کد خبر: 142851
|
۱۳۹۶/۰۷/۲۰ ۲۳:۰۰:۰۰
| |

بشارتی:امام زمان همین امروز ظهور کنندقطعا روی اصول‌گرایان دست می‌گذارند/ اصولگراها به خدا و امام حسین نزدیک ترند/اصولگرایان قابل احترام ترند چون هیچ رانتی برای خود نخواستند

علی محمد بشارتی معتقد است که اصول‌گراها نه در تعریف سیاسی بلکه در میدان اعتقادی قطعاً از اصلاح‌طلب‌ها مومن‌تر، متدین‌تر و اصول‌گراتر هستند و پاسداری‌اشان از مبانی انقلاب از همه آشکارتر و روشن‌تر است و تردیدی در این نیست.

بشارتی:امام زمان همین امروز ظهور کنندقطعا روی اصول‌گرایان دست می‌گذارند/ اصولگراها به خدا و امام حسین نزدیک ترند/اصولگرایان قابل احترام ترند چون هیچ رانتی برای خود نخواستند
کد خبر: 142851
|
۱۳۹۶/۰۷/۲۰ ۲۳:۰۰:۰۰
اعتماد آنلاین/ علی محمد بشارتی از چهره‌های مشهور جریان راست یا اصولگرایی امروز است که در دولت دوم آیت‌الله هاشمی، وزیر کشور بود و خواندن رای مردم به آقای خاتمی در سال ۷۶ را نشانه سلامت وزارت کشور می‌داند. او همانند گذشته اصولگرایان را انقلابی‌تر از اصلاح‌طلبان می‌داند و حتی معتقد است اگر امام زمان (عج) همین امروز ظهور کنند برای کمک به نهضت عظیم خود، دست روی اصول‌گرایان خواهد گذاشت. در این گفت‌وگو، دکتر علی‌محمد بشارتی از مخالفتش با کاندیداتوری آیت‌الله هاشمی رفسنجانی می‌گوید و هشدارهایی که به آیت‌الله داده است.



«شفقنا» با این مقدمه، گفت‌وگوی خود با دکتر علی‌محمد بشارتی را منتشر کرده است که در ادامه گزیده ای از سخنان او می‌خوانید:

* اگر به اصلاح‌طلبان بگوییم شما اصلاح‌طلب هستید و اصلاح‌طلبی در قاموس امور سیاسی یعنی این، عذرخواهی می‌کند و می‌گوید من اصلاح طلب نیستم. می‌گوییم اصول‌گرا یعنی کسی که چارچوب‌ها را دربست قبول دارد؛ می‌گوید ما هستیم. اما وقتی در عمل می‌خواهد صحبت کند به حاشیه می‌زند و حرف دارد، به قول معروف برای اصلاحات نظر می‌دهد. به نظر من حتماً اصول‌گراها به خدا و امام حسین(ع) نزدیک‌تر هستند، قطعاً اگر آقا امام زمان(عج) همین امروز ظهور کنند، برای کمک به نهضت عظیم خود دست روی اصول‌گرایان خواهند گذاشت

*اگر من بخواهم کمی بازتر صحبت کنم سروصدای همه‌ اصلاح‌طلبان بلند می‌شود. اما واقعیت امر این است که ما به کسی که چارچوب‌های موجود در کشور که عبارتند از قانون اساسی، مقام معظم رهبری -که اختیارات ایشان در اصل ۱۱۰ قانون اساسی در ۱۱ بند آمده است- قانون مصرح و مصوبات مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان، قوه‌ قضاییه و نهادها، ارگان‌ها را قبول داشته باشد، اصول‌گرا می‌گوییم بدون این‌که ما بخواهیم دست روی کسی بگذاریم.

*یک آقایی بود که خیلی هم ادعا داشت و می‌گفت من ده مورد از مصوبه‌های مجلس شورای اسلامی که خلاف است را لیست کردم. من به ایشان گفتم چه کسی به شما این اختیار را داده است؟ در قانون اساسی به صراحت آمده است که تشخیص مصوبات مجلس که مغایرت با قانون اساسی و اسلام نداشته باشد با شورای نگهبان است نه با شما. اگر این شخص اسم خودش را اصول‌گرا بگذارد من به عنوان یک استاد که می‌توانم کارنامه‌ افراد را تصحیح کنم، به او نمره نمی‌دهم. این شخص خودش را هم در راس اصول‌گرایان می‌دانست! اما من گفتم چه کسی به شما اجازه داده است که بگویی مصوبه‌های مجلس خلاف قانون است درحالی که ما شورای نگهبان را داریم. «دکان کید، برو جای دیگری بگشای فروش نیست در آنجا که من دکان دارم» چرا روبروی قانون اساسی دکان باز می‌کنی. این آقا ادعای اصولگرایی می‌کند، من می‌گویم نه، تو اصلاح‌طلب هستی!

*اینطور نیست که بگویم این شخص اصول‌گراست و دربست بخواهی نمره‌ اصول‌گرایی به او بدهی و آرم هم به سینه‌اش بچسبانی. آن هم یک طیف گسترده‌ای را شامل می‌شود که اصول‌گرایان چنددرصد این موارد را قبول دارند و حاشیه نمی‌روند و اصلاح طلبان روی کدام یک از اصول موجود در کشور نظر دارند؛ خیلی ساده نیست. ما موردی می‌توانیم مچ افراد را بگیریم. اما ما چه می‌دانیم در دل افراد چه می‌گذرد.

*«تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد» تا حرف بزنند من می‌دانم اصول‌گرا هستند یا اصلاح طلب، اما در دلش چه می‌گذرد من نمی‌دانم؛ آن در اختیار خدای متعال است. او دلها را می‌خواند. "از پریدن‌های رنگ و از تپیدن‌های دل، عاشق بیچاره هرجا هست رسوا می‌شود" او می‌گوید چرا ضربان قلبت بالا رفت؟ فلان منظره، پست یا فلان رانت را دیدی؟ می‌گوید من یاد برادر شهیدم حججی افتادم ضربان قلبم بالا رفت! خب دروغ می‌گوید. خدا می‌گوید حرف بیخود نزن! ما می‌دانیم که چرا ضربان قلبت بالا رفت. آقا شما که می‌گویید اصول‌گرا هستم چقدر شب‌ها به خاطر مشکلات مناطق محروم، خوزستانی که غبار دارد، به خاطر پایین رفتن دریاچه‌ی ارومیه و خشکسالی‌ها و به خاطر محرومیت‌های مردمی شب‌ها با تاخیر خوابتان می‌برد؟ چقدر احساس مسؤولیت می‌کنید؟

*بی‌شک! ما خودمان از اصول‌گرایان قدیمی ثابت قدم هستیم، با اصلاح‌طلبان تعارف نداریم اصولگرایان قابل احترام‌تر هستند چون اعتقاد آنها قوی‌تر است. کمترین حاشیه را اینها داشتند، بیشترین شهید را دادند، بیشترین سوال را کردند، بیشترین سکوت را اصول‌گرایان کردند، هیچ رانتی برای خودشان نخواستند، از امکانات دولتی هم استفاده نکردند. من خودم ۵ سال در زمان شاه زندان بودم و ۵ ناخن من را کشیدند اما یک سانت زمین نگرفتم، یک پیچ و مهره ماشین نگرفتم، یک ریال وام نگرفتم. من چهل درصد معلولیت دارم. می‌توانم یک ماشین پورشه وارد کنم که ۵۰۰ میلیون تومان سود برای من دارد اما اگر این کار را انجام دهم پس به چه می‌گوییم اصول‌گرا؟

*شما ببینید در عین حالی که تشخیص اصولگرایان سخت است، آسان هم است. سهل ممتنع است. من می‌گویم دو سال پیش بعد از پنجاه سال خدمت دولتی من بازنشسته شدم. با کلی مدرک تحصیلی، ۱۰ سال قائم مقام وزارت خارجه، یک دور نماینده‌ مجلس، تشکیل سپاه پاسداران، یک دوره وزیر کشور بودن و ۱۶ سال مشاور سیاسی یک مقام بودن وقتی محاسبه کردند، دیدند در این ۵۰ سال من یک روز مرخصی نرفتم. باور می‌کنید؟

*من می‌خواهم بگویم من اگر دارم این حرف را می‌زنم، در آسمان هفتم نیستم. ایده آلیست نیستم بلکه روی همین زمین هستم

*یک بحثی ما داریم به نام تغلیب؛ یعنی غلبه بر کدام است؟ شما بگویید غلبه بر کدام است؟ چه تعداد اصلاح طلبان از حقوق خود می‌گذرند؟ در میان آنها هم بی شک آدم‌های خوب فراوان است، در آنها هم آدم‌های ایثارگر، فداکار و نمازشب خوان و مومن وجود دارد اما غلبه با کدام است؟ در همین اصول‌گرایان هم افرادی هستند که خیلی قابل احترام نیستند. نمونه‌ای را من به شما گفتم که شخصی تعدادی از مصوبات مجلس را خلاف قانون اساسی می‌دانست حالا اسمش را نمی‌خواهم بیاورم، اصولگرا هم بود.

*جامعه‌ ما یک جامعه‌ سیاسی است. سیاسی بالغ هم هست. چون الان ۴۰ سال است که تقریباً از انقلاب می‌گذرد. اولا در کشورهای دیگر مثلا حزب جمهوری خواه و حزب دموکرات در آمریکا، حزب کارگر و محافظه کار در انگلیس در چارچوب خود یک اصولی دارند و از آن اصلاً عبور نمی‌کنند. حتی یک فالوده با حزب دیگر نمی‌خورند مگر به دستور حزب. در کشور ما اینطور نیست، نه فالوده که چلوکباب هم با هم می‌خورند، چون برایشان اهمیت ندارد
.

*اگر ما یک حرف زدیم هنوز هم پای آن ایستاده‌ایم. ما هنوز هم اگر یک جا برویم و جمعی باشد و امام جماعت نباشد، ما را جلو می‌اندازند؛ یعنی مردم هنوز ما را عادل می‌دانند. چرا من این را گفتم که آنهایی که نمی‌دانند از آنهایی که می‌دانند بپرسند؟ بروید صحیفه‌ امام را بخوانید، این حرف امام است. می‌گویند آنهایی که نمی‌دانند از بزرگترها بپرسند، از کسانی که می‌دانند بپرسند. آیا معنی این حرف، این است که بروید به شخص خاصی رای بدهید؟ نه! امام آیا اینطور خواستند؟ تا روز آخر هم هیچ کس نفهمید که رأی امام چیست. ما هم پیرو امام هستیم. از من می‌پرسند که مردم به چه کسی رای بدهند من می‌گویم خودشان می‌دانند


