درباره «شاد» و سامانه‌ای که به‌سامان نیست

کرونا فقط سلامت و اقتصاد را دچار چالش نکرده بلکه آموزش را هم با چالش جدی مواجه کرده است.

درباره «شاد» و سامانه‌ای که به‌سامان نیست
کد خبر: 452983
|
۱۳۹۹/۰۹/۲۹ ۰۸:۱۰:۰۰

اعتمادآنلاین| کرونا فقط سلامت و اقتصاد را دچار چالش نکرده بلکه آموزش را هم با چالش جدی مواجه کرده است و در این راستا نظام های آموزشی سنتی و متمرکز بیش از سایر نظام های آموزشی با تهدید و چالش مواجه شده اند، نظام هایی که چشم خود را بر واقعیت های جهان مدرن و جدید و دستاوردهای سخت افزاری و نرم افزاری بسته بودند و سیستم آموزشی و معلمان و دانش آموزان خود را با این واقعیت آشنا نکرده بودند حالا با بحران جدی آموزش غیرحضوری مواجه شده اند؛ بحرانی که هرچند از آغاز تجربه آن حدود 10 ماهی می گذرد اما رویکرد واکنشی و روزمرگی موجب شده تا راهکارهای دستوری و ستادی متمرکز با همان نگاه سنتی پاسخگو نباشد.

تنها کارتی که آموزش و پرورش در مواجه با این چالش اراده کرد، شبکه اجتماعی دانش آموزی (شاد) بوده، شبکه ای که حالا مشخص است فقط دانش آموزی نیست بلکه معلمان و والدین و پرسنل اداری از وزیر تا خدمتگزار مدرسه هم می توانند و گویا باید عضو آن شوند.

اما این شبکه شاد که داستان های غم انگیز مرتبط و غیرمرتبط آن از خودکشی دانش آموزان تا بالای کوه و پشت بام رفتن برای همراه شدن با شاد افکار عمومی را به خود جلب کرد همچنان چالشی فراگیر برای آموزش و پرورش است چالشی که در مدرسه متوجه مدیر و پرسنل اداری و آموزشی واحدهای آموزشی است که بسیاری از آنها منتظر شاد نمانده و از سامانه های دیگر بهره برده اند و یک سری هم به حداقل های شاد بسنده کرده اند.

حال صرف نظر از سایر ابعاد شبکه شاد که به نظر می رسد از جهتی گاهی در نقد این شبکه افراط شده و از جاده انصاف خارج شده اند و همه ناکارآمدی های نظام آموزشی بر سر شاد خراب شده است، اما با فرصت تلقی کردن آموزش غیرحضوری به عنوان آموزش مکمل باید دید شاد با چه موانعی مواجه است که نتوانسته حتی به اندازه ای که کارکرد دارد مورد استفاده قرار بگیرد و حالا که به روز شده و بسیاری از کارکردهای سایر سامانه ها را دارد چرا مورد استقبال قرار نمی گیرد؟

در این نوشته بسیار مختصر و تیتروار به این موانع غم انگیز می پردازم و در فرصت های دیگر مفصل به آن خواهم پرداخت.

1) مانع بی اعتمادی: متاسفانه به دلیل عملکرد مسوولان هر طرح و برنامه ای که از بالای هرم و به صورت دستوری ابلاغ می شود، نگاه بدبینانه دارند و به عبارتی طرح های ابلاغی را بدون پشتوانه کارشناسانه و به دور از واقعیت های سطوح پایین تر دانسته و چندان به آن اعتماد نمی کنند و شاد هم از این قاعده مستثنی نبوده و نیست.

2) مانع سازمانی: متاثر از مانع بی اعتمادی پرسنل اداری در بیش از 700 منطقه آموزش و پرورش و مدیران مدارس در بیش از 100 هزار مدرسه و بیش از 600 هزار معلم در ابعاد مختلف آمادگی همراهی با این طرح و اجرای آن را نداشتند و شاید بیش از مدارس ادارات از این طرح برای جلسات و ارتباطات خود استفاده کردند اما با وجود تهدید و اجبار و دستورالعمل ها، شاد به کندی توانست از لایه های سازمانی عبور کند و به مدرسه برسد لذا تازه آب جاری شده از سرچشمه شاد به مدرسه رسیده است.

3) مانع فرهنگی: این مانع بسیار فراگیر است و از راس وزارتخانه تا پستوی مدارس و خانه ها را شامل می شود و بسیاری از مدیران و کارشناسان و معلمان و والدین و دانش آموزان آمادگی ذهنی و فرهنگی برای آموزش غیرحضوری و ارتباطات مجازی را ندارند و در این زمینه دانش آموزان پیشتاز هستند و خیلی هم استقبال می کنند اما در سایر بخش ها و افراد حتی مقاومت های در این زمینه وجود دارد و به همین دلیل تعداد زیادی از افراد آموزش غیرحضوری را یک تهدید فرهنگی می دانند و شاید تاکید مسوولان ارشد بر اجباری شدن شاد بیشر به این مقوله مرتبط است که اگر این گونه باشد این مانع شاد از همه موانع غم انگیزتر است.

4) مانع دانشی و مهارتی: متاسفانه با وجود اینکه حدود نیم قرن از شروع عصر ارتباطات مدرن و ورود سخت افزارها و نرم افزارهای ارتباطی می گذرد، جامعه ما به طور کلی و تاسف بارتر اینکه نظام آموزشی ما به طور خاص از سطح سواد رایانه ای و ارتباطی و رسانه ای که مورد تاکید یونسکو برای تحقق توسعه همه جانبه و متوازن است، برخوردار نیست.

5) مانع سخت افزاری و نرم افزاری: شاد شاید از این جهت بیشتر ضربه خورده چون زیرساخت های ضعیف و سرعت پایین اینترنت و تحت پوشش نبودن برخی از مناطق و تمرکز سرورها در تهران و موارد متعددی از این قیبل باعث شد همان حداقل ها هم مورد استفاده قرار نگیرد و مدارسی که فقط منتظر شاد بودند نیز به این شادی نرسیدند یا دیر رسیدند که بی تردید این بخش سخت افزاری وظیفه آموزش و پرورش نیست اما در بخش نرم افزاری شاد زودتر از این می توانست ارتقا پیدا کند به ویژه اینکه تابستان فرصت خوبی برای این منظور بود البته پرواضح است که دولت و مسوولان ارشد مثل همیشه حمایت لازم را از آموزش و پرورش در این چالش و بحران نداشتند.

این موانع پنج گانه و چندین موانع ریز و درشت دیگر باعث شده است داستان غم انگیز شاد همچنان ادامه داشته باشد اما تردیدی نیست که باید از شاد حمایت کرد چون تا اطلاع ثانوی بعید است نگرش ها و رویکرهای مدیریتی اجازه مدرسه محوری و تکثر و تنوع را بدهد لذا برای عمیق تر نشدن عدالت آموزشی و ضربه نخوردن بیش از این کیفیت آموزشی باید شاد را دریافت تا شاید از این غم انگیزی کمی کاسته شود برای برداشته شدن این موانع هر کس هر جا کاری از دستش برمی آید، دریغ نکند.

کرونا فقط سلامت و اقتصاد را دچار چالش نکرده بلکه آموزش را هم با چالش جدی مواجه کرده است و در این راستا نظام های آموزشی سنتی و متمرکز بیش از سایر نظام های آموزشی با تهدید و چالش مواجه شده اند، نظام هایی که چشم خود را بر واقعیت های جهان مدرن و جدید و دستاوردهای سخت افزاری و نرم افزاری بسته بودند و سیستم آموزشی و معلمان و دانش آموزان خود را با این واقعیت آشنا نکرده بودند حالا با بحران جدی آموزش غیرحضوری مواجه شده اند؛ بحرانی که هرچند از آغاز تجربه آن حدود 10 ماهی می گذرد اما رویکرد واکنشی و روزمرگی موجب شده تا راهکارهای دستوری و ستادی متمرکز با همان نگاه سنتی پاسخگو نباشد.

تنها کارتی که آموزش و پرورش در مواجه با این چالش اراده کرد، شبکه اجتماعی دانش آموزی (شاد) بوده، شبکه ای که حالا مشخص است فقط دانش آموزی نیست بلکه معلمان و والدین و پرسنل اداری از وزیر تا خدمتگزار مدرسه هم می توانند و گویا باید عضو آن شوند.

اما این شبکه شاد که داستان های غم انگیز مرتبط و غیرمرتبط آن از خودکشی دانش آموزان تا بالای کوه و پشت بام رفتن برای همراه شدن با شاد افکار عمومی را به خود جلب کرد همچنان چالشی فراگیر برای آموزش و پرورش است چالشی که در مدرسه متوجه مدیر و پرسنل اداری و آموزشی واحدهای آموزشی است که بسیاری از آنها منتظر شاد نمانده و از سامانه های دیگر بهره برده اند و یک سری هم به حداقل های شاد بسنده کرده اند.

