیت‌الله سیدعبدالله بهبهانی مجتهد و از رهبران روحانی نهضت مشروطیت ایران در سال 1256 قمری در نجف متولد شد. جد پدری‌اش سیدعبدالله بلادی بحرانی از مردم غریفه یکی از روستاهای بحرین بود. سید عبدالله در نجف پس از گذراندن دوره مقدماتی، سطوح عالی را نزد عالمان نامداری چون شیخ مرتضی انصاری، حاج میرزا حسن شیرازی، حاج سید حسین کوه کمری و شیخ راضی نجفی فرا گرفت و به اجازه اجتهاد نایل آمد. در 1295 قمری به تهران بازگشت و به جای پدرش سید‌اسماعیل از علمای تهران نشست و وارث مناصب دینی و جایگاه اجتماعی پدر شد.

نخستین بار که نام سید عبدالله بهبهانی در تاریخ تحولات سیاسی ایران به میان آمد در ماجرای تحریم تنباکو در سال 1309 قمری بود. بنا به نوشته برخی منابع بهبهانی در تحریم تنباکو با سایر علما همراهی نداشت و در مجلس سفارت عثمانی بی‌محابا در حضور روحانیون و دعوت شدگان سیگار کشید و حرمت تحریم را شکست و در پاسخ اعتراض چند نفر از روحانیون با صراحت گفت: «من مجتهدم و به تکالیف شرعی خود آشنا می‌باشم» و صریحآً فتوا داد که قرارداد انحصار توتون و تنباکو مفید است و استعمال توتون و تنباکو هم منع شرعی ندارد. همراهی نکردن سید عبدالله با مخالفان قرارداد تنباکو سبب شد که از اعتبار او در میان مردم کاسته شود. از این تاریخ بهبهانی مورد توجه بیشتر صدراعظم امین‌السلطان قرار گرفت و رابطه دوستانه آن‌ها مستحکم شد. چنان که در طول صدارت اتابک، دعاوی دولتی عمدتاً به بهبهانی ارجاع می‌شد و این امر در حد خود به تثبیت وضع اجتماعی و منزلت سیاسی و حتی تقویت بنیه مالی وی کمک می‌کرد.

در رجب 1321 بر اثر فشارهای داخلی و خارجی اتابک مجبور به استعفا و خروج از ایران شد و عین‌الدوله جانشین وی شد. گرچه بهبهانی از صدارت او ناراضی بود، مخالفت علنی از خود نشان نمی‌داد. در مقابل، عین‌الدوله که بهبهانی را طرفدار امین‌السطان می‌دانست، سعی کرد با ایجاد اختلاف میان بهبهانی و همتایان او، شیخ فضل‌الله نوری و سید ابوالقاسم امام جمعه، بهبهانی را منزوی کند.

در پی انتشار عکس مسیو نوز بلژیکی وزیر کل گمرکات ایران در یک مجلس بالماسکه با لباس روحانیون در محرم 1323، بهبهانی بر منبر رفت و عکس نوز را به مردم نشان داد و خواستار اخراج و تنبیه او شد. از این پس بهبهانی مبارزه تمام عیار را با حکومت استبدادی تدارک دید و با ارسال پیام‌هایی برای چهار مجتهد تهران از آن‌ها یاری خواست که از میان ایشان، فقط سید محمد طباطبایی دعوت او را پذیرفت و چندی بعد در 25 رمضان 1323 در منزل طباطبایی پیمان همبستگی و همراهی این دو مجتهد با یکدیگر استوار شد. اهمیت این پیمان به حدی بود که مورخانی چون احمد کسروی آن را آغاز جنبش مشروطه خوانده‌اند.

