دبیرکل حزب موتلفه: مردم به جریان جدیدی رأی خواهند داد
اسدالله بادامچیان، دبیرکل حزب موتلفه گفت: اصلاحطلبان هم به صحنه خواهند آمد، زیرا با هر بهانه اگر در انتخابات شرکت نکنند دلیلی بر عدم موقعیت آنها و ازبینرفتن هویت آنها در بین مردم خواهد بود. عقلای این جریان، دعوت به شرکت در انتخابات 1400 خواهند کرد. به احتمال قوی مردم به جریان جدیدی رأی خواهند داد، ولی بههرحال عدم حضور، اعلام شکست نهایی در جریانی خواهد بود که در انتخابات شرکت نخواهد کرد.
اعتمادآنلاین| اسدالله بادامچیان، دبیرکل حزب موتلفه اسلامی در گفتوگویی تاکید کرد که اصلاحطلبان در انتخابانت ریاستجمهوری حتما شرکت خواهند کرد. او عدم شرکت در انتخابات را خودکشی سیاسی عنوان کرد و گفت با این حال مردم به یک جریان جدید رای می دهند.
در ادامه بخشهایی از این گفتوگو را میخوانید:
احزاب و فعالان سیاسی کمکم خود را برای انتخابات ریاستجمهوری آماده میکنند، ارزیابی شما درباره انتخابات 1400 چیست؟
انتخابات 1400، بنا بر تحلیل بالا، اهمیت و تأثیرگذاری بیشتری از انتخابات گذشته دارد. به نظر میرسد حضور هم بیشتر وجدیتر خواهد بود. توده مردم مایلاند از مشکلات بهوجودآمده که آن را نتیجه عملکرد اصلاحطلبان در دولت و مجلس دهم و شورای اسلامی شهر و شهرداری میدانند، نجات یابند و استقلال و عزت و عظمت ایران ارتقا پیدا کند و شکوه و اقتدار ایران اسلامی افزایش یابد و حضور قابل قبولی خواهند داشت. از طرف دیگر جریانهای سیاسی هم میخواهند نقش خود را و حتی نقش برتر خود را ایفا کنند. اصلاحطلبان هم به صحنه خواهند آمد، زیرا با هر بهانه اگر در انتخابات شرکت نکنند دلیلی بر عدم موقعیت آنها و ازبینرفتن هویت آنها در بین مردم خواهد بود. این قبول «ضربه فنی سیاسی» است و نوعی «خودکشی سیاسی» و واگذارکردن میدان به دیگران است و ناامیدکردن باقیمانده اصلاحطلبان، ازدستدادن فرصت استفاده از آرا و انتخابات و مهر پایانی به جریان اصلاحطلبی و اصلاحات. عقلای این جریان، دعوت به شرکت در انتخابات 1400 خواهند کرد. به احتمال قوی مردم به جریان جدیدی رأی خواهند داد، ولی بههرحال عدم حضور، اعلام شکست نهایی در جریانی خواهد بود که در انتخابات
شرکت نخواهد کرد.
حزب مؤتلفه اسلامی در انتخابات شوراها، در استانها با ائتلاف استانی در فعالیت است و در انتخابات ریاستجمهوری معتقد است که دولت حزبی، بهتر از دولتی است که به دست شخصیتی منفرد و بیبهره از پشتوانه حزبی تشکیل شود؛ بنابراین ایده «دولت حزبی» را برای حل مشکلات کشور و پیشرفت بهتر براساس برنامههای کارشناسیشده حزبی و تیم هماهنگ حزبی مفیدتر میداند.
