صادق محصولی،‌ دبیرکل جبهه پایداری انقلاب اسلامی:

رئیسی نیاید، گزینه جایگزین داریم، امّا بعید است اصولگرایان بپذیرند/ برای ورود چند گزینه به عرصه انتخابات اصرار داریم / جدید بودن کاندیدا برای جبهه پایداری ملاک نیست/ اصلاح‌طلبان منتظر دوپینگ انتخاباتی غرب هستند

دبیرکل جبهه پایداری انقلاب اسلامی: نسبت به آن‌هایی که اصلح هستند وظیفه داریم اگر نمی‌خواهند بیایند آن‌ها را ترغیب کنیم بیایند، بعد در جامعه برای آن گزینه کار کنیم و معرفی‌اش کنیم. اگر هم مردم او را می‌شناسند او را بیشتر معرفی کنیم.

رئیسی نیاید، گزینه جایگزین داریم، امّا بعید است اصولگرایان بپذیرند/ برای ورود چند گزینه به عرصه انتخابات اصرار داریم / جدید بودن کاندیدا برای جبهه پایداری ملاک نیست/ اصلاح‌طلبان منتظر دوپینگ انتخاباتی غرب هستند
کد خبر: 484712
|
۱۴۰۰/۰۲/۲۰ ۱۳:۲۶:۰۰

اعتمادآنلاین| ‌ در روزهایی که به ثبت‌نام داوطلبان انتخابات ریاست‌جمهوری نزدیک می‌شویم، صادق محصولی در گفت‌وگویی منطق کنش انتخاباتی جبهه پایداری را مورد بررسی قرار داده است.

به گزارش فارس، آنچه پیش رو دارید متن کامل گفت‌وگو با صادق محصولی،‌ دبیرکل جبهه پایداری انقلاب اسلامی است.

*مردم امروز با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم می‌کنند. در تحلیل علت این مشکلات، آقای روحانی می‌‌گویند ما پس از توافق برجام به گشایش رسیدیم امّا چندسال بعد، دیوانه‌ای در آمریکا روی کار آمد و از برجام خارج شد و تحریم‌های سنگین وضع کرد، در نتیجه مشکلات کنونی پدید آمد. تحلیل شما از وضعیت نابسامان اقتصاد کشور چیست؟

در پاسخ به این سؤال باید بگویم اولین مشکلی که دولت دارد به نگاه آن برمی‌گردد. یعنی وقتی که نگاه دولت از همان دور اول به صرف مذاکره متمرکز شد و تمام انرژی را بر روی این گذاشت که با برجام می‌شود همه مشکلات را حل کرد، خب نتیجه‌اش این داستان‌هایی است که الان داریم می‌بینیم.

وقتی می‌گوییم نگاه، یعنی چه؟ یعنی اینکه دولت به جای اینکه بیاید توانایی‌های داخلی که رهبر انقلاب بارها تأکید داشتند را مدنظر قرار دهد و این همه نیروی پابه کار و ذخایری که داریم را فعال کند تمام چشم امیدش به این شد که آیا این برجام امضاء می‌شود یا نه و بعد از اینکه امضاء شد چه بر سرش می‌آید. همه این‌ها مراحل مختلفی دارد که باید در سر فرصت به آن پرداخت.

نکته اول این است که خود متن قرارداد برجام پر از اشکال بود. دوستانی که اعتراض می‌کردند انواع تهمت‌ها به آن‌ها وارد شد. یعنی این قرارداد شامل بندهایی بود که دشمن می‌توانست از آن علیه ما استفاده کند. مقام معظّم رهبری هم خطوط قرمزی را قبلا تعیین فرمودند که خود ایشان علناً فرمودند که رعایت نشد. این‌ها را چه می‌گویند؟

کسانی که خود را متخصص دیپلماسی می‌دانند چطور متوجه نشدند که دولت بعدی آمریکا به توافق پایبند نمی‌ماند

نکته بعد اینکه این‌ آقایان که خودشان را متخصص دیپلماسی می‌دانستند و دیگران را در انتخابات نکوهش می‌کردند که شما دیپلماسی را بلد نیستید، چطور این‌ها خودشان نفهمیدند که اگر دولت آمریکا تغییر کند این امکان هست که دولت بعدی به این توافق پایبند نباشد؟ وقتی از آقای ظریف در این باره می‌پرسیدند، می‌گفت آن آقایی که این را گفته باید در مدرک تحصیلی‌اش تردید کرد.

درواقع کسانی که این سؤال را می‌پرسیدند را مسخره می‌کرد. الان معلوم شد که خود ایشان باید مورد تمسخر این افراد قرار بگیرد. بعد که از آن‌ها پرسیده می‌شد که چه تضمینی وجود دارد که آمریکا به تعهدات خود پایبند بماند، می‌گفتند امضای کری تضمین است. خب الان بیایند پاسخ بدهند.

منتقدان ده‌ها ایراد اساسی را به برجام وارد کردند، دولتی‌ها جواب می‌دادند که شما ترسو و لرزان هستید، شناسنامه ندارید.

برای اینکه رقیب را از میدان خارج کنند گفتند اگر این‌ها روی کار بیایند در خیابان‌ها دیوار می‌کشند. گفتند اگر رئیسی بیاید دلار پنج هزار تومان می‌شود. خب الان بیایند بگویند چطور دلار به بیست، سی هزار تومان رسید.

مردم به کار شبانه‌روزی دولت نهم عادت کرده‌اند

می‌خواهم عرض کنم که اولین مشکل دولت، نگاه آن است. بحث بعدی کارآمدی است و اینکه این‌ها اصلاً چقدر مدیریت بلد هستند و چقدر کار مدیریتی در سطح کلان مثل کار ریاست جمهوری و دولت را درست انجام داده‌اند.

متأسفانه در این زمینه هم به شدت ضعف دارند. خب مردم دیدند و عادت کردند به آن کار پر تلاشی که در دولت نهم صبح تا شب انجام می‌شد و وزرا، استانداران و فرمانداران، می‌دویدند و فعال بودند.

به دورترین نقاط کشور سر می‌زدند. رئیس‌جمهور و وزرا به دورترین دهات کشور سر می‌زدند. ولی الان یک دولتی داریم که از لحاظ کارآمدی فشل، خسته، درمانده و پنچر است.

درواقع اگر آن بُعد نگاه دولت درست بود می‌گفتیم این‌ها توانایی حرکت با سرعت بالا را ندارند و به‌جای اینکه با سرعت 80 بروند با سرعت 10 یا 20 می‌روند، امّا مسیر درست است.

این‌ها نه‌تنها سرعتشان پایین است بلکه کلا مسیر را اشتباه رفته و می‌روند. بنابراین اینکه الان می‌گویند دولت ترامپ روی کار آمد و برنامه‌ها را بهم زد، خب این‌ها ادعایشان این بود که ما سیاست را می‌فهمیم و شما نمی‌فهمید. پس باید پیش‌بینی این شرایط را می‌کردند.

دیگران می‌گفتند اگر دولت بعدی آمریکا روی کار بیاید ممکن است به برجام پایبند نباشد، در جواب می‌گفتند نه این اتفاق رخ نمی‌دهد.

مشکل دولت روحانی فقط ساعت کاری آن نیست

بنابراین وضعیت فعلی معیشتی مردم در انحصار و گروگان این مذاکرات و برجام و ندانم‌کاری‌های دولتی‌ها قرار گرفت و الان ما شاهد چنین وضعیت مصیبت‌باری در باره وضعیت معیشتی، اشتغال و شرایط فرهنگی و اجتماعی مردم هستیم. همه این‌ها برمی‌گردند به نگاه دولت.

اگر نگاه درست بود می‌گفتیم خب این‌ها برخلاف قبلی‌ها که بیشتر از ساعت کاری، وظیفه‌شان را انجام می‌دادند، فقط ساعت کاری کار می‌کنند. ولی متأسفانه در هر دو بُعد کمی و کیفی مشکل داشتند.

*آقای محصولی! به نظر شما صف مرغی که امروز مشاهده می‌شود، آیا چاره‌ای ندارد؟ شما در دولت قبلی چطور با این مشکلات مواجهه می‌کردید؟

اینطور مشکلات در دولت قبلی هم پیش می‌آمد، مثلاً فرض کنید در سیستان و بلوچستان بحث کپسول گاز پیش می‌آمد. شب ساعت 12 جلسه برگزار می‌شد تا 2 نصف شب و استاندار و مسئول قسمت صنعت کپسول گاز را به خط می‌کردند و همانجا جمع‌بندی می‌‌‌شد و ابلاغ می‌شد که تا فردا صبح باید حل شود، وگرنه با مسئول مربوطه برخورد می‌شد.

امّا وقتی یک مسئول در بالا حال ندارد کار کند، چنین مشکلاتی پیش می‌آید.

