غلامرضا ظریفیان، فعال سیاسی اصلاحطلب:
باید چراغ نقد را روشن کرد
غلامرضا ظریفیان، فعال سیاسی اصلاحطلب درباره ریزش بدنه اجتماعی اصلاح طلبان با توجه به عمکلکرد چهره های شاخش این جریان گفت: بدنه اجتماعی حامی اصلاحطلبان که اتفاقا این روزها با ریزشهایی هم مواجه شده با نقدها و راهحلهای شجاعانهتر از سوی این جریان امیدوار خواهند شد.
اعتمادآنلاین| «جدایی از روحانی» یا «همراهی با روحانی» دو راه پیش روی اصلاحطلبان است. آنها یا باید پای حمایت از رییسجمهوری بایستند یا باید برای نجات جریان مطلوب و متبوعشان از همراهی بر حذر باشند. البته کنشگران این جریان معتقدند راهحلی میانه نیز وجود دارد. پیشنهاد آنها «نقد مشفقانه» با «راهکار» است.
غلامرضا ظریفیان، فعال سیاسی اصلاحطلب معتقد است کشور آنقدر در شرایط پیچیدهای قرار دارد که اجرای ایده عبور از روحانی هیچ کمکی نمیکند. او بر این باور است که اصلاحطلبان تنها باید چگالی نقدشان را بالا ببرند، اما نباید حمایت از روحانی را منتفی و ملغی کنند. ظریفیان همچنین به «اعتماد» گفته است که بدنه اجتماعی حامی اصلاحطلبان که اتفاقا این روزها با ریزشهایی هم مواجه شده با نقدها و راهحلهای شجاعانهتر از سوی این جریان امیدوار خواهند شد.
در مدت اخیر البته اصلاحطلبان نه تنها با هجمههایی به دلیل حمایت از روحانی مواجه بودند بلکه برخی حامیان سابق این جریان و منتقدان امروزشان معتقدند که اصلاحطلبان با نگاه قدرتمحور از اصلاحطلبی جامعهمحور دور شدهاند. ظریفیان گرچه قبول دارد نگاه به قدرت اصلاحطلبان را محافظهکار کرده است اما تاکید میکند که اصلاحطلبان همواره زمانی که قدرت در مقابل مردم قرار گرفته است به سمت مردم رفتهاند.
در حال حاضر طیفی از اصلاحطلبان معتقدند که روحانی عملکرد قابل قبولی نداشته و اصلاحطلبان هم که به عنوان حامیان جدی روحانی شناخته میشوند و این روزها به همین دلیل با ریزش مخاطب رو به رو هستند، نباید سرمایه این جریان را به پای دولتی بگذارند که اساسا نمیتوان نام دولت ائتلافی هم بر آن گذاشت. نظر شما در مورد این ایده جدید چیست؟
اصلاحطلبان از ابتدا نقش حامی منتقد را برای دولت روحانی ایفا کردند و هرگز نقش حامی مطلق را برای دولت نداشتهاند. طبیعتا اصلاحطلبان با توجه با شرایط کشور و پیچیدگی این شرایط، تجمیع شدن مشکلات، رقبای روحانی، مواضع روحانی و اقداماتی که در دوره اول خصوصا در مورد سیاست خارجی و برجام انجام داد؛ جملگی ایجاب میکرد که اصلاحطلبان در نگاهی واقعبینانه از روحانی حمایت کنند و در عین حال نقد مشفقانهای هم در مورد دولت او داشتهباشند. معتقدم اصلاحطلبان نباید آن حمایت را منتفی و ملغی کنند چرا که مشکلات موجود و خصوصا مشکلاتی که در سال جاری با آن مواجه هستیم و پیچیدگیهای امروز به گونهای است که این ایده برای اجرا چندان مناسب نیست اما بیتردید باید نقد مشفقانه داشت. وضعیت جامعه ایجاب میکند که دولت با یک برنامهریزی روشن و عزم جدیتر و استفاده از بازیگران کارآمدتر در مسیر راه بهره بگیرد اما اگر دولت به هر دلیلی نتواند یا نخواهد به این سمت برود طبیعی است که نه تنها اصلاحطلبی و اصلاحطلبان بلکه کل حاکمیت آسیب میبیند. توجه به واقعیتها و نگاه منصفانه و واقعگرایانه ایجاب میکند که همچنان از دولت روحانی حمایت شود اما باید چگالی نقدمان را بالا ببریم. به دولت برای چابک شدن، عزم جدیتر و استفاده از بازیگران کارآمد هشدار بدهیم. اصلاحطلبان باید چراغ نقد را روشن کنند تا هم دولت و هم ملت آسیب نبینند.
