کد خبر: 491317
|
۱۴۰۰/۰۳/۱۰ ۰۷:۱۶:۰۰
| |

چرا دخالت خارجی در یمن بی‌ثمر است؟

مردمانی آبدیده جنگ‌های متفاوت

یمن طی 200 سال گذشته همواره صحنه درگیری، دخالت و حمله قدرت‌های خارجی بوده است. امپراتوری عثمانی در سده‌های شانزدهم و هفدهم میلادی دو بار به یمن حمله کرد که هر دو بار هم شکست خورد.

مردمانی آبدیده جنگ‌های متفاوت
کد خبر: 491317
|
۱۴۰۰/۰۳/۱۰ ۰۷:۱۶:۰۰

اعتمادآنلاین| یمن طی 200 سال گذشته همواره صحنه درگیری، دخالت و حمله قدرت‌های خارجی بوده است. امپراتوری عثمانی در سده‌های شانزدهم و هفدهم میلادی دو بار به یمن حمله کرد که هر دو بار هم شکست خورد. امپراتوری بریتانیا سال 1839 یمن را اشغال کرد و تا یک قرن بعد از آن این کشور را ترک نکرد. مصری‌ها هم شانس خود را آزمودند و بین سال‌های 1962 تا 1967 جنگ خونینی در این کشور به راه انداختند. در نهایت سال 2015 عربستان سعودی با هدف نابودی حوثی‌های یمن، کمپین نظامی گسترده‌ای علیه این کشور به راه انداخته است.

به گزارش روزنامه اعتماد، همه کشورهایی که در بالا ذکر شدند و زمانی دست به ماجراجویی در یمن زدند در یک نکته مشترک هستند. همه آنها در بازه زمانی خاصی دریافتند که مداخله نظامی خارجی در یمن، بیهوده و بی‌نتیجه است. تاریخ، معلم خوبی است! کوه‌های یمن غیرقابل نفوذ و غیرقابل تسخیر هستند و مردمانش آب‌دیده جنگ‌های متعدد. اما این واقعیت‌ها هم هیچ‌وقت مانع نشد که برخی قدرت‌ها از طمع خود در خصوص یمن دست بشویند!


از میان بازیگران خارجی که در طول تاریخ خود را به تحولات داخلی یمن تحمیل کرده‌اند شاید هیچ‌کدام نتوانسته به اندازه عربستان سعودی تاثیرگذار باشد. اوایل قرن بیستم، زمانی که پادشاهی سعود در عربستان تاسیس شد، ابن‌سعود دریافت که برای حفظ امنیت کشور تازه‌ تاسیس‌اش چاره‌ای ندارد جز اینکه امنیت مرزهای کشورش با یمن را تضمین کند.

این سیاست پس از آن اجرا شد که عربستان سعودی در سال 1934 با امضا کردن معاهده طائف که به جنگ میان سعودی و یمن پایان داد، شهرهای جیزان و نجران را تصرف کرد. سال 1962 در جمهوری یمن کودتایی رخ داد که موجب شد جنگ‌ داخلی در یمن شمالی آغاز شود. بعد از این اتفاق عربستان سعودی سیاست خود در یمن را بر مبنای «مهار» یمن جنوبی کمونیست و «کنترل» یمن شمالی استوار کرد.

اما دولت مستقر در یمن جنوبی اجازه نفوذ و دخالت عربستان را نداد. اما در یمن شمالی اوضاع متفاوت بود. ریاض با صرف منابع هنگفت مالی در یمن شمالی موفق شد، حمایت قبایل مناطق را بخرد و به این ترتیب موفق شد به لحاظ سیاسی دولت مرکزی یمن که در صنعا مستقر بود را تضعیف کند. در یمن جنوبی اوضاع کاملا خارج از کنترل عربستان سعودی پیش می‌رفت. ریاض با همه نفوذش، نتوانست مانع از قدرت ‌یافتن گروه‌های مارکسیست در یمن جنوبی شود و در نهایت پس از قدرت یافتن گروه جبهه آزادی‌بخش میهنی در سال 1967 یمن جنوبی یا جمهوری دموکراتیک خلق یمن به تنها کشور مارکسیستی که در جهان عرب اعلام موجودیت کرد، تبدیل شد. پس از این رخدادها ابراهیم الحمدی، رییس‌جمهوری یمن شمالی به این نتیجه رسید که هیچ راهی جز اتحاد دو یمن و کاهش گستره نفوذ عربستان در یمن وجود ندارد. او حتی گام‌هایی عملی نیز در زمینه نزدیک‌تر کردن دو یمن به یکدیگر برداشت. اما ترور او در سال 1977 به همه این تلاش‌ها پایان داد. ترور ابراهیم الحمدی یکی از مشکوک‌ترین ترورهای مقامات عالیرتبه سیاسی در خاورمیانه است که هنوز هم هیچ تحقیقی درباره آن انجام نشده و کاملا مرموز باقی مانده است.


حالا بعد از گذشته 40 سال، عربستان سعودی بار دیگر تلاش می‌کند اراده خود را بر یمن تحمیل کند. عربستان در سال 2015 با هدف بازپس گرفتن صنعا از دستان حوثی‌ها و بازگرداندن قدرت به دولت عبدالربه منصور هادی به یمن حمله کرد. در سال 2011 زمانی که موج بهار عربی به یمن رسید، منصور هادی معاون علی عبدالله صالح، رییس‌جمهوری وقت یمن بود. اعتراضات بهار عربی موجب شد علی‌عبدالله صالح از مقامش استعفا کند. در این مقطع زمانی عربستان سعودی وارد عمل شده و به سرکوب اعتراضات بهار عربی در یمن کمک کرد. در نتیجه روند سیاسی انتقال قدرت در یمن متوقف شد.

همان سال شورای همکاری خلیج فارس با اعمال نفوذ عربستان سعودی طرحی درباره یمن ارایه کرد و براساس آن منصور هادی به عنوان یکی از چهره‌های شاخص رژیم عبدالله صالح به عنوان جانشین او منسوب شد. اما این اقدام شورای همکاری‌های خلیج فارس با مخالفت شدید حوثی‌های یمن مواجه شد. حوثی‌ها در ماه سپتامبر سال 2014 در پاسخ به این اقدام، پایتخت یمن را تصرف کردند. پس از آنکه عربستان سعودی کمپین نظامی خود را علیه حوثی‌ها آغاز کرد، حوثی‌ها نیز با استفاده از توان موشک‌های بالستیک و پهبادی خود به نقاط مشخصی در خاک عربستان حمله کردند و این جریان درگیری تاکنون ادامه دارد.


امروز 6 سال از این جنگ گذشته و حوثی‌ها قدرتمندتر از همیشه هستند. در طول این 6 سال تلاش‌های زیادی برای متوقف کردن جنگ صورت گرفته که کمترین نتیجه را داشته‌اند. چه اینکه با نظر گرفتن اینکه یمنی‌ها اساسا مردانی مبارز هستند، وقتی جنگی آغاز می‌شود آنچه در اولویت نخست طرفین درگیری قرار می‌گیرد، تصرف هر چه بیشتر مواضع استراتژیک است. حوثی‌های طی 6 سال گذشته نشان داده‌اند که تصرف سواحل غربی یمن به خصوص بندر الحُدیده برایشان بسیار حایز اهمیت است. از سوی دیگر چنانچه حوثی‌ها بتوانند این منطقه را تصرف کنند، ایران نیز می‌تواند با خیال راحت‌تری از مسیرهای کشتیرانی در دریای سرخ بهره ببرد. ایران به یمن به عنوان ورودی جنوبی شبه جزیره عرب می‌نگرد.

از این منظر چنانچه حوثی‌ها و جنبش انصارالله بتوانند جزایر «حنیش» را نیز تصرف کنند، کنترل بر باب‌المندب نیز به راحتی به دست خواهد آمد. جزایر حنیش در نزدیکی تنگه باب‌المندب در دریای سرخ قرار دارد و از اهمیت سوق‌الجیشی برخوردار است که پیش از این توسط جنبش انصارالله و نیروهای علی عبدالله صالح رییس‌جمهوری برکنار شده یمن کنترل می‌شد اما پس از مدتی طی عملیات هوایی، دریایی و زمینی توسط نیروهای ائتلاف عربستان از کنترل این جنبش خارج شد و نیروهای وفادار به «طارق محمد عبدالله صالح» معروف به طارق عفاش، برادرزاده عبدالله صالح در آن مستقر شدند. به‌ طور کلی از ‌ نظر ایران، یمن می‌تواند پل ارتباطی ایران با شرق آفریقا باشد و شرق آفریقا منطقه‌ای است که ایران امیدوار است پس از برداشته شدن تحریم‌ها در آن فعال شود.

تبعات جنگ برای یمن


زمانی یمن بسیار ثروتمندتر از کشورهای همسایه خود بود. اما امروز جنگ یمن بیش از 330 هزار کشته به جای گذاشته و صدها هزار کودک زیر سن 5 سال را از شدت گرسنگی به ورطه مرگ انداخته است. سازمان‌های بین‌المللی اعلام کرده‌اند، بحران انسانی در یمن طی 20 سال گذشته در سراسر جهان سابقه نداشته است. نکته دیگری که باید به آن توجه داشت، موضوع اعتیاد گسترده مردم یمن به ماده مخدر «قات» است. طبق گزارش‌ سازمان‌های بین‌المللی 90 درصد مردان، 73 درصد زنان و 2 درصد کودکان زیر 12 ساله یمنی به ‌طور منظم از این ماده مخدر استفاده می‌کنند. کشت این ماده مخدر در 60 درصد زمین‌های زراعی یمن انجام می‌شود و 30 درصد منابع آبی این کشور نیز صرف کشت گیاه قات می‌شود.


جنگ در یمن زیرساخت‌های یمن را نابود و نظام‌های امنیتی نظامی کشور را تکه تکه کرده است. تخمین زده می‌شود که برای بازسازی یمن به میلیاردها دلار منابع مالی نیاز باشد و مسلما یمن چنین پولی در اختیار ندارد. مدت زمانی طولانی قبل از اینکه این جنگ آغاز شود، یمن از عارضه‌هایی نظیر فقر مطلق و نابرابری گسترده رنج می‌برد. شکاف‌ها و تقسیم‌بندی‌های عمیق فرقه‌ای، نژادی و قبیله‌ای در این کشور که با مداخلات قدرت‌های خارجی در طول زمان، بیشتر و بیشتر نیز شده، موجب شده یمن راه‌ بسیار دشوار و پر پیچ و خمی را برای رسیدن به صلح در پیش داشته باشد. یمن در حال حاضر جنگلی مملو از سلاح است و گروه‌های شبه‌نظامی مختلف در این کشور هر یک به نوعی نفع‌شان در این است که درگیری‌ها ادامه یابد. اقتصاد جنگ آنقدر به برخی گروه‌های سود رسانده است که خلع سلاح‌ آنها کاری بسیار دشوار به نظر می‌رسد.