وقتی وزیر دولت آقای روحانی می‌گوید آقای روحانی متکبر است و به من وقت نمی‌دهد تا مشکلات وزراتخانه را طرح کنم شما انتظار دارید ایشان ساعت 12 شب این دغدغه را داشته باشد که مثلاً در سیستان و بلوچستان کپسول گاز پیدا نمی‌شود یا صف مرغ تشکیل شده است؟

بله، آن زمان هم این مشکلات بود، امّا وقت گذاشته می‌شد و انرژی صرف می‌شد تا مردم تحقیر نشوند. من مطمئن هستم با مجموعه انقلابی و دلسوز و کارآمد، تمامی این مشکلات قابل حل است، چرا که ظرفیت‌های کشور ما بسیار زیاد است.

مثلاً درباره همین مشکل مرغ، در دولت قبل، رئیس جمهور خودش می‌آمد می‌گفت دان مرغ چند تمام می‌شود، بعد هزینه فلان قسمت چقدر در می‌آید و آیتم به آیتم با کارشناس‌ها بحث می‌کرد. رئیس اداره کل، معاون وزیر، خود وزیر و معاون اقتصادی و وزرای اقتصاد و کشور و رئیس سازمان برنامه و بودجه، خلاصه همه حاضر می‌شدند، آنجا جمع‌بندی می‌شد که دقیقاً مشکل چیست و بعد نسخه‌اش صادر می‌شد که چه قیمتی باشد که نه به مردم اجحاف شود نه تولیدکننده ضرر کند.

اینطور نبود که دستوری بگویند این قیمت و بعد هم ثبات پیدا نکند چراکه طبق کار کارشناسی قیمت‌گذاری نشده ؛ مخالفان آن موقع می‌گفتند دولت کار کارشناسی نمی‌کند. اتفاقاً دولت فعلی کار کارشناسی نمی‌کند. آن موقع کار کارشناسی می‌شد که مشکل حل می‌شد. متأسفانه تمام فکر و ذهن‌شان این است که فلان مذاکره چه می‌شود و فلان آقای کدخدا چه چراغ سبزی برایشان روشن می‌کند.

*این روزها تصورات مختلفی از کارکردهای رئیس‌جمهور وجود دارد. تعریف شما از کارویژه‌های اصلی رئیس‌جمهور چیست؟

سؤال خوبی است. اول اینکه رئیس‌جمهور باید به بحث حکمرانی کلان آشنا باشد. ما الان افرادی را می‌بینیم که خودشان یا دوستان‌شان آن‌ها را در حد رئیس‌جمهور مطرح می‌کنند که هیچ‌گونه تجربه یا ایده‌ای برای حکمرانی ندارند.

رئیس‌جمهور باید یک مدیر راهبردی و استراتژیک باشد. رئیس‌جمهور با مباحث امنیتی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و حتی نظامی که یک بُعدی از امنیت است باید سر و کار داشته باشد. چون شورای‌عالی امنیت ملی را هم اداره می‌کند.

یعنی ابعاد مختلفی را باید ورود داشته باشد و بتواند این‌ها را به یک شکل مطلوبی در ارتباط با همدیگر حل کند. بنابراین اینطور نیست که شما بگویید بخش داخلی ربطی به بین‌المللی ندارد یا مثلاً مسائل اقتصادی ربطی به اجتماعی ندارد یا صنعت ربطی به وزارتخارجه ندارد. همه مرتبط با هم هستند.

رئیس‌‌جمهور باید نگاه راهبردی داشته باشد

الان یکی از معضلات ما این است که در وزارت خارجه هیچ نوع کمکی به بحث صادرات و صنعت و ارتقاء وضع کمی و کیفی تولید نمی‌شود.

در دنیا بیشترین خدمت را وزارت خارجه‌‌ها به بخش خصوصی‌ و صنعت و تولید می‌کنند. از مارکتینگ و بازاریابی گرفته تا ارتباطاتی که به‌صورت دیپلماتیک برقرار کنند تا کالاها را به صورت واردات، صادرات، تهاتر و به شکل‌های مختلف تبادل کنند. این ضعف بزرگ در کشور ما وجود دارد.

بنابراین رئیس‌جمهور باید نگاه راهبردی داشته باشد. نکته دوم این است که دال مرکزی نگاه رئیس‌جمهور باید عدالت‌محوری باشد.

*الان همه می‌گویند به دنبال عدالت هستیم. شاخصه‌های این عدالت‌محور بودن چیست؟

شاخصه‌اش این است که همان اصولی که در دین گفته شده، رعایت بشود. مثلاً فرض کنید کسی که در تهران زندگی می‌کند نباید برخوردارتر از امکانات دولتی و ملّی باشد نسبت به کسی که در «قلعه‌گنج» استان کرمان زندگی می‌کند.

یعنی اینطور نباشد که کسی که در قلعه گنج زندگی می‌کند، مثلاً ماهی 100 هزار تومان از منابع ملّی دریافت کند امّا این مبلع برای فردی که در تهران هست 2 میلیون تومان باشد. سطح رفاه افراد می‌تواند متفاوت باشد،‌ امّا برخورداری آن‌ها از منابع ملّی مهم است. یعنی از طرفی کسی که در تهران زندگی می‌کند، از بنزین استفاده می‌کند امّا دیگری اصلاً ماشین ندارد تا بنزین بزند.

خب ما چطور می‌توانیم فردی که ماشین ندارد را از یارنه‌ بنزین بهره‌مند کنیم؟ فرض کنیم مثلاً قیمت جهانی بنزین لیتری ده هزار تومان است، دولت لیتری هزارو پانصد تا سه هزار تومان می‌دهد. کسی که چهار ماشین دارد بیشتر از این منابع ملی استفاده می‌کند، و کسی که یک ماشین دارد کمتر و امّا کسی که اصلاً ماشین ندارد هیچ استفاده‌ای نمی کند.

یا مثلاً در توزیع ورزشگاه‌های کشور، نمی‌شود تمام مراکز استان‌ها بزرگ پر از سالن‌های ورزشی باشد، بعد در شهرهای کوچک و محروم‌تر هیچ سالنی نباشد. باید به نسبت جمعیت از ورزشگاه برخوردار باشند.

یعنی اگر مثلاً شهرستانی صد هزار نفر جمعیت دارد و تهران ده میلیون نفر، به این معنی است که تهران صد برابر قلعه‌گنج جمعیت دارد.

پس اگر ما در تهران صدمیلیون هزینه کردیم باید آنجا یکمیلیون هزینه کنیم. نه اینکه اینجا صدمیلیارد هزینه کنیم امّا در قلعه گنج، یکمیلیون هم خرج نکنیم. عدالت‌محوری باید در تمامی ابعاد باشد.

اگر امکانات به‌صورت برابر توزیع شد، مردم هم خوشحال می‌شوند، چنانچه در دولت نهم جهت‌گیری اینطور بود و یکی از شاخصه‌های مردم برای حضور در انتخابات، میزان رضایت‌ آن‌ها از دولت است که رکورد حضور مردم در انتخابات‌ها در پایان دولت نهم زده شد و دیدیم که در سال 88 حدود 85 درصد مردم پای صندوق‌های رأی حضور پیدا کردند آن زمان خود بنده وزیر کشور بودم.

امکان برخورداری از اطلاعاتی که می‌تواند موجب امکاناتی برای کسی باشد، نیز یکی دیگر از شاخه‌های عدالت است.

مثلاً فلان جا قرار است جاده‌ای زده بشود، کسی که از این موضوع اطلاع دارد می‌رود آنجا زمین می‌خرد بعد که جاده کشیده شد، قیمت زمین ده برابر می‌شود و رانت حاصل از کسب اطلاعات ویژه را بدنبال دارد. عدالت یک بُعد ندارد، ابعاد مختلفی دارد.

این نگاه و رویکرد عدالتخواهی باید در رئیس‌جمهور باشد، اگر فردی اصلاً نگاهش این نباشد، هرچقدر هم شعار بدهد به نتیجه نمی‌رسد. چنین فردی اصلاً به دنبال حمایت از مردم نیست بلکه به دنبال این است که عد‌ه‌ای را راضی کند که از او حمایت کرده‌اند تا رئیس‌جمهور بشود. بعد هم نگاهش این باشد که از خارج چراغ سبزی برایش نشان داده می‌شود یا نه.

*فضای سیاسی کشور را در آستانه انتخابات چطور می‌بینید؟ به‌نظر می‌رسد که نوعی سردی در فضای انتخابات حاکم است. حتی از سوی نیروهای انقلابی نیز تحرک آنچنانی صورت نمی‌گیرد و تقریباً همه منتظر هستند تا ثبت‌نام‌‌ها انجام شود. نظر شما چیست؟

سردی انتخابات ناشی از این است که مردم حس نمی‌کنند انتخاب‌شان تأثیر مثبتی بر زندگی آن‌ها داشته است


این موضوع سه جهت دارد؛ یک جهت آن در رابطه با مردم است و همانطور که عرض کردم، وقتی حس مردم این نیست که انتخابی که کرده‌اند در زندگی‌شان تأثیر مثبت دارد، در مشارکت آن‌‌ها در انتخابات بعدی اثر منفی می‌گذارد.

