بازگشت احمدینژاد در نهایت به سود آقای روحانی تمام خواهد شد
دولت روحانی همزمان با چالشهای آثار باقیمانده از تحریمها و فشارهای مخالفان روبه رو شده است/عربستان سعودی سردمدار مخالفت با بهبود وضعیت ایران در عرصه جهانی است/عدهای به صورت تعمدی تلاش میکنند فضای داخلی کشور را برای سرمایه گذاران خارجی ناامن و نامساعد نشان بدهند/آینده سیاسی ایران به جریان تحول خواه و اصلاحطلبان تعلق دارد/طرفداران اصولگرایان را میتوان در چهار میلیونی که در انتخابات ریاستجمهوری به آقای جلیلی رای دادند خلاصه کرد
- ایرانیان همواره فرصتهای بزرگی را در عرصه بینالمللی در دولتهای مختلف از دست دادهاند. انتظار میرفت آقای روحانی از فرصتهای به دست آمده استفاده بیشتری کند که درحال حاضر چنین نشده است.
- اگر این وضعیت ادامه پیدا کند ایران مجبور خواهد شد به تعهدات جدیدی تن بدهد که میتوانست با اندکی تدبیر از به وجود آمدن آنها جلوگیری کند. آقای روحانی باید هرچه سریعتر کشور را از حالت بلاتکلیفی در مرحله پسا برجام خارج کند
- دولت آقای روحانی همزمان با چالشهای آثار باقیمانده از تحریمها و فشارهای مخالفان روبه رو شده است. آقای روحانی نباید تنها به مساله برجام اکتفا کند و برجام را به یک توافق منزوی تقلیل بدهد.
- برجام باید منشا تحولات بزرگی در کشور و همچنین در سیاست خارجی ایران در عرصه بینالمللی شود. آقای روحانی از ابتدای موضوع برجام به خوبی به این نکته آگاهی داشت که آمریکاییها در مرحله پسابرجام به راحتی اجازه نخواهند داد ایران به اهداف خود دست پیدا کند. به همین دلیل آمریکا تلاش کرد پس از برداشته شدن تحریمها قیمت نفت را به حداقل خود در سالهای اخیر برساند تا فشارها همچنان بر ایران وجود داشته باشد.
- به نظر میرسد آمریکا در مرحله پسابرجام تلاش میکند با فشارهای مضاعف به ایران، دولت آقای روحانی را مجبور کند به دیگر خواستههای آنان نیز جواب مثبت بدهد. به همین جهت به دنبال بهانهگیری از ایران است و تلاش میکند سیاستهای ایران را همچنان برخلاف صلح جهانی نشان بدهد.
- هنگامی که عدهای در داخل کشور همچنان بر افراطگرایی و کینهورزی پافشاری میکنند، دلیلی وجود ندارد که از آمریکا توقع دوستی و همراهی داشت. در عرصه سیاست خارجی کینه و نفرت سبب دشمنی و کینهتوزی میشود و دوستی و مودت به همکاری و همراهی منجر میشود.
- نکته جالب در مساله برجام این بود که تندروهای داخلی ایران و آمریکا به صورت همزمان برجام را برخلاف منافع ملی خود قلمداد میکردند. منتقدان دولت باراک اوباما اعتقاد داشتند برجام برخلاف مصالح ایالات متحده آمریکاست و از سوی دیگر منتقدان دولت آقای روحانی نیز معتقد بودند ضرر و زیانهای برجام بیشتر از فواید آن بوده است. به همین دلیل مرحله پسا برجام بهشدت توسط رادیکالهای هر دو کشور رصد و ارزیابی میشد. دولت ایران و آمریکا نیز برای متقاعد کردن مخالفان داخلی برجام، فرصت مناسب روزهای نخست اجرایی شدن توافق را از دست دادند. با این وجود، این اتلاف وقت نیز بهانه به دست مخالفان برجام داده است.