در این ایام مظفرالدین شاه در اروپا به سر می‌برد، با بازگشت شاه به کشور حوادثی رخ داد که زمینه اعتراض مردم و روحانیت را نسبت به دولت گسترش داد که به انقلاب مشروطه انجامید. از جمله این وقایع، گران شدن قند و تنبیه تجار بود که ابتدا باعث تجمع اعتراض‌آمیز مردم به رهبری بهبهانی و طباطبایی در مسجد شاه و سرانجام به مهاجرت به حرم حضرت عبدالعظیم (ع) و تحصن در آنجا منجر شد. اقدامات عین‌الدوله در ممانعت از تحصن بی‌نتیجه ماند و روز به روز تعداد مهاجران افزایش یافت. این مهاجرت، به رغم تلاش‌های عین‌الدوله ادامه یافت و سرانجام با وساطت سفیر عثمانی، ‌مهاجران تقاضاهای خود را که از جمله، ‌ ایجاد عدالتخانه بود به مظفرالدین شاه رساندند.

در پی اعلام موافقت شاه با درخواست‌های ایشان در 16 ذیقعده 1323 قمری، بهبهانی به همراه طباطبایی و دیگر علما در میان استقبال پر شور مردم، پیروزمندانه به تهران بازگشتند. از این پس، بهبهانی و طباطبایی که منزلت اجتماعیشان بیش از پیش افزایش یافته بود، همراه با هم و در کنار هم بودند، به طوری که به «سیدیْن سَنَدیْن» شهرت یافتند.

کارشکنی‌های عین‌الدوله در برابر تأسیس عدالتخانه باعث فشار روز افزون مردم به بهبهانی و طباطبایی شد. آنان، همراه عده‌ای از روحانیون و آزادیخواهان، مجمعی را به نام «حوزه اسلامی» تأسیس کردند، اما به دنبال ملاقات بهبهانی با عین‌الدوله، شایع شد که این دو با یکدیگر سازش کرده‌اند و همین شایعات، بهبهانی را ناگزیر به سوگند خوردن کرد که برای منافع عمومی و تحصیل عدالتخانه جانبازی خواهد کرد.

چندی بعد، در جریان سوءقصد به سلطان عبدالحمید، پادشاه عثمانی، سفیر عثمانی از علمای تهران از جمله بهبهانی، درباره کیفر چنین اعمالی استفتا کرد و بهبهانی در پاسخ، سوء‌قصد به سلطان مسلمانان را در حکم فساد و مُفسد را مستحق مرگ دانست. از طرفی، طرفداران عین‌الدوله، برای تخریب شخصیت بهبهانی نزد شاه، این‌گونه القا کردند که سؤال سفیر طوری تنظیم شده بوده است که عامل سوء‌قصد را مظفرالدین شاه معرفی می‌کند. بهبهانی به محض اطلاع از نیت عین‌الدوله، به سفارت عثمانی رفت و ورقه پاسخ خود را گرفت و پاره کرد و عین‌ الدوله را ناکام گذاشت.

امتناع از تأسیس عدالتخانه، به درگیری بین حکومت و مردم و کشته شدن یکی از طلاب انجامید. در پی این رویداد، ‌ جمعیت زیادی در کنار بهبهانی، ‌طباطبایی و حاج شیخ فضل‌الله نوری در مسجد شاه تحصن کردند و خواسته خود را برای تأسیس عدالتخانه با جدیت بیشتر پی‌گیری کردند. در 20 جماد‌ی‌الاول 1324 ق سربازان، به سوی مردم عزادار در بازار آتش گشودند و تعداد زیادی را کشتند.

گزارش‌های تاریخی درباره این واقعه حاکی از آن است که بهبهانی در آن روز شهامت و شجاعت قابل تحسینی از خود نشان داده بود. در پی فشار دربار، بهبهانی و طباطبایی تنها با خروج مردم از مسجد موافقت کردند و سپس خود نیز به علت عملی نشدن تقاضا‌های‌شان خواستار سفر به عتبات شدند. با پذیرفته شدن این پیشنهاد، علما در 23 جمادی‌الاول 1324 ق به سوی عتبات هجرت کردند اما در قم موقتاً ساکن شدند. در این هجرت که به «هجرت کبری» مشهور است، حضور حاج شیخ فضل‌الله در کنار سیدین سندین، ضربه بزرگی به عین‌الدوله وارد ساخت. به هر حال تلاش علما و مردم به بار نشست و با کنار رفتن عین‌الدوله و انتخاب مشیرالدوله به صدراعظمی، شاه در 14 جمادی‌الثانی 1324 فرمان مشروطه را صادر کرد. پس از انتخابات، در 18 شعبان مجلس شورای ملی افتتاح شد. با اینکه طبق متمم قانون اساسی علما نمایندگانی در مجلس داشتند، اما بهبهانی و طباطبایی به عضویت مجلس در نیامدند، ولی در جلسات آن شرکت می‌کردند و بسیار فعال بودند. چند روز پس از افتتاح مجلس، مظفرالدین شاه درگذشت و محمدعلی میرزا به عنوان پادشاه مشروطه در مجلس سوگند یاد کرد.