البته با توجه به اینکه مردم حلاوت دولتی را که حدود یک دهه قبل تا حدی ارزش‌های انقلاب را دنبال کرد و عدالت‌محوری را تا حدی که برایش مقدور بود را پیاده کرد، در ذهن دارند، ممکن است نسبت به حضور نیروهای انقلابی در بین نامزدها امیدوار بشوند و همین موضوع انگیزه مثبتی را برای مشارکت ایجاد کند، ولی جنبه منفی ناشی از عملکرد ضعیف دولت فعلی هم وجود دارد که امیدواریم آن جنبه مثبت ذکر شده غلبه کند و این امید که اگر انقلابی‌ها سر کار بیایند وضع را تغییر می‌دهند باعث مشارکت پررنگ مردم شود.

نکته دوم در رابطه با احزاب و تشکل‌هاست که برخی از این‌ها تجارب‌شان بالا رفته است. این‌ها بعضا‌ً گزینه خود را زود معرفی می‌کردند و با مشکل مواجه می‌شدند، امّا اکنون با احتیاط رفتار می‌کنند...

*مشخصاً نسبت به خود جبهه پایداری این اتفاق رخ داد...

من همه را می‌گویم. خیلی‌ها از قبل اعلام می‌کردند ولی الان نمی‌بینیم که جریان‌های اصلی، اعلام کنند. یعنی تجربه‌ای حاصل شده و ممکن است همین تجربه باعث شود در معرفی کاندیدا دست نگه دارند.

بُعد سوم که به نیروهای انقلاب برمی‌گردد این است که این نیروها احساس خوبی ندارند نسبت به تشکل‌هایی که می‌خواهند برای این افراد به اصطلاح نقش پدری را ایفا کنند نه پدرسالاری را.

وقتی که این‌ها احساس کنند که خودشان تعیین کننده هستند و خودشان اثرگذار هستند و احساس کنند که با آن‌ها بازی نمی‌شود، در چهارراه‌ها و خیابان‌ها حضور پیدا می‌کنند و شور و نشاط ایجاد می‌شود که در انتخابات‌های گذشته کمابیش شاهد آن بوده‌ایم.

ان‌شاءالله این دوره هم این حالت پدید بیاید، امّا الان حتی با این فاصله زمانی کم تا انتخابات، نسبت به گذشته عقب‌تر هستیم و این برمی‌گردد به عملکردی که در احزاب اصول‌گرا و یا شوراهای وحدت و ائتلافی که در جریان اصول‌گرایی وجود دارد و انقلابیون احساس نمی‌کنند که خودشان در تحولات نقش دارند، بلکه احساس‌شان این است که از عناوین‌شان استفاده می‌شود و نتیجه همان چیزی است که در بالا تصمیم می‌گیرند.

به‌عنوان مثال برخی می‌گویند قبلاً از بالا تصمیم می‌گرفتیم، امّا الان می‌خواهیم از پایین تصمیم بگیریم. شما فکر می‌کنید انقلابیون نمی‌فهمند که این شعار غلط است؟ اولاً کسی که خودش را در رأس به‌عنوان لیدر جریان یا یک مجموعه معرفی می‌کند، باید بیاید بگوید ما بررسی کردیم و مناسب‌ترین گزینه این آقا است. معرف باید اعرف باشد، نه اینکه بگویید می‌خواهیم ببینیم مردم روی چه کسی اجماع می‌کنند تا او را معرفی کنیم.

پس شما چکاره هستید؟ اصلاً شما اعلام نکن تا مردم خودشان اجماع کنند. متأسفانه با واژه‌ها و ادبیات‌هایی مواجه هستیم که در شأن اصول‌گرایی نیست...

*پیشنهاد مشخص شما چیست؟ آیا فکر می‌کنید خود جبهه پایداری نقش خود را به‌خوبی ایفا کرده؟

جبهه پایداری که فقط سیبل است برای فحش خوردن و مورد حمله قرار گرفتن از طرف گروه‌های چپ و خارج از کشور و بعضاً‌ داخلی‌هایی که در پازل آن‌ها می‌افتند. غیر از اینکه پایداری را تخریب کنند کار دیگری نمی‌کنند.

پایداری می‌گوید همه بیایند تا وحدت کنیم، منتها وحدت شاخص‌محور


پایداری چارجوب مشخصی دارد، می‌گوید همه نیروهای انقلابی بیاییم وحدت داشته باشیم. منتها وحدت شاخص‌محور نه شخص‌محور.

یعنی ما بیاییم بگوییم این شاخص‌ها درست است یا نه. اگر درست نیست، صحبت کنیم تا به یک اشتراک برسیم. وقتی به اشتراک رسیدیم ببینیم کدام یک از این افرادی که در مظان نامزدی هستند، با این شاخص‌ها تطبیق دارد و به مردم معرفی کنیم. این خیلی ساده‌ است.

ولی اینکه من از همان ابتدا تصمیم بگیرم که فلان آقا حالا سری قبل نشد، این سری بشود، دو سری قبل نشد این سری بشود، سه سری قبل نشد این سری بشود؛ این درست نیست، فرق هم نمی‌کند این رویه چه مجموعه‌ای باشد.

وقتی نگاه این باشد، طبیعتاً شاخصی در کار نیست و همه‌اش فیلم است؛ یک بار با عنوان از بالا به پایین،‌ بار دیگر از پایین به بالا. نه، از ابتدا تصمیم گرفته شده که فلان آقا را معرفی کند و همه مکانیسم را طوری مهندسی کرده که این آقا در بیاید...

*واقعاً فکر می‌کنید الان این اتفاق دارد رخ می‌دهد؟ چه دلیلی برای طرح این موضوع دارید؟

سال 96 تا دقیقه 90 می‌گفتند برای یک نفر کار نکنید​


بله واقعاً این اتفاق رخ می‌دهد. شما اتفاقات انتخابات قبلی را مرور کنید؛ ما به استان‌ها می‌رفتیم تا برای آقای رئیسی کار کنیم، می‌دیدیم که از مرکز به دوستان انقلابی گفته بودند برای یک نفر کار نکنید.

بعد که دیدند در نظرسنجی‌ها اختلاف زیاد است، یک نفر کنار کشید. یعنی زمانی که رقیب، خودش را معرفی کرده بود و فضاسازی خودش را انجام داده بود. دو روز مانده به انتخابات فرصتی نیست که کار تبلیغی و گفتمانی خوبی انجام شود.

افرادی که در جریان انقلابی تحت عنوان نخبه می‌شناسیم و یا افرادی که خودشان را به‌عنوان محور معرفی می‌کنند - حالا با عنوان وحدت یا اجماع و اتحاد، منظورم گروه خاصی نیست - این‌ها باید به مردم بگویند که ما بررسی می‌کنیم و با این شاخصه‌ها و این نمره‌ها و ضرایب، گزینه مدنظر خود را به شما معرفی می‌‌کنیم.

ما الان در جبهه پایداری شاخصه‌ها با زیرشاخصه‌هایمان مشخص است و می‌توانیم منتشر کنیم.

*جبهه پایداری در ادوار گذشته خط انتخاباتی خود را از مرحوم آیت‌الله مصباح یزدی دریافت می‌کرد. آیا شما در غیاب علامه مصباح با خلاء تئوریک مواجه نشده‌اید؟ اکنون خط فکری خود را برای انتخابات از چه شخصیتی می‌گیرید؟

آیت الله مصباح رضوان‌الله تعالی علیه یکی از سه نفر شورای فقهای ما بودند و خیلی هم مؤثر بودند از لحاظ فکری. منتها اینطور نیست که فکر ایشان منقطع شده باشد.

مطالب ایشان کاملاً جاری و ساری است. وقتی می گویید تئوریک، تئوری با مصداق فرق دارد. وقتی تئوری را دارید، در مقاطع مختلف با آن تئوری به مصادیق ورود خواهی کرد.

تئوری‌هایی که آیت‌الله مصباح بر مبنای اسلام ناب محمّدی مبتنی بر گفتمان امام و رهبری تبیین شده از جمله انتخابات، چیزی نیست که در هر انتخابات تغییر کند.

جبهه پایداری اصرار دارد تا برخی مصادیق اصلح را به عرصه وارد کند


مطالب حضرت آیت‌الله خوشوقت رضوان‌الله تعالی علیه نیز چنین است، لذا اگر ایشان گفته بروید و بگردید اصلح را پیدا کنید و اصرار کنید تا به صحنه بیاید، الان هم همین وضعیت را داریم و وظیفه ماست که برویم و اصرار کنیم تا اصلح بیاید...

*یعنی شما الان هم دارید اصرار می‌کنید تا اصلح وارد شود؟

بله حتماً.

*نسبت به گزینه خاصی؟

گزینه‌های خاصی. چون یک گزینه ممکن است قانع نشود و منحصر در یک گزینه نشود. بله نسبت به آن‌هایی که اصلح هستند وظیفه داریم اگر نمی‌خواهند بیایند آن‌ها را ترغیب کنیم بیایند، بعد در جامعه برای آن گزینه کار کنیم و معرفی‌اش کنیم.

اگر هم مردم او را می‌شناسند او را بیشتر معرفی کنیم. بحث من سر قسمت تئوریک قضیه است؛ از سوالی که کردیم خارج نشویم. می‌خواهم بگویم این‌ها مسائلی نیست که الان منقطع شده باشد. تئوری ثابت است.

دستور دین درباره فلان موضوع مثلاً وحدت چیست؟ مرحوم آیت‌الله مصباح در همان ابتدای اعلام موجودیت جبهه پایداری بحثی را مطرح کردند تحت عنوان دوایر متحدالمرکز.

یعنی اگر وسط دایره، دژ اصلی انقلابی‌ها قرار دارد، دایره دوم چند درصد با این دژ فاصله دارد و جبنه انقلابی‌بودنش پایین‌تر است. دایره‌های بعدی به‌همین ترتیب با دایره اصلی فاصله دارند، ولی اینطور نیست که چون آن یکی دایره چهار دایره با دایره اصلی فاصله دارد نباید هیچ وحدتی با آن بشود، نه با آن هم به همان نسبت باید دنبال وحدت و گفت‌وگو و تاکید بر اشتراکات باشیم.

حتی ممکن است از دایره شیعیان خارج شویم و وارد بحث اسلام بشویم که اهل سنت را هم دربر بگیرد و با آن‌ها هم در چهارچوب مشتر‌کات مان وحدت لازم است. بنابراین این موضوع جاری است و منحصر در سال 90 که ایشان دوایر متحدالمرکز را فرموده‌اند نیست.

از صدر اسلام تا الی‌العبد این قاعده در اسلام وجود دارد و ما استفاده می‌کنیم. از فکر و منابع و سخنان ایشان استفاده می‌کنیم. ضمن اینکه شورای فقها هم سه نفر بودند که با رحلت آیت‌الله مصباح به دو نفر کاهش یافت و ان‌شاءالله به‌زودی نفر سوم هم مشخص می‌شود.

*گفتید در حال اصرار برای ورود گزینه‌های اصلح به عرصه هستیم. چه گزینه‌هایی را دارید سعی می‌کنید وارد عرصه کنید؟

ما الان در شورای مرکزی داریم روی افراد مختلفی بحث می‌کنیم، ولی برخی افراد هستند که ما فکر می‌کنیم آمدن‌شان می‌تواند مفید باشد که دوستان شورای مرکزی اصرار بر آمدن‌شان دارند.

*سه نفر هستند؟

حدوداً

*گفت‌وگو با این‌ها به کجا رسیده است؟

مفید بوده و ادامه دارد. منحصر در یک جلسه نبوده و ان‌شاءالله فضا را مثبت می‌بینیم.

*یکی از این افراد رئیس قوه قضائیه، آیت‌الله رئیسی است. تحلیل‌های مختلفی مبنی بر ورود ایشان وجود دارد. از طرفی بحث اهمیت استمرار حضور ایشان در قوه قضائیه مطرح است و از آن طرف توان اجماع‌سازی ایشان در جریان انقلاب پررنگ است. نظر شما در این باره چیست و فکر می‌کنید ایشان در نهایت به انتخابات ورود می‌کنند؟

من از طرف ایشان نمی‌توانم نظر بدهم، امّا همان‌طور که شما گفتید بالاخره آن چیزی که الان در فضای عمومی مطرح است مبنی بر اجماع‌سازی به شکل گسترده ای مطرح است.

*شما کدام را ترجیح می‌دهید؟ استمرار حضور ایشون در قوه قضائیه یا ورود به انتخابات؟

ببینید؛ اتفاقاً من در سخنرانی حدوداً آخر بهمن گذشته در اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان این را گفتم و بعد هم حضرت آقا در بیاناتی این را گفتند و خوشحال شدم که تشخیص من درست بوده است و آن بحث اهمیت قوه مجریه است.

ببینید؛ چون من خودم در قوه مجریه بوده‌ام، می‌گویم که قوه مجریه بیش از ده برابر نسبت به قوه قضائیه در مسائل کشور و مردم اثرگذار است.

اهمیت قوه مجریه این ارزش را دارد که رئیسی قوه قضائیه را ترک کند

پول دست قوه مجریه است، تصمیم‌سازی‌ها دست قوه مجریه است. برنامه‌ها دست قوه مجریه است. می‌دانید چند هزار مسئول را قوه مجریه منصوب می‌کند؟ شما یک شهر را در نظر می‌گیرید می‌بینید رئیس اداره فلان، رئیس فلان سازمان، فقط فرماندار و بخشدار که نیستند، مسئول صنعت آنجا هم توسط دولت تعیین می‌شود.

مسئول آب و ارشاد و... دولت هزاران مدیر را منصوب می‌کند و مهم این است که این‌ها با چه جریان فکری می‌خواهند مشکلات مردم را حل کنند، نگاه و اثرگذاری‌شان چیست.

بنابراین امکاناتی که در دولت وجود دارد، ما را به این نتیجه می‌رساند که دولت در مقایسه با قوه قضائیه قابل قیاس نیست. لذا اهمیت دولت را در حدی می‌دانیم که ارزشش را داشته باشد که ایشان به انتخابات ورود کنند.

*اینطور برداشت می‌کنم که گزینه اصلی شما برای ریاست‌جمهوی، آقای رئیسی است...

بالاخره آقای رئیسی یکی از افرادی است که در جبهه پایداری نظر مثبت بر رویشان وجود داد و این موضوع برمی‌گردد به اینکه ایشان تصمیم قطعی برای نامزدی خواهند گرفت یا نه، برای همین است که می‌گوییم در جبهه پایداری هنوز تصمیم قطعی گرفته نشده است.

بحث من این بود که شما پرسیدید برخی می‌گویند ماندن ایشان در قوه قضائیه به صلاح است و برخی هم می‌گویند حضور در قوه مجریه بهتر است. من پاسخ این را دادم که یک بحث تکنیکی است و از نظر جبهه پایداری اهمیت قوه مجریه خیلی بالاست.

*اگر آقای رئیسی به انتخابات ورود نکنند چه اتفاقی می‌افتد؟ آیا گزینه‌ای وجود دارد که خلاء ایشان را پر کند؟ تکلیف وحدت چه می‌شود؟

در آن صورت وحدت برمی‌گردد به اینکه آیا دوستانی که به اسم اصول‌گرا مشغول کار وحدت هستند، مثل سابق بخواهند عمل کنند یا خیر. یعنی تغییری در وضعیت‌شان داشته باشند یا نه. اگر اینطور باشد که آن‌ها درصدد تغییر باشند، حتماً امید هست...

*مشخصاً منظور شما از تغییر چیست؟

خیلی روشن است؛ شاخص‌محور حرکت کنند. یعنی از ابتدا بنایشان این نباشد که یک نفر را از پیش تعیین کنند، بعد بگویند شما هم بیایید وحدت کنید؛ نه، بر اساس شاخص‌ها ببینیم چه کسی اصلح است و همه با هم از او حمایت کنیم.

اگر ما هم بیاییم بگوییم الا و لابد فلانی باید رئیس‌جمهور بشود، این حرف شامل ما هم می‌شود. باید مشخص شود که شاخص‌های رهبری چیست و نمرات چطور است.

ولی اگر اینطور باشد که از اول طوری بچینیم که فلان فرد انتخاب شود، خب طبیعتاً اینطوری امکان اجماع فراهم نمی‌شود. بعد هم نمی‌شود یک نفر را بیاوریم و بعد فرد دیگری را به او تحمیل کنیم.

*منظورتان چیست؟

سال 96 را می‌گویم. اینکه آنقدر تأخیر دادند و گفتیم بابا! بالاخره مشخص کنید که گزینه اصلی کیست. می‌خواستند به شکلی جا بیاندازند که گزینه ما این است نه آن. در حالی که شما باید مشخص کنید که کدام گزینه اصلح است و بعد بروید برای او کار کنید.