- عربستان سعودی سردمدار مخالفت با بهبود وضعیت ایران در عرصه جهانی است و به شکلهای مختلف تلاش میکند در مسیر برجام مانع ایجاد کند. متاسفانه برخی از تندروهای داخلی نیز با دشمنان منطقهای همصدا شدهاند و با بهبود وضعیت ایران در عرصه جهانی مقابله میکنند و اجازه نمیدهند سیاست «درهای باز» آقای روحانی به نتیجه مطلوب برسد. به نظر من دولت آقای روحانی از چهار جهت تحت فشار قرار گرفته و تمام درها به روی دولت ایشان بسته شده است.
- در شرایط کنونی به نظر میرسد عدهای به صورت تعمدی تلاش میکنند فضای داخلی کشور را برای سرمایه گذاران خارجی ناامن و نامساعد نشان بدهند. عدهای که چنین اهدافی را دنبال میکنند از این نکته غافل شدهاند که صدمات این اقدامات به جای اینکه به دولت آقای روحانی وارد شود به کل نظام جمهوری اسلامی وارد میشود و سبب ناامیدی مردم میشود.
- مردم ایران در ۸سال دولت احمدینژاد به چشم خود دیدند سوء مدیریت چه مفسدهها و اختلاسهای بزرگی به بار میآورد. به نظر من بازگشت احمدینژاد در نهایت به سود آقای روحانی تمام خواهد شد. مردم ایران با بازگشت احمدینژاد احساس خطر خواهند کرد که مبادا مشکلات گذشته تکرار شود و به همین دلیل وبرای جلوگیری از فاجعه هشت سال گذشته با مشارکت بسیار بالا از آقای روحانی حمایت خواهند کرد و پرونده سیاسی احمدینژاد را برای همیشه خواهند بست.
- احمدینژاد از همان ابتدای ریاستجمهوری خود برنامههای طولانی برای باقی ماندن در قدرت طراحی کرده بود. به همین دلیل نیز در انتخابات ۹۲ در هنگام ثبت نامها دست در دست اسفندیار رحیم مشایی وارد وزارت کشور شد و قصد داشت وی را جانشین چهارساله خود در قدرت کند.
- به نظر من انتخابات هفتم اسفند بیش از آنکه برای اصولگرایان هزینهای دربر داشته باشد یک هشدار بسیار بزرگ به این جریان بود. مردم در هفتم اسفند به کسانی که خود را قیم و صاحب اختیار مردم قلمداد میکردند گوشزد کردند که اگر قصد داشته باشند نسبت به مطالبات مردم بیاعتنا باشند با واکنش دموکراتیک مردم روبهرو میشوند و مردم اجازه نمیدهند کسی به جای آنها تصمیم بگیرد. با این وجود حذف چهرههای مطرح اصولگرایی در انتخابات هفتم اسفند ضربه سنگینی به پیکره این جریان وارد کرد. به نظر من اصولگرایان باید به صورت موشکافانه اتفاقات رخ داده در هفتم اسفند را مورد تحلیل و بررسی قرار بدهند و اشتباهات خود را محاسبه کنند. تکرار این اتفاقات میتواند زنگ خطر بزرگی را برای جریان اصولگرایی به صدا در بیاورد و زمینهسازچند دستگی و انشقاقهای بزرگی در اردوگاه اصولگرایی شود.
- آینده سیاسی ایران به جریان تحول خواه و اصلاحطلبان تعلق دارد و در این مساله هیچ شکی وجود ندارد. انتخابات هفتم اسفند ماه نشان داد پایگاه اجتماعی اصولگرایان روزبه روز در حال کاهش است و این جریان با بحران هویت و چالشهای درونی مواجه شده است.
- در شرایط کنونی به نظر میرسد طرفداران اصولگرایان را میتوان در چهار میلیونی که در انتخابات ریاستجمهوری به آقای جلیلی رای دادند خلاصه کرد. اصولگرایان باید به این نکته توجه کنند که ایران در شرایطی قرار دارد که اروپا در قرن نوزدهم میلادی داشت.
دیدگاه تان را بنویسید