در «اعتمادآنلاین» ببینید:

رد پا| اندیشه سیاسی غرب مدرن؛ نظم نوین ماکیاولی (جلسه سوم - بخش اول)

نیکولو ماکیاولی فیلسوف و سیاستمدار اهل فلورانس، شخصی بود که گسستی را در سنت سیاسی قدیم ایجاد کرد. به رغم اینکه او بیشتر با کتاب به اصطلاح غیر اخلاقی شهریار شناخته می‌شود، اثری با نام گفتارها نیز از او به جای مانده است، کتابی که از اندیشه جمهوری خواهی طرفداری می‌کرد. ماکیاولی به لحاظ سیاسی واقع‌گرا بود، اما جمهوری‌خواهی مدنی را ستایش می‌کرد. با این حال، میراث ماندگارش این بود که اندیشه سیاسی را از توصیف سیاست ایده‌آل به بیان کارکردهای واقعی دولت‌ها تغییر دهد و این پرسش را مطرح کند که آیا رهبری سیاسی به طور کل می‌تواند اخلاقی باشد یا خیر.

حجم ویدیو: 48.46M | مدت زمان ویدیو: 00:13:55 دانلود ویدیو
کد خبر: 487715
|
۱۴۰۰/۰۳/۱۳ ۱۵:۰۰:۰۰

اعتمادآنلاین| ‌ نیکولو ماکیاولی فیلسوف و سیاستمدار اهل فلورانس، شخصی بود که گسستی را در سنت سیاسی فضیلت‌گرایانه افلاطون، ارسطو، روم و مسیحیت قرون وسطی ایجاد کرد. به رغم اینکه او بیشتر با کتاب به اصطلاح غیر اخلاقی شهریار شناخته می‌شود، اثری با نام گفتارها نیز از او به جای مانده است، کتابی که از اندیشه جمهوری خواهی طرفداری می‌کرد. ماکیاولی به لحاظ سیاسی واقع‌گرا بود، اما جمهوری‌خواهی مدنی را ستایش می‌کرد. با این حال، میراث ماندگارش این بود که اندیشه سیاسی را از توصیف سیاست ایده‌آل به بیان کارکردهای واقعی دولت‌ها تغییر دهد و این پرسش را مطرح کند که آیا رهبری سیاسی به طور کل می‌تواند اخلاقی باشد یا خیر.

زندگی و زمانه ماکیاولی

نیکولو ماکیاولی (1469 - 1527) را عموماً نخستین اندیشمند سیاسی مدرن و دانشمند علم سیاست می‌دانند.(عکس 1) او در دولت-شهرهای تجاری و رقابتیِ ایتالیای کاتولیک می‌زیست. ماکیاولی اهل فلورانس بود، متولد شده در خانواده‌ای برجسته، او آموزش‌های اومانیستی دریافت کرد، آموزش‌های اومانیستی در آن زمان بیشتر روی آثار کلاسیک روم و یونان تمرکز می‌کردند تا سنت فلسفه مدرسی یا اسکولاستیسیسم. او را یکی از متفکران رنسانس می‌دانیم، بخش عمده زندگی او پیش از آغاز جنبش اصلاح دینی پروتستان در 1517 بود. بنابر این شیوه استدلال او با اندیشمندان بعدی نظیر هابز و لاک متفاوت است.

ماکیاولی در دوران پرآشوبی زندگی ‌کرد و طی همین دوران مقام‌های متعددی داشت. در آن زمان پاپ آشکارا نقشی فعال در سیاست ایفا می‌کرد، دولت-شهرهای ایتالیا درگیر نزاع قدرت بودند، و کشور ایتالیا هم با حملاتی از فرانسه، اسپانیا و امپراتوری مقدس روم مواجه بود.

ماکیاولی سخنرانی‌های جیرولامو ساوونارولا، کشیش و حاکم فلورانس در 1494 تا 1498 را شنیده بود. شخصی که با توطئه پاپ سرانجام به عنوان ملحد به دار کشیده شد.

ماکیاولی در فلورانس نقش‌هایی نظیر ریاست امور دیوانی، سازمان‌دهی نظامیان، و مسافرت‌های دیپلماتیک را برعهده داشت که طی یکی از آن‌ها با چزاره بورجا، یکی حاکمان بی‌رحم دوران خودش ملاقات کرد. در سال 1512 که جمهوری فلورانس به دست خانواده مدیچی سقوط کرد، ماکیاولی زندانی، شکنجه و سپس تبعید شد. او در آن زمان دو اثر مشهور خودش یعنی شهریار و گفتارها را نوشت.

او بعدها نزد دو کاردینال و پاپ مدیچی مشغول به کار شد و استحکامات فلورانس را بررسی کرد. پس از احیای جمهوری فلورانس، رهبران جدید به دلیل کمک‌هایی که ماکیاولی از خانواده مدیچی دریافت کرده بود، به او اعتمادی نداشتند. او کمی بعد به مرگ طبیعی درگذشت. او در زمان خودش، و همچنین امروز به عنوان چهره‌ای مجادله برانگیز باقی مانده است.