از رویدادهای مهم مجلس اول تدوین قانون اساسی بود. شیخ فضل‌الله نوری اصرار داشت که قانون اساسی و دیگر امور مملکتی باید کاملاً با شریعت اسلام منطبق باشد؛ اما کسانی از نمایندگان مجلس و یا بیرون از آن اساساً با آمیختن شریعت و قانون و مشروطیت مخالف بودند، در حالی که بهبهانی و طباطبایی مخالفتی با انطباق قوانین با شریعت نداشتند؛ حتی پیشنهاد تفویض اختیار به علما برای رد مصوبات مجلس در صورت عدم انطباق با شریعت را تأیید و تصویب کردند. به تدریج مخالفت‌های شیخ فضل‌الله نوری بیشتر شد و موجب جدایی کامل مشروطه‌خواهان از شیخ فضل‌الله گردید. محمدعلی شاه که سلطنت خود را در خطر می‌دید در 23 جمادی‌الاولی 1326 به قزاقان تحت فرمان لیاخوف روسی دستور داد مجلس را به توپ بستند. بهبهانی به دستور شاه به عتبات تبعید شد. از آنجا که حاکم خانقین با ورود بهبهانی به خاک عثمانی مخالفت کرد، سید به کرمانشاه بازگشت و مدت هشت ماه در روستای بزهرود تحت نظر قرار گرفت، سپس با اجازه دولت به عتبات رفت.

پس از فتح تهران توسط مشروطه‌خواهان و سقوط محمدعلی شاه، یک روز قبل از افتتاح مجلس دوم در ذیقعده 1327، سید عبدالله در میان استقبال بی‌نظیر مردم و با کمال احترام وارد تهران شد. بهبهانی در مسیر بازگشت از تبعید عراق به تهران وقتی به راونج در حوالی قم رسید با فرزندش سید محمد بهبهانی ملاقات کرد، در آنجا به فرزند خویش گفته بود: «تو زنده ماندی و شیخ را در تهران به دار زدند و این ثلمه را به اسلام وارد ساختند؛ چرا نرفتی بند دار را بگیری و به گردن خود اندازی که این ننگ برای اسلام پیش نیاید و این لطمه و سکته به مشروطیت ایران وارد نشود.»

در مجلس دوم که نمایندگان به دو گروه تندرو و میانه‌رو تقسیم شدند، بهبهانی به حمایت از میانه‌رو‌ها برخاست و در شرایطی که دامنه اختلافات دو گروه روز به روز بیشتر می‌شد و بهبهانی نفوذ قابل توجهی پیدا کرده بود، تندرو‌ها کمر به قتل او بستند. این‌چنین بود که در شامگاه جمعه 24 تیر 1289 برابر با 8 رجب 1328، چهار فرد مسلح با حمله به خانه بهبهانی وی را به قتل رساندند. کسروی قاتل او را از دسته حیدر عمواوغلی می‌داند و معتقد است وی به دستور سید حسن تقی‌زاده این کار را کرده است. پس از ترور بهبهانی جسد وی را به نجف منتقل کردند و در صحن حرم امام اول شیعیان به خاک سپردند.

منبع: تاریخ ایرانی

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان

دیدگاه تان را بنویسید

اخبار روز سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    خواندنی ها