تکلیف مخاطبان ناراضی اصلاحطلبان که به صورت مستقیم با عملکرد این دولت ارتباط دارد، چیست؟ اگر اصلاحطلبان صرفا به همین نقدهای مشفقانه اکتفا کنند آیا این بدنه اجتماعی ناراضی و ناامید از اصلاح ممکن است باز به اصلاحطلبی گرایشی پیدا کنند؟
فکر میکنم اصلاحطلبان دو رسالت مهم دارند؛ یکی در مورد اصلاحات است که جامعه انتظار دارد با توجه به شرایطی که کشور دارد، دست کم اصلاحطلبان تصویر دقیقتری از شرایط کنونی به جامعه ارایه دهند و همچنین راهبردهای مشخص و روشنی برای برونرفت از اوضاع کنونی داشتهباشند. قطعا بخشی از هواداران اصلاحطلبی انتظار دارند که کنشگران اصلاحطلب به واقع در قامت اصلاحطلبی وارد شوند و با توجه به شرایط پیچیدهای که داریم هم تحلیل درستی ارایه کنند و هم چشمانداز، راهبرد و راهکارهایشان را برای خروج از شرایط کنونی توضیح دهند. بدنه اجتماعی از ما انتظار دارد که برای خروج از شرایط کنونی نقدها و راهحلهای شجاعانهتری داشتهباشیم و صریحتر صحبت کنیم. دوم نحوه برخورد اصلاحطلبان هم با دولت و هم با حاکمیت است. طبیعتا اصلاحطلبان ضمن حمایت کلی حتما باید با توجه به ضعفها و ناکارآمدیها و عدم استفاده از همه ظرفیتها نقد جدیتر داشتهباشند.
یعنی معتقدید با بیان نقدهای جدیتر امکان بازگرداندن بدنه اجتماعی حامی اصلاحطلبان وجود دارد؟ نقدهایی که به قول شما باید هم دولت و هم حاکمیت را در بر بگیرد؟
واقعیت این است که بخشی از ریزشها صرفا به دلیل عملکرد اصلاحطلبان نیست. شرایط کشور بسیار پیچیدهتر از این حرفها است. دولت روحانی ضمن اینکه ضعفهایی داشته است اما میراثدار مجموعهای از مشکلات، بحرانها و چالشهای چند دهه گذشته است.
جامعه نسبت به آینده ابهاماتی دارد و قطعا ناامیدی جامعه صرفا به اصلاحطلبان باز نمیگردد بلکه مجموعهای از مسائل و مصایب درهم تنیده است. جامعه احساس میکند برای برونرفت از این مسیر ظرفیتهای کنونی کشور شاید استطاعت لازم را ندارد. به نظر من اصلاحطلبی جریانی است که همچنان در بخشهایی از جامعه مورد توجه هستند چرا که نوع نگاهشان نسبت به سیاست خارجی، تحولات داخلی و سبک زندگی به بافت اصلی مردم نزدیکتر است. از سویی گرچه در لایههای بیرونی و خارجی جامعه شاهد ناامیدی و نارضایتی جدی هستیم اما در لایههای عمیقتر عقلانیت و صبوری خاص را نیز شاهد هستیم که حاضر نیست برای برونرفت از مشکلات به هر راهحل و راهکاری چنگ بزند. این بخش که اتفاقا گسترده نیز هست در عین حال که مایل است مشکلات خود را مرتفع کند اما حاضر نیست مشکلات را با شیوههای رادیکال و برخوردهای خشونتآمیز آمیخته کند. بنابراین به نظر میرسد در این شرایط اگر اصلاحطلبان تصویر روشنتری به جامعه بدهند و راهبردهای دقیقتری داشتهباشند به طبیعت صلحطلب و ضدخشونتگرای خود رجوع میکند و در نهایت به همان جریانی باز میگردد که تصویر روشنتر و راهکار جدیتر و دقیقتری دارد.