درباره شهریار

دو کتاب شهریار و گفتارها همزمان نوشته شدند، اما تفاوت‌های زیادی دارند. در این جلسه ما تلاش می‌کنیم به شما نشان دهیم که می‌توان شهریار را در چشم اندازی تعریف و فهم کرد که ماکیاولی در گفتارها معرفی می‌کند. با این وجود ناگفته نماند که ماکیاولی شهریار را با چنین عباراتی به لورنزو دی مدیچی تقدیم کرد:

«اعلی حضرتا، اگر گاهی از فراز شکوهتان نظری به این پستی‌ها داشته باشید، متوجه می‌شوید که من چقدر نامنصفانه بدخواهی‌های قابل ملاحظه و پیوسته بخت (فورتونا) را تحمل می‌کنم.»

از طرف دیگر ماکیاولی گفتارها را به دو نفر از دوستانش تقدیم کرد که به بیان خودش «شهریار نیستند» اما «لیاقتش را دارند». با این توضیح باید متذکر شویم که ماکیاولی یک بازیگر سیاسی واقعی بود و در دوران پرمخاطره‌ای زندگی می‌کرد که به تصمیمات و ریسک‌های عقلانی زیادی محتاج بود.

به باور ماکیاولی حکومت‌ها یا شهریاری هستند، یا جمهوری. او برای هرکدام از آن‌ها کتابی نوشت.

شهریار، مشهورترین اثر ماکیاولی، در 1532 و پس از مرگ او منتشر شد. او در این اثر به طرز آشکاری می‌گوید که توصیه‌های برای شهریاران فراهم می‌کند تا با واقعیت‌ها دست و پنجه نرم کنند، نه اینکه به دنبال ساختن دولتی ایده‌آل باشند. تا همین جا گسستی از نظریه سیاسی باستان و همچنین عصرهای میانه، یعنی از افلاطون، ارسطو، توماس آکوییناس و تمام نویسندگان قدیم ایجاد شده بود. هدف سنت سیاسی قدیم این بود که فضایل مطلوب جامعه و حاکم عادل توصیف شود. اما ماکیاولی در شهریار با مطالعه چند مورد تاریخی معروف می‌خواهد به این نتیجه برسد که چه تاکتیک‌هایی بیشترین کارایی را دارند. او توصیه‌هایی را بیان می‌کند، توصیه‌هایی که عموماً غیراخلاقی هستند.

دغدغه اصلی شهریار کسب و حفظ قدرت است. ماکیاولی به این مشهور است که گفته «هدف وسیله را توجیه می‌کند»، دکترینی که به نظر می‌خواهد سیاست‌های قدرت را بدون اخلاقیات توجیه کند. ماکیاولی جملات فوق العاده‌ای بیان کرده، به عنوان نمونه: «انسان‌ها یا باید نازپرورده شوند یا خرد شوند، زیرا از زخم‌های کوچک انتقام می‌گیرند اما نه از زخم‌های کشنده»؛ یا «هیچ چیزی به اندازه سخاوتمندی، خود مخرب نیست» یا «هیچ جنگی ناگزیر نیست... شهریار فراتر از هر چیز باید درباره جنگ مطالعه کند» یا این جمله معروف که «بهتر است که مردم از حاکم بترسند تا اینکه عاشق او باشند». ماکیاولی می‌گفت «شهریار باید بفهمد که چگونه از دجال درون انسان، که در نهاد خودش است، بهترین استفاده را بکند. او باید خوب نبودن را بیاموزد» به عنوان مثال، زمانی که باید کار نامطلوبی را انجام داد، ماکیاولی می‌گوید بهتر است مشاوری ویژه گماشته شود که تغییرات لازم را انجام دهد؛ اگر مردم از تغییرات متنفر بودند، حاکم می‌تواند با ابراز بی‌اطلاعی از فعالیت‌های مشاورش، او را اعدام کند.

ماکیاولی روی اهمیت ویرتو (virtù) تأکید می‌کند، اصطلاحی به معنای فضیلت، داشتن هنر و کمالات - و در اینجا ضرورتاً به معنای فضایل اخلاقی نیست. او همچنین تشخیص می‌دهد که در شرایط متفاوت، اعمال متفاوتی لازم است و همه آن‌ها به بخت و اقبال یا فورتونا (fortuna) بستگی دارد. شهریاران فراتر از هر چیز برای افتخار تقلا می‌کنند، اما نیمی از آن به ویرتو، یعنی فضیلت یا توانایی‌شان، و نیمی دیگر به اقبال یا فورتونای آن‌ها بستگی دارد. اما از آنجایی که فورتونا به تعبیر او، «زن» است، تسلیم ویرتو (یا مرد) می‌شود، شخص بی‌پروا که «با جسارت بیشتر به او فرمان می‌راند».