فضای سیاسی کشور بعد از انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا را چگونه میبینید؟
آشفتگی آمریکا در سطح مردم آن کشور و اختلاف شدید بر سر قدرت در جمع مردان خاکستری آمریکا و بحران همهجانبه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی فرهنگی و حتی کرونایی، آینده آمریکا و وابستگان به آمریکا را برهم زده و فضای آن را تیرهوتار کرده است. درباره تأثیرات آن بر فضای سیاسی ایران، چند محور میتواند مدنظر باشد:
اول، در کشوری که دارای قدرت و حضور بینالمللی است، امور به عهده یک نفر ولو رئیسجمهور نیست که با تغییر آن، کلا سیاستها و راهبردهای کلی آن کشور تغییرات اساسی یابد. مردان خاکستری هستند که آنها قدرت را اداره میکنند، رئیسجمهور در واقع نوعی «مدیرعامل اختیاردار» است که تأثیر توانایی و عدم توانمندی او در حد خودش اثرات مثبت و منفی دارد. بنابراین رفتوآمد اشخاص تأثیر اساسی در سیاستهای کلی آمریکا و نیز در سیاستهای اصولی و اساسی ایران ندارد، مگر آنکه شخصی را آن تصمیمگیران پشتپرده برای تغییرات اساسی سیاسی آورده باشند که اوضاع تفاوت خواهد کرد.
دوم، در فضای سیاسی و ذهنیتهای مردم ایران، افتضاح انتخاباتی آمریکا در دعوای ترامپ و بایدن، در حال باطلکردن غربگرایی و غربزدگی و نظر مساعد به نظام لیبرالدموکراسی کاپیتالیستی آمریکایی است و نگرش کاملا جدیدی نسبت به غرب و روابط ایران و آمریکا در اذهان مردم پدید آورده است. این نگرش افکار عمومی، در آینده بر سیاستها و سیاستمداران ایران در انتخاب سیاستهای مطابق با اقتدار نظام و استقلال همهجانبه و منافع و مصالح کشور و ملت اثرات شگرفی خواهد داشت.
سوم، تنزل آمریکا. بر اثر بحرانهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و کرونایی که برخی از صاحبنظران، آن را آستانه فروپاشی به شیوه شوروی میدانند کسانی را که در ایران هنوز تصورات خاصی نسبت به آمریکا داشتند به آمریکا و اصولا غرب بیاعتماد کرده است و بحثهای مذاکره با آمریکا به سبک سابق حالت استهزایی به خود گرفته است.
این فضای سیاسی، برای جریانهای گوناگون بهویژه اصلاحطلبان و علاقهمندان به لیبرالدموکراسی حائز اهمیت در سیاستگذاریهای آینده است. چهارم، فرقی نمیکند ترامپ رئیسجمهور بعدی آمریکا باشد یا بایدن، بههرحال رئیسجمهوری ضعیف، آلوده و گرفتار مشکلات فراوان خواهد بود. این دو در مناظرهها، یکدیگر را دروغگو، فریبکار، رشوهبگیر، احمق و دارای سایر صفات رذیلهای که نثار هم میکردند، معرفی کردند. نداشتن استحکام در رأیآوری نیز مزید بر این مشکلات است، طبعا چنین عنصری برای آمریکا و مردم آمریکا و در انظار کشورها و ملتهای دیگر فردی کمآبرو، سست و بیاعتبار خواهد بود. خروج ترامپ از برجام نیز اعتباری برای تعهدات و قراردادهای آمریکا باقی نگذاشته است. پدیدارشدن چین و روسیه و هند و ایران به صورت قدرتهای منطقه در فضای سیاسی ایران و جهان، تأثیر منفی بر موقعیت آمریکا و اروپا خواهد داشت. در چنین شرایطی احتمال گردش سیاسی آمریکا بعید نیست؛ همانطور که نیکسون در برابر مائو تسه تونگ تغییر سیاست داد. ملت هوشمند ایران، با رهبر اندیشمند و شجاع خود، فضای موجود را بهخوبی میشناسند. این فعالان سیاسی هستند که باید شرایط حال و آینده را در ایران و فضای بینالملل بشناسند و راههای صحیح را انتخاب کنند.
منبع: روزنامه شرق
دیدگاه تان را بنویسید