البته دولت میراثدار چالشهای دهههای گذشته است و ممکن است در ریزش مخاطب اصلاحطلبان هم تاثیر گذاشتهباشد اما فکر نمیکنید که حرکت کند اصلاحطلبی در ایران هم در این ریزش مخاطب موثر بوده است؟ آیا رادیکال شدن نه در روش بلکه در هدف نمیتواند این ریتم کند را تندتر کند؟
واژه رادیکال گرچه تعریف و بار علمی خاص خود را دارد اما فکر میکنم که در شرایط کنونی اصلاحطلبان نباید به سمت رادیکال شدن بروند. به نظر میرسد آنچه مردم انتظار دارند این است که اصلاحطلبان توجیهکننده شرایط موجود نباشند. نسبت به اشتباهات و کمکاریها واکنش داشته و به راحتی از آنها عبور نکنند. معتقدم نباید نقدها را صرفا معطوف به دولت کرد بلکه باید ضعفهای قوا و نهادهای دیگر را هم دید و از این ضعفها بدون ابهام و صریح صحبت کنند. شرایط به گونهای است که باید ضمن برخورد و نقد مشفقانه صریح و بدون پرده سخن گفت به گونهای که مردم احساس کنند آنچه گفته میشود هم درد آنها است و هم برای درمان آن درد، راهحل دارند.
البته همانطور که اشاره کردم منظور از رادیکال شدن، رادیکال شدن در روش و کنش نیست اما به هر حال انتظار میرود جریان اصلاحطلب در هدف دست کم کمی صریحتر و تندتر باشد. اصلاحطلبان بعد از یک دوره بلندمدت انزوا، بازگشت نصف و نیمهای به قدرت داشتهاند. این بازگشت آنها را محافظهکار نکرده است؟
قبول دارم که نگاه به قدرت کمی باعث محافظهکاری شده است. در عین حال به نظر میرسد جریانی در کشور که از دولت نهم و دهم حمایت میکرد و حالا تلاش دارد این حمایت را از کارنامه خود حذف کند، میخواهد از حافظه ضعیف تاریخی جامعه استفاده کند و با برخوردها و حملات تند نسبت به دولت مستقر گذشته و چالشهای به ارث رسیده به فراموشی بسپارد و تمام تمرکز و توجه را به سمت دولت کنونی ببرد. در چنین شرایطی اصلاحطلبان باید مرز انتقاداتشان را با نقد ابزاری جریان رقیب تمییز بدهند؛ جریانی که تلاش دارد ناکارآمدی دولت قبل را پوشش دهد و هم برای آینده برنامهریزی و تصور میکند مردم بعد از کنار گذاشتن دولت به آنها رجوع میکنند. همه این شرایط کار اصلاحطلبان را سخت کرده است. از یک سو باید به منافع ملی توجه کنند و در عین حال نقدها و مصایب را صریح و روشن با دولت و حاکمیت در میان بگذارند. از سویی دیگر با جریانی که غیرمنصفانه در پی کوبیدن دولت است مرزبندی مشخصی داشتهباشند.
تجربه ثابت کرده وقتی نگاه اصلاحطلبان معطوف به قدرت میشود از جامعه باز میمانند. از سویی شرایط و ساختار سیاسی و اجتماعی ما گویا برای پیشبرد اصلاحات قدرتمحور و جامعهمحور به صورت همزمان ظرفیت لازم را ندارد.
اصلاحطلبان در این دوره تاکید داشتند که هر دو را با هم پیش میبرند ولی در عمل دیدیم که با نگاه به قدرت از سوی بخشی از جامعه باز ماندند. نظر شما چیست؟
طبیعتا اینکه اصلاحطلبان در عرصه سیاسی فعال هستند و در انتخابات حضور دارند و با نگاه خودشان کاندیدا معرفی میکنند، این مفهوم را دارد که نسبت به هسته قدرت توجه دارند ولی اینکه آیا اصلاحطلبی باید خود را قربانی قدرت کند یا نه، قطعا این گزاره از همان لغزشگاههای بزرگی است که باید به آن توجه کرد. البته میدانیم که اصلاحطلبی جریان بزرگی است که شامل طیفهای مختلف میشود اما در مورد بعد جامعهمحور باید این نکته را همیشه در نظر داشت که اصلاحطلبان همواره اگر قدرت در مقابل مردم قرار گرفته است به سمت مردم رفتهاند. گرچه جریانهای دیگر هم ممکن است همین ادعا را داشتهباشند اما اصلاحطلبان این موضوع را در عمل ثابت کردهاند.
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید