فیاض زاهد، فعال سیاسی اصلاحطلب در یادداشتی نوشت:
نظام قضایی تراز انقلاب اسلامی کدام است؟
نظام قضایی تراز انقلاب اسلامی آن است که آرزوی شهید بهشتی بود. تا زمانی که این اطمینان به مردم داده نشود که ضابطان تنها وظیفه تهیه مقدمات برای ارایه نزد قاضی را دارند نه بیشتر، این تلاشها هرچند مفید اما ناقض است.
اعتمادآنلاین| فیاض زاهد، فعال سیاسی اصلاحطلب در یادداشت روزنامه اعتماد نوشت: روز یکشنبه از تلفن ناشناسی با من تماس گرفته شد. فرد آن سوی خط، خود را از همکاران آیتالله اژهای معرفی کرد. از من درباره بازدیدهای سرزده ایشان از زندانها پرسید. اینکه آیا توجهی به اقدامات اخیر ایشان داشتهام؟ آیا نظری اصلاحی در این رابطه میتوانم ارایه دهم یا نه؟ من از تماسگیرنده تشکر کردم و نفس این ارزیابی را بسیار مفید دانستم. به عنوان کسی که تجربه زندان دارد، میدانم حضور یک مقام عالیرتبه چه فرصتی دراختیار زندانیان قرار میدهد تا از نزدیک برخی از کاستیها را با ایشان در میان نهند، اما نکاتی را عرض کردم که به برخی از آنها در این نوشتار اشاره میکنم. نکته کلیدی در راه موفقیت جناب اژهای -فارغ از کار پسندیده ایشان در این رابطه- تمرکز بر اصلاح نظام قضایی به صورت سیستماتیک است.
ایشان وقت گرانقدر خود را صرف این بازدیدها میکند و متولیان امر که همگی باتجربه و تاحدی اهل رتق و فتق هستند، میتوانند صورتی زیبا در برابر سیرت نامیمون شرایط به تصویر کشند. با این همه حتی اگر تصور کنیم این بازدیدها آنچنان محرمانه تنظیم میشود که همه آن مقامات را در برابر عمل انجام شده قرار میدهد، اما به راستی جناب رییس محترم قوه قضاییه تا کجا میتواند به این بازدیدهای فردی ادامه دهد؟! در کنار این کار بسیار باارزش، توصیه میکنم سیستم قضایی کشور را به سمت کاهش معضلات، قوانین دست و پاگیر، مجازاتهایی با آثار زندان کمتر سوق دهند. داستانی برای نماینده ایشان تعریف کردم. شاید ذکر آن برای شما خوانندگان هم مفید باشد. پس از آزادسازی فرانسه از اشغال نازیها و سقوط دولت دستنشانده ویشی و مارشال پتن، گویا جلسهای با حضور مارشال دوگل در کاخ الیزه تشکیل شد. مهمانان موظف به ارایه آخرین وضعیت فرانسه پس از اشغال بودند. وقتی همه گزارش دادند، مارشال دوگل پرسید آیا از دادگستری فرانسه هم نمایندهای در اینجا حضور دارد؟ فردی دستش را بالا برد.
عرض کرد: من کفیل دادگستری فرانسه هستم. دوگل ادامه داد: نازیها در دوران اشغال، با نظام قضایی ما چه کردند؟ پاسخ شنید: نظام قضایی فرانسه دست نخورده باقی مانده است! مالرو میگوید، مارشال دستانش را از خوشحالی به هم مالید و گفت: پس ما فرانسه را از نو میسازیم! این خاطره نشان میدهد که چقدر نظام قضایی مهم است و چه نقشی در ایجاد اعتماد به سیستم دارد. متاسفانه جناب اژهای باید بدانند که بسیاری را باور آن است که نظام قضایی پس از انقلاب قابل مقایسه با همتای خود در پیش از انقلاب نیست! چرا چنین است و چرا چنان شد از حوصله این نوشتار خارج است. لذا توصیه دوم من آن بود که علت برتری آن سیستم و اعتماد افکار عمومی و مردم به آن نظام قضایی را احصا نمایند. این چیزی از ارزش کار ایشان و همکارانشان کم نمیکند. نکته دیگری که به ایشان عرض کردم آن بود که برتری نظام قضایی را به آن بازگردانید. قضاوت را علمی و حقوقی کنید. نظام قضا را از دست سیاستمداران و ارادههای آنها دور کنید.
از سیاستمداران بالاتر، دست نیروهای امنیتی و نظامی و انتظامی را از رجحان و برتری بر قضات قطع نمایید. نظام قضایی تراز انقلاب اسلامی آن است که آرزوی شهید بهشتی بود. تا زمانی که این اطمینان به مردم داده نشود که ضابطان تنها وظیفه تهیه مقدمات برای ارایه نزد قاضی را دارند نه بیشتر، این تلاشها هرچند مفید اما ناقض است.
هر چند فرد تماسگیرنده از سوی قوه قضاییه توضیحاتی در جهت تامین نظرات ارایه شده درباره ضابطین ارایه کرد که دلگرمکننده بود. لذا به سهم خود از اینگونه تلاشها تقدیر میکنم. برای آیتالله اژهای آرزوی توفیق و سربلندی دارم. از کار درست باید حمایت کرد. هیچ اهمیتی ندارد که کار خوب را چه کسی انجام میدهد. وظیفه ملی و دینی ما است که از رویههای مثبت استقبال کنیم. اما جناب اژهای باید مراقب غضنفرها باشد تا با اقدامات نسنجیده که به راحتی به رسانههای داخلی و خارجی راه مییابند ارزش این اقدامات را از بین نبرند. با ذکر خاطرهای این نوشته را به پایان میبرم. گاهی ما فکر میکنیم که اقدامات مثبت حتما باید به دست ما و همفکران و همنظران ما باشد. هر کس دیگری کار درست کند یا نادیده گرفته یا تخطئه میکنیم. این کار درستی نیست و با سنت اصلاحطلبی هم ناسازگار است. مرحوم حبیب داوران اولین استاندار گیلان در دولت موقت که داروسازی شریف و تبریزی بود و عضو جبهه ملی، روزی نکته جالبی برایم تعریف کرد، گفت: فرض کنیم که همه ما در اتاقی هستیم و از فقدان هوا در حال خفه شدنیم. بعد پنجرهای در آن گوشه اتاق است. اما دست ما مبارزین و سیاسیون
به آن نمیرسد. اما دست فرد دیگری که از ما نیست به پنجره میرسد. برخی میگویند ما بهتر است خفه شویم اما پنجره را آن فرد باز نکند.
نه آقا! این درست نیست. هر کس میتواند پنجره را باز کند و بقیه را نجات دهد باید از او تشکر کرد.
جنابان آقایان اژهای و رییسی!
مهم آن است که پنجره را باز کنید تا هوای تازهای بیاید. مهم نیست ما در آن نقشی نداشته باشیم. کار باارزش از خود دفاع خواهد کرد و ما از شما ممنون خواهیم بود. این به صلاح نزدیکتر است.
دیدگاه تان را بنویسید