همه مجتمع شویم و برای اصلح کار کنیم بعد به نظرسنجی رجوع کنیم

شما برای اصلح کار نمی‌کنید بعد می‌‌گویید ببینیم نظرسنجی چه می‌گوید. شما اول برای اصلح کار کن، همه مجتمع بشویم برای اصلح کار کنیم بعد برویم نظرسنجی کنیم. وقتی شما اصلح را محور قرار نمی‌دهی، بعد می‌گویی برویم نظرسنجی بکنیم. پس شاخصه‌ها چه شد؟ اصلح چه شد؟ اینکه همان بحث صالح مقبول می‌شود برای اینکه اصلح را کنار بزنند.

این نکته مهمی است. جبهه پایداری نظرش این است که وحدت امکان‌پذیر است و حتماً هم خوب است و بیاییم به‌شکل شاخص‌محور بر روی وحدت کار کنیم. وحدت هم یک وسیله است، هدف نیست. هدف این است که به چیزی که مرضی خدای تبارک و تعالی است برسیم، یعنی انتخاب نامزد اصلح.

*قسمت اول سؤال را هم بگویید لطفاً. اگر آقای رئیسی ورود نکنند، گزینه‌ای هست که خلاء ایشان را پر کند؟

رئیسی نیاید، گزینه جایگزین داریم، امّا بعید است اصول‌گرایان بپذیرند

الان از دید ما ممکن است وجود داشته باشد، امّا از نگاه دیگران نه. این برمی‌گردد به اینکه با دیگران صحبت کنیم که آن فردی که ما فکر می‌کنیم بعد از آقای رئیسی می‌تواند نمره بالایی در شاخصه‌ها بگیرد، آن‌ها نظر موافقی نسبت به او دارند یا نه.

اگر بخواهم از خودم نظر بدهم و پیش‌بینی کنم نظر آن‌ها را، احتمالش را کم می‌دانم که گزینه بعد از آقای رئیسی را بپذیرند. ولی چون می‌خواهم پیش‌بینی نکنم، فعلاً قضاوتی نمی‌کنیم.

نکته مهمی که وجود دارد این است که حضرت آقا همین چندسال پیش که سیاست‌های کلان انتخابات را ارائه کردند صریحاً روی انتخاب اصلح تأکید می‌کنند و می‌فرمایند که باید اصلح را شناساند. یعنی همان چیزهایی که ما می‌گفتیم و آقایان می‌خندیدند.

وقتی آقا ابلاغ کردند همه ساکت شدند. این را هم بگویم و البته قبلاً هم گفته‌ام که این‌هایی که می‌گویند صالح مقبول، این‌ها هم دنبال اصلح هستند منتها با شاخصه‌های خودشان که رویشان نمی‌شود آن شاخصه‌ها را بگویند.

*یکی از گزینه‌هایی که گفته می‌شود جبهه پایداری متمایل به حضور او در عرصه است، آقای سعید جلیلی است. اخیراً خبری در برخی کانال‌ها منتشر شده بود که شما مخالف جدی حضور وی در عرصه هستید و حتی در جلسه‌ای گفته‌اید که رأی من از جلیلی بیشتر است. این موضوع صحت دارد؟

این موضوع دروغی بیش نیست و بنده قویاً آن را تکذیب می‌کنم.

تکثر کاندیداها را چقدر مفید می‌دانید و نهایتاً راهکار شما برای اینکه اتفاقات سال 92 رخ ندهد چیست؟

محصولی: من تکثر نامزدها را مفید می‌دانم.

تا کجا؟ تا جایی که کسی که خودش را نامزد می‌کند واقعاً درک درستی از حجم کار و مسئولیت داشته باشد. ولی متأسفانه در عمل این درک درست وجود ندارد. یعنی ما افرادی را می‌بینیم که خودشان را در حد نامزد ریاست‌جمهوری مطرح می‌کنند که واقعاً در این سطح نیستند.

به شخص خاصی جسارت نمی‌کنم، ولی این نشان می‌دهد که این‌ها در پازل جریان مقابل نظام ما بازی می‌کنند،‌ بدون اینکه بدانند.

کسانی که برای وزیر یا شهردار شدن کاندیدا شده‌اند، انصراف دهند چون در زمین دشمن بازی می‌کنند
یعنی مثلاً طرف فکر می‌کند اگر خودش را مطرح کند، فردا به‌عنوان وزیر مطرح می‌شود و دیگران درباره او می‌گویند «این در سطح رئیس‌جمهور مطرح بوده، حالا او را وزیر کنیم، وزیر نشد بالاخره شهردار بشود دیگر».

خب این خیلی دید بدی است. این نگاه را ما در پایداری اصلاً قبول نداریم و اصلاً نمی‌پسندیم و فکر می‌کنیم اگر افراد خیلی احساس تکلیف می‌کنند که در حد وزیر مطرح شوند، از راه‌های دیگری خودشان را معرفی کنند نه اینکه بیایند نامزد ریاست‌جمهوری بشوند.

اصلاً طرف در مسئولیت قبلی خودش از 20 نمره 12 هم نگرفته است، بعد می‌آید خودش را در حد رئیس‌جمهور مطرح می‌کند؟ خب معنی این چیست؟ برادرانه برای روز قیامت‌شان می‌گویم که این بازی در پازل دشمن است. این‌ها باید خودشان بیایند انصراف بدهند و فضا را طوری ایجاد نکنند که مردم گیج شوند.

از آن طرف هم مدام برای شورای نگهبان هزینه درست کردن، بازی در پازل دشمن است.

جریان اصلاح‌طلب ممکن است این کار را بکند امّا آن‌هایی که ادعای انقلابی‌گری دارند نباید این کار را بکنند.

*این را داشتیم می‌گفتیم که اگر آقای رئیسی ورود نکنند، جبهه پایداری کاندیدای خودش را خواهد داشت. چند گزینه اصولگرا هم هستند که ممکن است دو سه نفر از آن‌ها از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند. یعنی در روزهای منتهی به انتخابات چند گزینه داریم که یکی از آن‌ها گزینه پایداری خواهد بود. مدیریت نهایی عرصه باید به چه شکلی رقم بخورد؟

برداشت من این است که عواملی هستند که به خاطر هواهای نفسانی و شخصی‌شان خیلی دنبال این نیستند که نیروهای انقلابی بتوانند با همدیگر مذاکره و مشورت داشته باشند.

برخی عواملی نفوذی هستند که آن‌ها تکلیف‌شان روشن است. یکسری عواملی هم هستند که نفوذی نیستند امّا به تکنیک کار و سیاست‌ورزی آشنا نیستند.

برخی فکر می‌کنند اگر یک انقلابی به رئیس‌جمهور احتمالی آینده نزدیک شود، جایگاه خودشان متزلزل می‌شود


یک عده هم آشنا هستند امّا هوای نفس‌شان نمی‌گذارد و فکر می‌کنند اگر یک انقلابی بیاید مثلاً به رئیس جمهور احتمالی آینده نزدیک بشود جایگاه خودشان متزلزل می‌شود. لذا مراقب است که کسی دیگر به این آقا نزدیک نشود. ما از این مشکلات داریم متأسفانه و این یک آفت است.

لذا ما استقبال می‌کنیم از اینکه صحبت بشود و فضا فراهم بشود در جهت اینکه گزینه‌های مختلف و شرایط مختلف بحث بشود. اینکه در روز آخر چند نامزد از طرف اصول‌گراها خواهیم داشت، نمی‌توانم پیش‌بینی دقیقی بکنم.

ممکن است شرایط آن زمان چیزی را به شما دیکته کند که شما الان در آن شرایط نیستید. لذا منطقی این است که با آن اصولی که داریم پیش برویم ولی از وقت هم استفاده بکنیم. به این معنی نباشد که مدام بحث اشتراک شاخص‌ها، تعیین وزن برای هر کدام از شاخص‌ها و حتی بحث درباره مصداق را عقب بیاندازیم.

منتهی برخی دوستان خود را مستغنی می‌دانند از این بحث‌ها و خب طبیعتاً نتیجه‌اش همین می‌شود که گفتید.

*فکر می‌کنید انتخابات به دور دوم کشیده می‌شود؟

الان نمی‌توانم بگویم. یک یا دو هفته قبل از انتخابات شاید بتوان گفت. هرچند آنموقع هم در حد یک نظر است و قطعی نیست. امّا وقتی آرایش روشن شود بهتر می‌شود نظر داد.

*اگر در روزهای آخر مشخص شود که گزینه جبهه پایداری رأیش کم‌تر از سایر اصولگراهاست چه تصمیمی خواهید گرفت؟

بر مبنای همان مدلی که گفتم تصمیم می‌گیریم. اولاً این نظرسنجی‌ها با نظرسازی متفاوت است. یادتان باشد سال 84 درباره احمدی‌نژاد ابتدا می‌گفتند یک و نیم درصد رأی دارد بعد گفتند دو و نیم درصد رأی دارد.

