اعتماد آنلاین؛ هومان دوراندیش - فوت ناگهانی و عجیب اکبر هاشمی رفسنجانی، خبر تکان دهندهای بود که جامعۀ ایران را در بهت و حیرت فرو برد. اینکه پیامدهای این واقعۀ سیاسی مهم چیست، سوالی است که به تدریج با جدیت بیشتری در جامعۀ ایران مطرح میشود. محسن غرویان، روحانی خوشفکر و خوشنام حوزۀ علمیۀ قم، اگرچه هنوز از اندوه عمیق وفات هاشمی رها نشده است، ولی در این مصاحبه کوشید تا پیامدهای سیاسی فقدان هاشمی را هم حدس بزند. غرویان همچنین با بیان نکاتی دربارۀ نماز رهبری بر پیکر هاشمی رفسنجانی، در طول مصاحبه، چندین بار از "خناسان حاشیهساز" به بدی یاد کرد و آنها را معلمان شیطان دانست.
*****
ابتدا بفرمایید بعد از شنیدن خبر فوت آقای هاشمی، چه کردید؟
آن شب یک پیامک برای من آمد که آقای هاشمی فوت کرده است. تلویزیون را روشن کردم و دیدم شبکۀ خبر علامت خبر فوری را زده و زیرنویس کرده است معالجات رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام دچار مشکلات جدی شده ولی ننوشت که ایشان فوت کردهاند. دو سه دقیقه که گذشت، دیدیم زیرنویس عوض شد و خبر دادند که ایشان رحلت کردهاند. من شوکه شدم و اصلاً باورم نمیشد. آن شب گذشت و فردایش به تهران آمدم و ظهر به حسینیۀ جماران رسیدم. چند ساعت بعد به قم برگشتم چون باید میرفتم بندرعباس تا در برنامهای با عنوان آزاداندیشی دینی شرکت کنم که اتفاقاً این برنامه زیر نظر خود آیت الله هاشمی رفسنجانی بود. همین باعث شد که سهشنبه صبح نتوانم در نماز و تشییع جنازه شرکت کنم. البته در حوالی حرم امام، اتفاقی با ماشینی که پیکر ایشان را حمل میکرد مواجه شدیم ولی چون پرواز داشتم به فرودگاه رفتم و روز چهارشنبه در جلسۀ بزرگداشت ایشان در بندرعباس سخنرانی کردم. جلسه را استانداری هرمزگان برگزار کرده بود و مردم هم شرکت کرده بودند و جلسۀ بسیار باشکوهی بود.
الان حال و هوای قم و روحانیان قم چگونه است؟
من بامداد پنج شنبه به قم رسیدم. در مسیرم عکسهای آیت الله هاشمی رفسنجانی را در خیابانها دیدم و امشب (پنج شنبه) هم مجلس باشکوهی در مسجد اعظم قم از طرف نهادهای مختلف، مثل جامعۀ مدرسین و مرکز مدیریت حوزه و ...، برگزار شد که مجلس بسیار مهم و باعظمتی بود.
در پیامها و اظهار نظرهایی که به مناسبت رحلت آقای هاشمی منتشر شد، اظهار نظر آقای مصباح یزدی هم خیلی مهربانانه و فراتر از حد انتظار بود. رحلت آقای هاشمی را به ملت ایران تسلیت گفته بودند و دعا کرده بودند که خداوند آقای هاشمی را با اولیای خودش و امام خمینی و شهدا محشور کند.
بله، من معتقدم آیت الله هاشمی رفسنجانی عمر خودش را وقف و ایثار کرد برای برقراری وحدت و رفاقت. رحلت ایشان هم واقعاً معجزهای بود و مظلومیت ایشان را آشکار کرد و همۀ دلها را تحت تأثیر قرار داد و نرم کرد. به نظر من این از اخلاص آقای هاشمی بود که درگذشتش حتی کسانی را که با ایشان اختلافات شدید داشتند، تحت تاثیر قرار داد، به نماز و مجالس ختم کشاند، به خیابانها آورد و ... به نظرم این معنویت آیت الله هاشمی بود که کار خودش را کرد و بر همه تاثیر گذاشت. همان طور که وقتی شهید بهشتی به شهادت رسید، بسیاری تکان خوردند و متحول شدند و حتی استغفار کردند و گفتند ما در حق شهید بهشتی عدالت را رعایت نکردیم. در مورد آیت الله هاشمی رفسنجانی هم به نظر من همین اتفاق افتاد. جمعیتی میلیونی به خیابان آمد و این واقعه نشان داد که آقای هاشمی چقدر در دلها جایگاه و محبوبیت داشت. حتی در شخصیتهایی که ما فکر نمیکردیم پیامی بدهند و اظهار نظر محبتآمیزی بکنند، آیت الله هاشمی کار خودش را کرد و این افراد را هم تحت تاثیر قرار داد. به نظرم ما باید از این ظرفیت استفاده کنیم و مردم و مسئولین را به سمت وحدت و همدلی بیشتر دعوت کنیم و نگذاریم که
دوباره بوی تفرقه و اختلاف و کینه و عداوت به مشام برسد.
به نظرتان این فضای سیاسی و وحدت ایجاد شده در اثر فوت آقای هاشمی و مراسم تشییع ایشان چگونه دوام می یابد ؟
عدهای از تندروها واقعاً مشکل نفسانی دارند. شیطان بر نفسشان سوار است. اینها تفسیرها و حاشیهسازیهایی میکنند که واقعاً عجیب است. مثلاً دربارۀ نماز رهبر معظم انقلاب ، عبارات آن نماز و شعارهای مردم در تشییع جنازۀ آقای هاشمی، واقعاً تحلیلهایی میکنند که شیطان هم این تحلیلها را بلد نیست! به نظر من اینها معلم شیطانند و به شیطان درس میدهند! این افراد مشکل نفسانی دارند. باید بروند خودشان را پیشگاه خداوند مداوا کنند. اینها همچنان به تحلیلهای و حاشیهسازیهای شیطانی خودشان ادامه میدهند. از شر این نفوس شیطانی باید به خداوند پناه برد. اما عدهای هم متنبه شدهاند. کسانی که تا دیروز تندروی میکردند ولی دیدند که مقام معظم رهبری به صحنه آمدند و برای آقای هاشمی نماز خواندند، متوجه شدهاند همۀ آن رشتههایی که دربارۀ رابطۀ آقای هاشمی و رهبری بریده بودند، پنبه شده است. خود مقام معظم رهبری فرمودند اینها خناسانی بودند که میخواستند رابطۀ من و آقای هاشمی را به هم بزنند ولی نتوانستد. به هر حال خناسان هم مراتب دارند. عدهای از این خناسان هنوز هم به همان خناسی ادامه میدهند و حاشیهسازیهای تفرقهافکنانه دارند، عدهای هم
متنبه شدهاند. خداوند مقلب قلوب آدمیان است. دست قدرت الهی این تحول را ایجاد کرد؛ تحولی که البته ریشه در معنویت و اخلاص آیت الله هاشمی رفسنجانی دارد.