حال صرف نظر از سایر ابعاد شبکه شاد که به نظر می رسد از جهتی گاهی در نقد این شبکه افراط شده و از جاده انصاف خارج شده اند و همه ناکارآمدی های نظام آموزشی بر سر شاد خراب شده است، اما با فرصت تلقی کردن آموزش غیرحضوری به عنوان آموزش مکمل باید دید شاد با چه موانعی مواجه است که نتوانسته حتی به اندازه ای که کارکرد دارد مورد استفاده قرار بگیرد و حالا که به روز شده و بسیاری از کارکردهای سایر سامانه ها را دارد چرا مورد استقبال قرار نمی گیرد؟

در این نوشته بسیار مختصر و تیتروار به این موانع غم انگیز می پردازم و در فرصت های دیگر مفصل به آن خواهم پرداخت.

1) مانع بی اعتمادی: متاسفانه به دلیل عملکرد مسوولان هر طرح و برنامه ای که از بالای هرم و به صورت دستوری ابلاغ می شود، نگاه بدبینانه دارند و به عبارتی طرح های ابلاغی را بدون پشتوانه کارشناسانه و به دور از واقعیت های سطوح پایین تر دانسته و چندان به آن اعتماد نمی کنند و شاد هم از این قاعده مستثنی نبوده و نیست.

2) مانع سازمانی: متاثر از مانع بی اعتمادی پرسنل اداری در بیش از 700 منطقه آموزش و پرورش و مدیران مدارس در بیش از 100 هزار مدرسه و بیش از 600 هزار معلم در ابعاد مختلف آمادگی همراهی با این طرح و اجرای آن را نداشتند و شاید بیش از مدارس ادارات از این طرح برای جلسات و ارتباطات خود استفاده کردند اما با وجود تهدید و اجبار و دستورالعمل ها، شاد به کندی توانست از لایه های سازمانی عبور کند و به مدرسه برسد لذا تازه آب جاری شده از سرچشمه شاد به مدرسه رسیده است.

3) مانع فرهنگی: این مانع بسیار فراگیر است و از راس وزارتخانه تا پستوی مدارس و خانه ها را شامل می شود و بسیاری از مدیران و کارشناسان و معلمان و والدین و دانش آموزان آمادگی ذهنی و فرهنگی برای آموزش غیرحضوری و ارتباطات مجازی را ندارند و در این زمینه دانش آموزان پیشتاز هستند و خیلی هم استقبال می کنند اما در سایر بخش ها و افراد حتی مقاومت های در این زمینه وجود دارد و به همین دلیل تعداد زیادی از افراد آموزش غیرحضوری را یک تهدید فرهنگی می دانند و شاید تاکید مسوولان ارشد بر اجباری شدن شاد بیشر به این مقوله مرتبط است که اگر این گونه باشد این مانع شاد از همه موانع غم انگیزتر است.

4) مانع دانشی و مهارتی: متاسفانه با وجود اینکه حدود نیم قرن از شروع عصر ارتباطات مدرن و ورود سخت افزارها و نرم افزارهای ارتباطی می گذرد، جامعه ما به طور کلی و تاسف بارتر اینکه نظام آموزشی ما به طور خاص از سطح سواد رایانه ای و ارتباطی و رسانه ای که مورد تاکید یونسکو برای تحقق توسعه همه جانبه و متوازن است، برخوردار نیست.

5) مانع سخت افزاری و نرم افزاری: شاد شاید از این جهت بیشتر ضربه خورده چون زیرساخت های ضعیف و سرعت پایین اینترنت و تحت پوشش نبودن برخی از مناطق و تمرکز سرورها در تهران و موارد متعددی از این قیبل باعث شد همان حداقل ها هم مورد استفاده قرار نگیرد و مدارسی که فقط منتظر شاد بودند نیز به این شادی نرسیدند یا دیر رسیدند که بی تردید این بخش سخت افزاری وظیفه آموزش و پرورش نیست اما در بخش نرم افزاری شاد زودتر از این می توانست ارتقا پیدا کند به ویژه اینکه تابستان فرصت خوبی برای این منظور بود البته پرواضح است که دولت و مسوولان ارشد مثل همیشه حمایت لازم را از آموزش و پرورش در این چالش و بحران نداشتند.

این موانع پنج گانه و چندین موانع ریز و درشت دیگر باعث شده است داستان غم انگیز شاد همچنان ادامه داشته باشد اما تردیدی نیست که باید از شاد حمایت کرد چون تا اطلاع ثانوی بعید است نگرش ها و رویکرهای مدیریتی اجازه مدرسه محوری و تکثر و تنوع را بدهد لذا برای عمیق تر نشدن عدالت آموزشی و ضربه نخوردن بیش از این کیفیت آموزشی باید شاد را دریافت تا شاید از این غم انگیزی کمی کاسته شود برای برداشته شدن این موانع هر کس هر جا کاری از دستش برمی آید، دریغ نکند.

محمد داوری - کارشناس حوزه آموزش و پرورش

منبع: اعتماد

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان

دیدگاه تان را بنویسید

اخبار روز سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    خواندنی ها