خیلی از اصول‌گراها هم که با اشان صحبت کردند گفتند شما که دو و نیم درصد بیشتر نداری، بکش کنار. این تجارب را هم داریم.

*اگر نظرسنجی واقعی انجام شود چه؟

بله، اگر واقعی باشد بر مبنای تکلیف‌مان عمل خواهیم کرد. از الان نمی‌توانیم بگوییم. چون یک زمانی شما می‌بینید که یک گزینه کف شاخصه‌ها را ندارد...

*امّا در نظرسنجی ممکن است رأی خوبی داشته باشد

محصولی: بله ممکن است رأی خوبی داشته باشد. یعنی شرایط مختلفی ممکن است پیش بیاید.

یعنی اگر مواجه باشیم با شرایطی که اصلح ما از 20، نمره 18 را دارد و یقین پیدا کنیم که رأی ندارد، آن را معرفی نمی‌کنیم.

اگر بر فرض که معرفی کرده باشیم و بعد یقین کنیم که رأی نمی‌آورد، نظرمان را تغییر می‌دهیم و می‌آییم سراغ گزینه‌ای که نمره 17 را دارد. اگر نبود، کسی را پیدا می‌کنیم که نمره 16 داشته باشد.

از ابتدا نمی‌آییم از 12 شروع کنیم بگوییم کسی که در شاخصه‌ها نمره‌اش 12 است، رأی بالاتری دارد پس از او حمایت کنیم. ملاک تنها این نیست، ما بر اساس شاخص ها باید برای اصلح کار کنیم تا رأی‌ او بیشتر شود.

باید اصلح را معرفی کنیم و برای او تبلیغ کنیم. وظیفه نیروهای انقلاب این است نه اینکه بنشینیم دست روی دست بگذارند و بگویند ما به دنبال این هستیم که مردم از پایین اجماع کنند و بگویند چه کسی را معرفی کنیم. در صورتی که همه چیز مشخص است و از اول معلوم است که چه کسی را می‌خواهند معرفی کنند.

بنابراین ما باید ببینیم دقیقاً شرایط چیست و بعد بر اساس اصول تصمیم بگیریم. ما چیز پیچیده و سربسته‌ای نداریم. ما می‌گوییم اگر نمره 18 که اصلح است رأی ندارد، کار لغوی است که او را معرفی کنیم.

این حرف محصولی تنها نیست، حرف آیت‌الله مصباح هم همین بوده و صوت ضبط شده اش هم در دفتر ایشان هست. برخی مقاله نوشتند که این حرف محصولی است نه آیت‌الله مصباح. در حالیکه حرف ایشان همین بوده و حرف درستی است و منطق دین است. ما هم نظرمان تغییر نکرده است.

*آیا افرادی وجود دارند که شما دور آن‌ها را خط قرمز کشیده باشید و گفته باشید در هر صورت ما کاری به این فرد نداریم و در هر صورت این گزینه ما نیست؟

پایداری گزینه خاصی را خط قرمز خود نمی‌داند

بحثی داشتیم در پایداری مبنی بر اینکه آیا ما دور برخی افراد خط قرمز بکشیم یا نه، رأی‌گیری کردیم و به نتیجه رسیدیم که این کار را نکنیم. البته منظور افرادی است که از فیلتر شورای نگهبان رد شوند و این قابلیت را داشته باشند که در ترکیب نهایی نامزدها حضور داشته باشند.

*چه زمانی؟

به تازگی. علت هم این بود که باید ببینیم این فرد در مقایسه با فرد جلوتر از خودش چه نمره‌ای دارد. آن یکی در مقایسه با جلوتر چه نمره‌ای دارد. شاید شرایط طوری شد که کسی که ما فکر می‌کنیم نشد، بنابراین افراد را در مقایسه با هم باید داشته باشیم. چه اشکالی دارد. حتی یک زمانی ممکن است تکلیف این باشد که دفع افسد به فاسد بکنید. بنابراین این‌ها در چارچوب اصولی که گفتم مبنی بر انتخاب اصلح می‌گنجد.

*پس گزینه‌هایی که افکار عمومی آن‌ها را به‌عنوان افرادی می‌شناسد که پایداری با آن‌ها زاویه خاصی دارد نیز ممکن است روزی گزینه پایداری باشند؟

شما می‌گویید ممکن است پایداری به آن‌ها برسد، من می‌گویم متناسب با شرایط بررسی می‌کنیم.

*اگر رئیسی ورود نکنند، ترجیح شما این است که گزینه شما از چهره‌های جدید باشد یا از کسانی که قبلاً کاندیدا شده‌اند؟

جدید بودن کاندیدا برای جبهه پایداری ملاک نیست

هیچ‌کدام. ممکن است جدید باشد، ممکن است قدیم باشد، روحانی باشد یا نباشد، ممکن است مهندس باشد یا نباشد و...

*برای جدید بودن چهره طرف چه امتیازی را درنظر گرفته‌اید؟

نه اصلاً این بحث مطرح نیست. در شاخصه‌های حضرت امام و آقا چیزی از این جدید یا قدیم بودنی که شما می‌گویید نداریم و ما هم قائل به آن نیستیم. ما می‌گوییم باید حجت شرعی داشته باشیم.

اینکه برخی هر روز یک حرف می‌زنند ما که مثل آن‌ها نیستیم. ما پایداری هستیم، پایداری یعنی پایداری روی اصول.

اصول می‌گوید اگر کسی وجود دارد که نمره اش 19 است، سراغ کسی که 18 و 17 است، نرو، بله اگر کسی که نمره اش 19 است، مثلاً خدای ناکرده فوت کرد، آنوقت تکلیف فرق می کند. یا نه، اگر به هر دلیلی خودش حجت شرعی پیدا کرد و نخواهد بیاید، در آن‌صورت می‌رویم سراغ گزینه‌های بعدی.

*در شاخصه‌های شما، ملاک رأی‌آوری هم مطرح است؟

بله این بحث که مهم است، منتها عرض کردم که همه این‌ها با ترکیب هم و با وزن‌های مختلف مورد مداقه قرار می‌گیرند و نمره‌ای که دوستان شورای مرکزی می‌دهند جمع می‌شود و جمع نمره یا معدل افراد مشخص می ‌شود.

*نسبت جبهه پایداری با گزینه ای که انتخاب خواهید کرد چه خواهد بود؟ منشور خاصی را به طرف می‌دهید و شرط و شروط خاصی برای او قرار می‌دهید؟ اگر به فردی رسیدید و ایشان گفت خیلی ممنونم از اینکه بنده را انتخاب کردید، امّا من گزینه پایداری نیستم و شروط شما را هم نمی‌خواهم بپذیرم، آیا همچنان حاضر هستید از او حمایت کنید؟

ما بر اساس شاخص‌ها به افراد نگاه می‌کنیم نه وابستگی‌شان به جبهه پایداری. ملاک ما نزدیکی و دوری به جبهه پایداری نیست. ما هر کسی را که انقلابی باشد، پایداری می‌دانیم ولو اینکه او به پایداری نقد داشته باشد و اگر اصلح بود او را انتخاب می‌کنیم.

اگر اصلح بگوید حمایت پایداری را نمی‌خواهم، ما باز از او حمایت می‌کنیم

ما نیروهای انقلاب را هم‌افزا با هم می‌دانیم نه در مقابل هم. بنابراین اگر کسی وجود داشته باشد که در شاخص‌های ما نمره خوبی داشته باشد امّا وقتی که با او صحبت کنیم بگوید اصلاً نمی‌خواهم پایداری من را معرفی کند، ما می‌گوییم ، شما نخواه، امّا نامزد ما شما هستید. به خاطر اینکه ما به دنبال این هستیم که تکلیف‌مان را انجام دهیم.

ما به دنبال این نیستیم که مثلاً اگر شما رئیس‌جمهور شدید باید چندنفر از پایداری را به وزارتخانه بیاورید و رئیس فلان سازمان و معاون اول کنید.

اگر این بود طبیعتاً باید همان چیزی که شما می‌گویید ملاک می‌بود و می‌گفتیم شرط و شروط داریم. ولی بجای آن شرط و شروط ما همان پیاده کردن اصول و ارزش‌هاست.

اینکه طرف نگاه کند که در رأس نظام، مقام معظّم رهبری چه نکاتی را به‌عنوان چارچوب‌ها تعیین کرده و در آن چارچوب‌ها حرکت کند. البته هر دولتی ابتکارات و برنامه‌های خودش را دارد.

قطعاً در آن چارچوب برنامه‌های مختلفی می‌تواند پیاده شود،‌ لذا دستش باز است و به‌معنای محدودیت نیست، امّا جهت‌گیری‌ها مهم است که در راستای ارتقاء و پیشرفت اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و مادی و معنوی کشور قرار بگیرد.