ماکیاوللی و واقع‌گرایی سیاسی

به طور آشکار، این واقع‌گرایی سیاسی است، اندیشه‌ای که بیان می‌کند وجود جنگ در روابط بین کشورها، جوامع سیاسی و رهبران «واقعیت» است، واقعیتی که معیارهای اخلاقی در اخلاقیات مدنی در مورد آن به کار بسته نمی‌شود. واقع‌گرایی دست کم به اندازه «مکالمات ملوسی» که در فصل هفدهم تاریخ یونانی توسیدید یعنی «جنگ‌های پلوپونزی» قدمت دارد. تاریخی که ماکیاولی به طور قطع با آن آشنا بود.

توسیدید مکالمات جلسه‌ای بین رهبران ملوس و ژنرال‌های آتنی را توصیف می‌کند که مردم ملوس را با قدرتی برتر تهدید می‌کردند. رهبران آتنی صرفاً به این دلیل که از مردم ملوس قوی‌تر بودند، از آن‌ها می‌خواستند که تسلیم شوند.

آتنی‌ها گفتند: «ما و شما، هر دو، می‌دانیم که در روابط انسان‌ها، حق آنجا معنی دارد که هر دو طرف از لحاظ قدرت برابر باشند و در غیر این صورت قوی هر کاری که بتواند، می‌کند و ضعیف چاره‌ای جز تحمل نخواهد داشت»

رهبران ملوس هم در ادامه مذاکره گفتند به یاری متحدانشان اعتماد می‌کنند، به بخت تکیه می‌کنند و از خدایان طلب یاری خواهند کرد.

آتنی‌ها هم در جواب گفتند: «گمان نمی‌کنیم که ما کمتر از شما مستحق یاری خدایان باشیم. اغراض و اعمال ما، با اعتقاد آدمیان درباره خدایان و رفتار آن‌ها با یکدیگر، کاملاً منطبقند. عقیده ما درباره خدایان و شناخت ما از آدمیان، ما را به این نتیجه رسانده است که به حکم قانون کلی و ضروری طبیعت، همواره قوی بر ضعیف حکومت می‌کند. ما نه این قانون را خودمان وضع کرده‌ایم و نه نخستین کسانی هستیم که از آن پیروی می‌کنیم. این قانون پیش از ما وجود داشت و پس از ما نیز تا ابد به اعتبار خودش باقی خواهد ماند.

مردم ملوس از تسلیم شدن سر باز زدند، اما پس از چند نبرد و سرانجام محاصره شهر، ناچار به تسلیم شدند. آتنی‌ها هم پس از کشتار تمام مردان بزرگسال شهر، زنان و کودکانشان را به بردگی فروختند و شهر را با مستعمره‌نشینان خودشان پر کردند.

مدت‌ها بعد، در اوایل دوران مدرن، این رویکرد آتنی با نام raison d'état (مصالح دولت - reasons of state) معروف شد، به این معنا که منافع ملی و رفتار دولت را نمی‌توان تسلیم استانداردهای متعارف یا اخلاق مدنی کرد.

این نگاه را فرمانده ارتش اتحادیه در دوران جنگ داخلی امریکا به نام ویلیام تکامسه شرمن بیان کرده بود، وقتی که آتلانتا را به آتش کشید و با حرکت به سمت دریا بخش عمده‌ای از زمین‌های کنفدراسیون را نابود کرد. او بعدها عبارت مشهور «جنگ جهنم است» را به کار برد که به این معنا بود: جنگ جایی است که هیچ اخلاقیات یا خیری در آن وجود ندارد و تنها هدف این است که در سریع‌ترین زمان ممکن تمام شود.

کتاب شهریار بی‌تردید مشهورترین اثر کلاسیک درباره واقع‌گرایی است و نماینده یکی از نخستین کاربردهای رئالیسم بین المللی در مسائل داخلی، یعنی حکومت بر دولت است. حاکمان، البته در گذشته به این شیوه عمل می‌کردند، و مورخان آن را ثبت کرده‌اند، اما فلاسفه هرگز چنین کاری را تجویز و توجیه نکرده بودند. ماکیاولی آشکارا بیان می‌کند که درباره سیاست‌های واقعی، و نه آرمانی سخن می‌گوید، درباره آنچه باید در جهان واقعی انجام داد. او معتقد است در جهانی که بر مدار فضیلت نمی‌گردد، پیروی کامل از فضیلت خودکشی است. آنچه اهمیت دارد حکومت باثبات است، نه عدالت. او این را «نظم نوین» اندیشه سیاسی خویش معرفی می‌کند. این ماکیاولی مشهور در شهریار است، اما تنها یک بخش از ماکیاولی.

منبع : درسگفتار اندیشه سیاسی لارنس کهون

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان

دیدگاه تان را بنویسید

اخبار روز سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    خواندنی ها