برای مثال ارتش ملی یمن به‌ شدت سیاسی است و به چندین جریان تقسیم شده است. یک جریان از حامیان اخوان‌المسلمین و جنبش اصلاح هستند و جریان دیگر نیز از حامیان کنگره خلق رییس‌جمهوری سابق علی عبدالله صالح محسوب می‌شوند.
حوثی‌ها هم بسیار تلاش می‌کنند تا قبل از آغاز مذاکرات احتمالی صلح دستاوردهای میدانی بیشتر داشه باشند. تلا‌ش‌ها و حملات آینده برای تصرف استان نفت‌خیز مارب که آخرین منطقه تحت تصرف دولت در شمال یمن بود تاکنون موفقیت‌آمیز نبوده و تلفات زیادی از هر دو طرف به جای گذاشته است. حوثی‌ها در نظر دارند با تصرف منابع نفتی استان مارب بتوانند منابع مالی مورد نیاز برای ادامه جنگ را به دست آورند. چنانچه جنگ بر سر تصرف مارب ادامه داشته باشد این اتفاق می‌تواند روند مذاکرات صلح را مختل کند و حتی اگر هم طرفین به صلحی دست‌ یابند این صلح می‌تواند تا حدود زیادی شکننده باشد.


حوثی‌ها نیروهای بیشتری برای تصرف مارب اعزام کرده‌اند. تعداد نیروهای اعزامی حوثی‌ها به مارب آنقدر زیاد است که در طول 6 سال گذشته سابقه نداشته است. بنابراین این‌طور به نظر می‌رسد که حوثی‌ها برای تصرف مارب کاملا مصمم هستند. حوثی‌ها در میان حامیان خود از جنگ برای تصرف مارب با عنوان جنگ با ریاکاران، مرتدها و اشغالگران سعودی یاد کرده‌اند. از نظر صاحب‌نظران اسلام سیاسی در جهان عرب، حوثی‌ها این جنگ را جنگی برای مبارزه با اخوان‌المسلمین و شاخه یمنی آن جنبش اصلاح که مارب را تحت کنترل خود دارد، توصیف می‌کنند. اما از نظر جامعه جهانی، حوثی‌ها جنگ برای تصرف مارب را جنگی علیه القاعده و داعش می‌‌دانند. هر چند این دو گروه در نواحی جنوبی یمن فعال هستند که از نواحی تحت کنترل حوثی‌ها بسیار دور است. شکست حوثی‌ها در تصرف مارب می‌تواند طرح‌های آنها را برای کنترل سواحل غربی و تنگه باب‌المندب با مشکل مواجه کند. نتیجه جنگ بر سر مارب که به نظر می‌رسد مبهم باشد، می‌توانند تعیین‌کننده مرحله بعدی جنگ در یمن و گستره نفوذ ایران در این کشور باشد.


در حال حاضر هر گروهی در یمن موضع خود را تثبیت کرده‌ است. حوثی‌ها کنترل اکثر مناطق شمال یمن را در دست دارند. شورای انتقالی جنوب در جنوب یمن حضور خود را تثبیت کرده‌اند. جنبش اصلاح وابسته به اخوان‌المسلمین دولت مستقل خود را که حتی از دولت منصور هادی هم مستقل است در مارب تشکیل داده است. شورای انتقالی جنوب دیر دولت خودمختاری را در عدن و نواحی اطراف آن شکل داده است. در عین حال حامیان خارجی این گروه‌ها هر یک اهداف و خواسته‌های خود را دنبال می‌کنند. امارات متحده عربی خواستار تجزیه یمن است. عمان و عربستان سعودی در استان مهرا بر سر نفوذ بر جمعیت این منطقه در رقابت هستند و ایران نیز احتمالا قصد دارد از یمن به عنوان یک کارت در مذاکرات هسته‌ای با امریکا استفاده کند.


بعید است بازیگران خارجی میدان یمن در آینده‌ای نزدیک از این زمین بازی خارج شوند. مشکل یمن این است که ساختار اجتماعی و نیاز همیشگی‌اش به کمک‌های خارجی موجب می‌شود، طعمه آسانی برای همسایگانش باشد و در این میان همسایگان یمن نیز سعی ‌می‌کنند، گروه‌های یمنی مورد نظر خود را به سمت خود جلب کنند. اما تاریخ نشان داده که چنین دخالت‌هایی در درازمدت خیر و منفعتی برای کشورها نداشته است.

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان

دیدگاه تان را بنویسید

اخبار روز سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    خواندنی ها