*پس در منشوری که در ارتباط با کاندیداها دارید، بیشتر همین کلیات و اصول و اعتقادات است و چیزی به نام شیوه همکاری شما در دولت آینده وجود ندارد؟

توصیه ما به فرد اصلح این است که نیروهای اصلی خود را معرفی کند

خیر. ابداً قائل به این نیستیم. قائل به این نیستیم که کسی که رئیس‌جمهور می‌شود وام‌دار گروه‌ها باشد. این را منفی می‌دانیم. البته این تفاوت دارد با این که رئیس‌جمهوری که خود را به مردم معرفی می‌کند، قبل از رأی گیری، افرادی را که می‌خواهد با آن‌ها کار کند به مردم معرفی کند.

این را مفید می‌دانیم. توصیه‌مان این است که اگر نمی‌تواند همه افراد کابینه را معرفی کند، پنج یا هفت نفر از نیروهای اصلی‌اش را معرفی کند تا مردم بدانند با چه گفتمان و رویکردی می‌خواهد کشور را اداره کند.

*این را پیش از رسیدن به گزینه مورد نظر به او می‌گویید یا بعد از اینکه انتخاب کردید؟

نه، این توصیه است. توصیه پایداری به همه مخصوصاً فرد اصلح این است که برای اینکه مردم بدانند به چه کسی رأی می‌دهند و با شفافیت و شناخت بیشتری رأی بدهند، دور و بری‌هایی که می‌خواهند مسئولیت های مهم دولتی را به آن‌ها بدهند معرفی کند.

ممکن است طرف بگوید این موضوع، استقلال من را خدشه‌دار می‌کند و من وام‌دار آن افرادی می‌کند که معرفی کرده‌ام، چرا که گفته می‌شود به خاطر آن گزینه‌هایی که معرفی کرده ام، رأی آورده‌ام...

اگر آن افراد واقعاً همراه و همفکر نامزد نباشند که معرفی نمی‌شود، اما اگر همراه باشند که بحث وامداری مطرح نمی‌شود. چون بحث خدمتگذاری و نوکری است.

وقتی نگاه این شد، داستان فرق می‌کند. یک‌وقت شما به‌عنوان یک پست و مقام و دارا شدن از امکانات کثیر مادی به موضوع نگاه می‌کنید، یک زمان هم شما آن را به عنوان جایگاهی برای خدمتگذاری و دویدن و صرف آبرو و مال و وقت و همه چیز برای اینکه در جهت رشد کشور قدمی برداریم نگاه می‌کنید.

*پاسخگویی‌تان به جامعه در قبال فردی که معرفی کرده‌اید چطور خواهد بود؟

طبیعتاً تا وقتی که یک مجموعه حزبی در کشور رایج نشود که نیست، نمی‌تواند اینطور باشد که مثلاً احزاب بیایند و پاسخگوی تمام‌قد آن فردی که رئیس‌جمهور شده است باشد. امّا در آن حدی که معرفی می‌کنند باید پاسخگو باشند.

مثلاً ما کسی را معرفی می‌کنیم و او هم تعهدی نمی‌دهد که چه شخصی را در کدام پست قرار دهد. ولی همین مقداری که ما معرفی می‌کنیم وظیفه خودمان می‌دانیم که در همین مقدار هم پاسخگو باشیم. اینکه بخواهیم نسبت به همه ابعاد پاسخگو باشیم، این وقتی است که شما یک سیستم حزبی داشته باشید و آن رئیس‌جمهور و تمامی کسانی که دور میز دولت می‌نشینند از آن حزب باشند.

آنوقت آن حزب بایستی پاسخگوی تمام مراحل و اقدامات باشد. ولی در حالت کلی که ما معرفی می‌کنیم قائل به این هستیم که در همین مقدار هم باید پاسخگو باشیم.

*بحثی هم مطرح هست مبنی بر اینکه همه کاندیداهای جریان انقلاب که اکنون به عرصه ورود کرده‌اند، در کابینه بعدی باید حضور داشته باشند. نظر شما درباره این ایده چیست؟

صددرصد مخالف این ایده هستیم که همه کاندیداهای اصولگرا در کابیه حضور داشته باشند

صددرصد مخالف هستیم برای اینکه ما باید بر مبنای شاخص‌ها و نمراتی که افراد از این شاخص‌ها می‌گیرند عمل کنیم. همینطور که درباره ریاست‌جمهوری می‌گوییم اصلح، درباره وزیر خارجه هم باید بگوییم اصلح وزارت خارجه،‌ اصلح وزارت صنعت،‌ اصلح وزارت نفت، اصلح وزارت کشور و... اگر این ایده‌ای که شما گفتید، عملی شود، اصلاً خودش بابی می‌شود برای تشکیل شرکت سهامی که خدا نکند چنین چیزی بر سر نیروهای انقلابی پیش بیاید، اینکه افراد بیایند خودشان را در معرض انتخابات قرار دهند تا فردا وزیر و مدیر شوند. این ایده به هیچ وجه درست نیست و به شدت مخالف هستم.

ما در پایداری اصلاً با همین روش‌ها مخالف هستیم. ما فکر می‌کنیم کسی که به او می‌گویند بیا مسئولیت بگیر، ابتدا باید از پذیرش مسئولیت فرار کند نه اینکه انواع فیلم‌ها را بازی کند تا به او مسئولیت دهند.

بله، یک جا تکلیف شد و راه فراری نماند بحث دیگری است نه اینکه اینطور باشد که حالا هر کسی به‌عنوان نامزد ریاست جمهوری ثبت نام کرد پس بیاید در دولت حضور داشته باشد. این معنا ندارد. ممکن است یکی از نامزدها در دولت آینده باشد،‌ یکی نباشد، آن کسی که صلاحیتش از دیگران بیشتر است برای آن پست، مثلاً برای معاون اولی ممکن است در بین نامزدها باشد.

امّا اگرکسی وجود دارد که نامزد انتخابات هم نشده ولی برای معاون اولی اصلح است، آن فرد باید معاون اول بشود و همین طور مسئولیت های دیگر. این چیزی که شما به آن اشاره کردید، با منطق انقلابی، اسلامی، اصولگرایی و هرچه اسمش را بگذارید نمی‌خواند.

*سال 92 از برنامه خود برای اداره کشور رونمایی کردید. آیا اکنون هم برنامه ای برای اداره کشور دارید؟

در حال کار کردن بر روی این موضوع هستیم. کارهای خیلی خوبی هم شده که البته خوشبختانه فقط در مجموع اعضای پایداری منحصر نیست. نیروهای انقلابی با هم کار کرده‌اند که ما هم مشارکت داریم و کار خیلی خوبی هم شده است.

در رابطه با مشکلات مردم در ابعاد مختلف و پاسخ‌ها و روش‌ها و برنامه‌هایی که این مشکلات حل شود و به‌کار گرفتن منابع و ظرفیت‌ها. ان‌شاءالله امید داریم حتی اگر دولت از ما هم نبود ما این‌ برنامه‌ها را به‌عنوان پیشنهاد در اختیار دولت بعدی قرار دهیم تا به آن‌ها کمک کند.

*خود جبهه پایداری به این فکر نرسیده که رئیس جمهور از داخل خودش باشد؟ گزینه‌ درون‌تشکلی ندارید؟


جبهه پایداری قائل به این نیست که الزاماً رئیس‌جمهور از خود پایداری باشد. قائل به این است که اصلح را باید مطرح کرد. ولی این بحثی است که در شورای مرکزی شده که از خود اعضای پایداری هم افرادی می‌توانند به‌عنوان اصلح بررسی شوند. این مطرح بوده است، البته نه به‌عنوان اینکه چون عضو پایداری است معرفی کنیم.

این دو بحث است؛ یک اینکه اصلح می‌تواند از پایداری باشد یا نباشد؟ بله می‌تواند. ولی اینکه الزام داشته باشیم حتماً از شورای مرکزی ما باشد، چنین الزامی را نه شرعی می‌دانیم نه اخلاقی و نه انقلابی.

*الان از اعضای شورای مرکزی چند نفر هستند که جبهه پایداری فکر می‌کند این‌ها اصلح هستند؟

برخی دوستان افرادی را از درون خود پایداری به‌عنوان اصلح مطرح کرده‌اند که در نمره‌گذاری بر اساس شاخص‌ها به آن‌ها هم نمره می‌دهند.

*چند نفر هستند؟

حالا اجازه بدهید بعد از اینکه روشن شد اعلام کنیم.

*خود شما هم جزء آن گزینه‌ها هستید؟

برخی دوستان شورای مرکزی نسبت به حضور من در انتخابات تمایل دارند


این هم بحثی است که در شورای مرکزی مطرح می‌شود. شاید دوستان شورای مرکزی چنین تمایلی دارند ولی مخالفت‌هایی از طرف بنده هست که هنوز جمع‌بندی نشده است. یعنی نظر دوستان شورای مرکزی با حقیر فرق دارد.