کسانی که به نماز رهبری ایراد گرفتند، غالباً چهرههای اپوزیسیون خارج از کشور بودند و نکتۀ اصلیشان این بود که عبارت "اللهم انا لا نعلم منه الا خیرا" خوانده نشد. شما هم چند روز قبل توضیح دادید که این عبارت جزو مستحبات نماز میت است و رهبری عبارات جدیدی را هم در نماز بر پیکر آقای هاشمی، خواندند. اولاً چرا آن عبارت خوانده نشد، ثانیاً آن عبارات جدید چه بودند؟
عبارت "الا نا نعلم منه الا خیرا" معمولاً در نماز میت خوانده میشود ولی برخی از علما که اهل دقتاند، به دلیل نقص خودشان، احتیاط میکنند در خواندن این عبارت. یعنی میگویند ما علم مطلق نداریم و خواندن چنین عبارتی، علم مطلق میخواهد. و چون علم همهجانبه ندارند، ترجیح میدهند این عبارت را نخوانند. چون این عبارت میگوید ما از او (میت) جز خیر نمیدانیم. دلیل دیگرش اختلاف نظر در تعیین مصداق "خیر" است. ممکن است کسی که نماز میخواند، یک فعل میت را مصداق خیر بداند ولی دیگران همان فعل را مصداق شر بدانند و یا برعکس. لذا برخی از بزرگان و مراجع احتیاط میکنند و این عبارت را نمیخوانند. اما یکی از عبارات جدیدی که مقام معظم رهبری خواندند، این عبارت بود: اللهم احشره مع المجاهدین و المنفقین فی سبیل الله. یعنی فرمودند: خدایا آیت الله هاشمی را با مجاهدین در راه خودت و با کسانی که اموالشان را در راه خدا انفاق میکنند، محشور کن. این عبارات متناسب با شخصیت آیت الله هاشمی رفسنجانی بود؛ چونکه ایشان اهل مجاهده و مبارزه و استقامت بودند و علاوه بر این، اهل انفاق بودند. یعنی ثروتشان را در راه مبارزه خرج میکردند و حتی آن را به امام
خمینی میدادند. با زمینها و مستغلاتی که در سالاریۀ قم داشتند، پول نهضت را تأمین میکردند. آن پولها را به امام خمینی و کسانی میدادند که قبل از انقلاب مبارزه میکردند. مقام معظم رهبری این عبارات را متناسب با شخصیت مجاهد و انفاقکنندۀ آیت الله هاشمی رفسنجانی بیان کردند. عبارت دیگری که مقام معظم رهبری خواندند، دعایی بود که اتفاقاً خود ایشان را هم در کنار آیت الله هاشمی قرار میداد. مثلاً گفتند: اللهم اغفر له و لنا. خدایا او را ببخش، ما را هم ببخش. و یا: خدایا او را عفو کن، ما را هم عفو کن. در تمام دعاهایی که ایشان در حق آیت الله هاشمی رفسنجانی کردند، خودشان را هم کنار آقای هاشمی قرار دادند. یعنی خودشان را با آقای هاشمی کاملاٌ مساوی دیدند. از این جهت، به نظر من،این حاشیهپردازیها از آن همان خناسان است که خود مقام معظم رهبری به آن اشاره کرده بودند. ایشان در انتهای پیامشان هم نوشته بودند غفر لنا و له. من واقعاً تعجب میکنم چرا برخی از این خناسان این قدر مصرند به خناسیشان ادامه دهند و چرا متنبه نمیشوند و توبه نمیکنند. چرا شیطان این قدر بر اینها سوار است که نمیتوانند خودشان را چنگ شیطان رها کنند. این
بحثها و تحلیلهای شیطانی چه فایده و ثمرهای برای جامعه و مردم ما دارد؟ ما باید به جای پرداختن به این حاشیههای کاذب، به درسهای بزرگی بپردازیم که آیت الله هاشمی برای ما به یادگار گذاشته است. من واقعاً متاسفم که این خناسان به خناسی خودشان ادامه میدهند.