*یعنی اگر نظر جمع این باشد، شما گردن خواهید نهاد؟

عرض کردم؛ چیزی که من تا به حال به آن رسیده‌ام همین است که گفتم.

*استراتژی پایداری برای انتخابات شورای شهر و لیست واحد چیست؟

داریم کار می‌کنیم. اینطور نیست که برای رسیدن به لیست واحد، در را بسته‌ باشیم.

*یعنی ممکن است با سایر اضلاع اصول‌گرایی به لیست واحد برسید؟

امکانش هست. اگر شرایط منطقی فراهم بشود قطعاً هست. استقبال هم می‌کنیم.

*گزینه خود را برای شهرداری مشخص کرده اید؟

قبول نداریم که احزاب از الان گزینه شهرداری را مشخص کنند


نه، ما این را خیلی مناسب نمی‌دانیم که گزینه را از الان مشخص کنیم. فکر می‌کنیم که منطقی‌اش این است که شورایی که انتخاب می‌شود به‌عنوان تکلیف اصلی‌اش بیاید نامزدهایش را معرفی کند و بررسی کند و با شاخص‌ها تطبیق بدهد.

طبیعتاً ما هم می‌توانیم نظر مشورتی‌مان را بدهیم اگر دوستانی در شورای شهر باشند که مشورت بخواهند ولی نهایتا بایستی خودشان تصمیم بگیرند و مسئولیت را هم خودشان به ‌عهده بگیرند.

*ارزیابی‌تان از عملکرد مجلس چیست؟ نقاط قوت و ضعف مجلس را چه می‌دانید؟

جهت‌گیری‌های مجلس خیلی از مجلس قبلی بهتر است


در رابطه با مجلس باید بگویم که با ورود نیروهای انقلابی طبیعتاً جهت‌گیری‌ها خیلی بهتر از مجلس قبلی شده است و فضا، فضای بهتری برای کار هست و زمینه مناسب‌تری فراهم هست. ایرادهایی هم هست البته.

کارهای خوبی شده، مثل بحث جمعیت که حضرت آقا هم نظرشان این بود که در این زمینه کار بشود. در ابعاد دیگر هم بحث‌های خوبی صورت گرفته. ولی در برخی ابعاد دیگر مثل شفافیت و بودجه و بحث‌هایی از این دست ضعف‌هایی هست که امید است با تلاش نمایندگان انقلابی مرتفع شود.

*اگر بخواهید به مجلس نمره بدهید چه نمره‌ای می‌دهید؟

باید مقداری زمان بگذرد. ببینید؛ یکی از نگرانی‌های ما این بود که نکند مجلس و هیأت رئیسه درگیر انتخابات ریاست جمهوری بشوند.

به همین دلیل یکی از نکاتی که داشتیم این بود که افرادی که در ریاست مجلس قرار می‌گیرند در فضای ریاست جمهوری قرار نگیرند تا عملکرد مجلس تحت تأثیر انتخابات قرار نگیرد.

به همین خاطر می‌گویم بعد از یک مدت بهتر می‌توان نمره داد، چون به نظر می‌رسد که بعد از انتخابات که اوضاع حالت عادی پیدا کند احتمال اینکه عملکرد مثبت تر باشد بیشتر است.

*بحث تغییر جداول بودجه که اعضای جبهه پایداری آن را مطرح کرده اند، انتقاداتی را متوجه جبهه پایداری کرده است. نظر شما چیست؟

یعنی اگر تغییری صورت گرفته نباید اعلام می‌شد؟ اگر تغییر صورت نگرفته، اعلام کنند که صورت نگرفته است. اگر صورت گرفته که خب یک نماینده مجلس اعلام کرده و صدنفر هم آمده‌اند گفته اند چنین اشکالی وجود دارد.

مگر همه این صدنفر عضو پایداری هستند؟ ولی ترجیح ما این است که این مسائل در داخل خود مجلس حل شود و خیلی حالتی از دعواهای سیاسی پیدا نکند. عضوی از پایداری به‌عنوان نماینده مجلس اشکالی را مطرح کرده و نمایندگان زیادی هم وجود اشکال را قبول کرده اند. این یک بحث درون مجلس است که باید حل شود. رئیس مجلس هم قول داده که رسیدگی و حل می کند ان‌شاءالله.

*تحلیلی هم نسبت به آرایش انتخاباتی اصلاح‌طلبان داشته باشید، مهم‌ترین گزینه‌های آنان را چه افرادی می‌دانید؟ سیدحسن خمینی با چه رزومه‌ای می‌خواست کاندیدای ریاست‌جمهوری شود؟

فکر می‌کنم اصلی‌ترین گزینه آن‌ها آقای عارف خواهد بود. چون ظریف با سخنان اخیر و مشخصاتی که از خود بروز داد روشن کرد که نمی‌شود مسئولیت یک کشور را در دست کسی قرار داد که نگاهش به کشور اینگونه است.

به طور روشن شاید هم ایشان خودش می‌دانست که نمی‌آید یا اگر بیاید هم احتمال تأییدصلاحیتش پایین است و این فایل را منتشر کردند که البته نمی‌خواهم قضاوتی درباره آن انجام دهم.

اصلاح‌طلبان برخی‌ها را در بوق و کرنا می‌کنند تا فضا را برای گزینه نهایی‌شان فراهم کنند


از آن طرف مثلاً آقای سید حسن خمینی انصراف داد، خب حالا اگر ایشان انصراف نمی‌داد، آیا جزء نامزدهای اعلامی قرار می‌گرفت و در معرض رأی مردم قرار می‌گرفت؟ با چه رزومه‌ای؟ ریاست‌جمهوری منبر رفتن که نیست.

یا کسی که تنها تجربه‌اش دیپلماسی است و در همان دیپلماسی هم که اش است با اهمال کاری بیشترین ضربه را به نظام و کشور زده بعد این فرد می‌خواهد مسائل اقتصادی را حل کند؟ کسی که در تنها حیطه‌ای که تخصص دارد نتوانسته موفق شود؟! برداشت من این است که اصلاح‌طلبان به ‌سمت افراد دیگری خواهند رفت تا امثال آقای ظریف، و دیگرانی را که در بوق می‌کنند برای این است که شرایط را برای فرد نهایی خود مهیا کنند.

*اینکه از فرد غیر اصلاح طلبی مثل آقای لاریجانی حمایت کنند، چقدر محتمل است؟ چقدر ممکن است ایشان را وارد گود کنند؟

آقای لاریجانی را عاقل‌تر از این می‌دانم که وارد این گود شود و گزینه اصلاح‌طلبان شود.

*حضور در عرصه انتخابات چه؟

برداشتم این نیست که ایشان فضا را برای حضور مثبت بداند، و فکر می‌کنم می‌تواند ارزیابی درستی داشته باشد از این فضایی که ما حس می‌کنیم مثبت نیست.

*با توجه به اینکه شعار مذاکره هم جواب نداده است، فکر می‌کنید اصلاح‌طلبان با چه شعار و گفتمانی به عرصه ورود می‌کنند؟

اصلاح‌طلبان منتظر دوپینگ انتخاباتی غرب هستند


اصلاح‌طلبان برنامه‌هایشان را روی نگاه به آن طرف آب تنظیم کرده‌اند و الان هم همینطور است. درواقع آن‌ها منتظر دوپینگ انتخاباتی از طرف غرب هستند که متأسفانه حتی بحث برجام و تحریم‌ها را در آن چارچوب دنبال می‌کنند. آقای بایدن که امروز سر کار نیامده که بگوییم قرار است امروز تحریمی رفع شود.

وزیر آمریکایی و وزیر امور خارجه فرانسه علناً می‌گویند برای اینکه بر انتخابات ایران تأثیر بگذاریم باید تحریم‌ها را قبل از انتخابات ایران برداریم. چطور به آقایان اصلاح‌طلب برنمی‌خورد و به او نمی‌گویند دخالت نکن.

چون خودشان به دنبال همین هستند. یعنی برداشت‌شان این است که با پروپاگاندایی که رسانه‌های غربی و عوامل داخلی‌شان ایجاد می‌کنند بگویند بله، ترامپ خراب کرد و این برجام خوب بود.

در صورتی که اگر آمریکا قبل از انتخابات تحریم‌ها را بردارد بعد از انتخابات اگر جریان غربگرا سر کار بیاید قطعاً تحریم‌ها را برمی‌گرداند و بیشتر هم خواهد نمود امّا اگر جریان انقلابی روی کار بیاید نمی‌تواند تحریم‌ها را برگرداند، چون می‌داند نمی تواند امتیازاتی را که در برجام از ایران گرفته است بیشتر که هیچ، بلکه دوباره همان ها را بگیرد.

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان

دیدگاه تان را بنویسید

اخبار روز سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    خواندنی ها