به نظرتان فوت آقای هاشمی، فضای سیاسی را تغییر میدهد ؟
من شخصاً پیشبینی نمیکردم که میلیونها تن از مردم در صبح سرد زمستانی از خانههایشان بیرون بیایند برای حمایت از مظلوم. مردم ما وقتی ببینند یکی مظلوم واقع شده، به حمایت و سپاسگزاری او میآیند. این یکی از ویژگیهای بسیار خوب ملت شریف ماست. الان که آیت الله هاشمی از بین ما رفتهاند، مردم غمگیناند ولی مظلومیت آقای هاشمی، پتانسیلی است که مردم را در صحنه نگه میدارد و موجب میشود که آنها از آرمانها و اهداف و ایدههای آیت الله هاشمی رفسنجانی حمایت کنند. آقای دکتر روحانی هم چون شاگرد و حافظ و پاسدار راه و آرمان آقای هاشمی است، مردم از او حمایت میکنند و میگویند حالا که هاشمی را از دست دادهایم، روحانی و ناطق نوری و آ سید حسن خمینی را حمایت کنیم. به نظر من این سه چهره الان میتوانند حافظ راه و آرمان آیت الله هاشمی رفسنجانی باشند. مردم هم از این سه بزرگوار توقع دارند قرص و محکم در میدان بایستند. ان شاءالله مردم بتوانند آ سید حسن خمینی را به جای آیت الله هاشمی به مجلس خبرگان بفرستند و آقای ناطق نوری هم، که در مجمع تشخیص و هیات امنای دانشگاه آزاد حضور دارند، بتوانند راه آقای هاشمی را ادامه دهند.
من این نکته را هم اضافه کنم که اندیشۀ آیت الله هاشمی رفسنجانی، مختص زمان خاصی نیست. این فکر زنده و متعلق به یک جریان فکری است. آیت الله هاشمی رفسنجانی در ادامۀ راه بزرگانی چون آیت الله مطهری و شهید بهشتی قرار دارد. این افراد قرائت روشنگرانهای از اسلام داشتند که در بین جوانان و دانشگاهیان و حوزویان طرفداران فراوانی دارد. این جریان فکری کار خودش را میکند و زمانمند نیست. حتی اگر دکتر روحانی هم رئیس جمهور نباشند، فکر آیت الله هاشمی رفسنجانی همچنان زنده و موثر خواهد بود.
شما چه کسی را مناسب جانشینی آقای هاشمی در مسند ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام میدانید؟
آقای ناطق نوری را مناسبتر از بقیه میدانم. البته این نظر و گمانهزنی ماست ولی به نظر من آقای ناطق بسیار مناسب است.
در مجموع، با توجه به جایگاه آقای ناطق در جناح اصولگرا، به نظر میرسد ناطق نوری مناسبترین فرد برای ایفای نقش هاشمی رفسنجانی در فضای سیاسی کشور است. یعنی کسی که از جناح راست برخاسته ولی با اصلاحطلبان غیر رادیکال هم میتواند کار کند. موافقید؟
بله. البته آقای دکتر روحانی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص بودهاند و واجد اطلاعات لازم و تجربۀ مدیریتی بالایی هستند. اما با توجه به اینکه الان پست ریاست جمهوری را دارند، شاید حضورشان در مسند ریاست مجمع تشخیص، سوالاتی ایجاد کند. اما آقای ناطق نوری رئیس جمهور نیست و سابقۀ مدیریتی سطح بالایی دارند، عضو مجمع تشخیص هم هستند، به مسائل کشور هم اشراف دارند، مسئول دفتر بازرسی بیت مقام معظم رهبری هستند، به مقام معظم رهبری بسیار نزدیکند، از شیخوخیتی برخوردارند و ریشسفیدی کردهاند و ریشسفیدی دارند، روحیاتشان هم بسیار مردمی و - به قول برخی - لوطیمنشانه و جوانمردانه است. آقای ناطق نوری بسیار باصفا، رک و بااخلاص هستند و به خوبی میتوانند بین گروههای مختلف اصولگرا و اصلاحطلب، وفاق و رفاقت برقرار کنند.
در پایان نکتۀ خاصی دربارۀ مرحوم هاشمی رفسنجانی دارید؟
فقط امیدوارم خناسان از سخنان تفرقهافکنانه دست بردارند و همگی به گونهای عمل کنیم که روح امام خمینی و روح بلند آیت الله هاشمی رفسنجانی از ما راضی و خشنود باشند.
دیدگاه تان را بنویسید