*اگر ما انتخابات برگزار کردیم، خدا لطف کرده است. یک اسلحه بگیرید فشارگذاری بکنید، گلن گدن هم بکشید، خلاصی ماشه هم بگیرید، شکاف درجه را با نوک مگسک تنظیم کنید. شلیک که کنید به هدف می‌خورد. اگر انتخابات را برگزار کردیم فریب نخوریم که خدا لطف کرد. دوم اینکه هیچ تردیدی نیست که اینجا کشور امام زمان (عج) است و حضرت ولی الله اعظم امام زمان از این کشور حمایت می‌کند. سوم این‌که حوصله‌ ما زیاد است. مقام معظم رهبری به کرات در مورد اهمیت دادن به مردم سخن گفتند که شعور عمومی مردم اشتباه نمی‌کند ما هم به این معتقد هستیم. چهارم این‌که چه کسی، کجا و کدام قانون به من گفته است که آقای وزیر شما که اصول‌گرا هستید چقدر خوب است که یک اصولگرا رأی بیاورد. من یک خاطره برای شما بگویم. در انتخابات مجلس پنجم، آقای ناطق رییس مجلس بودند و خانم فائزه هاشمی هم کاندیدا بودند. از سی نماینده بیست و هشت نماینده به دوره‌ دوم رفتند. دو نفر بیشتر در دوره اول رأی نیاوردند. خانمِ مرحوم آیت الله هاشمی زنگ زدند و به من تندی کردند. من هم خیلی دیر عصبانی می‌شوم. معروف هستم، یعنی کسی به راحتی نمی‌تواند مرا در امور شخصی عصبانی کند، اما در امور سیاسی گارد می‌گیرم. خانم مرحوم هاشمی به من زنگ زد که چرا دختر من رأی اول داشته و شما او را دوم اعلام کردید؟ به من خیلی برخورد. گفتم خانم اولاً اطلاعات شما دقیق نیست، در مسائل سیاسی ورود نکنید. بعد هم ما سه وقت خبری که بیشتر نداریم. ساعت ۸ صبح، ۲ بعدازظهر و ۹ شب، ممکن است بعد از ۸ صبح که اخبار رادیو و تلویزیون تمام شد در جمع‌بندی آرا در ۲ یا ۳ سه ساعت دختر شما اول شده باشد؛ این‌که برای ما ملاک نیست. ساعت ۱۰ یا ۹ می‌گویند از شهر ری رأی‌ها که آمد فلان کس جلو بود، اما ما تجمیع می‌کنیم. از شهریار هم رأی‌ها را می‌آوریم، از شمیران هم می‌آوریم. رأی از مراکز مختلف می‌آوریم و تجمیع می‌کنیم. ساعت یک تا یک و نیم به رادیو و تلویزیون می‌دهیم و آنها تا ساعت ۲ می‌خوانند. تا ساعت یک و نیم جمع بندی آرا برای ما مهم است، آنجا ممکن است دختر شما عقب بیفتد. بعد تلفن را قطع کرد و آیت‌الله هاشمی زنگ زد. گفت موضوع چه بوده؟ ماجرا را گفتم. گفت خب چه اشکال دارد؟ من هم گفتم به خانمتان بگویید. در ضمن برای من چه اهمیتی دارد آقای ناطق اول شود یا دوم

*داستان دیگری را تعریف کنیم که در انتخاباتی دیگر در همان دوره مساله تشابه اسمی پیش آمد، قانون می‌گوید که اگر دو نفر از کاندیداها تشابه اسمی دارند چه کار کنیم. در آن دوره آقای عبدالله نوری هم کاندیدا بود. رأی‌ آن دو نفر مشخص شد اما ۵۱۱ رأی ماند که روی آنها نوشته شده بود "نوری". خب قانون می‌گوید مطابق با آرایی که رای آوردند به اینها بدهید. دو سوم آقای ناطق نوری رأی آورده بود و یک سوم آقای عبدالله نوری. من اجتهاد کردم؛ چون حقوق خواندم. گفتم آقای نوری شما به چه اسمی مشهور هستید؟ گفت ما روز عاشورا که به شهرستان نور می‌رویم و نذری می‌دهیم، می‌گویند نوری‌ها اینجا بنشینند و محمودآبادی‌ها این طرف. گفتم آقای ناطق هیچ کس شما را به نوری صدا نمی‌کند، شما به ناطق معروف هستید. پس همه‌ رای‌ها را به آقای عبدالله نوری دادم. منِ اصولگرا رأی‌ها را به یک اصلاح‌طلب دادم. وقتی به آقای هاشمی گفتم خیلی تعجب کردند. ما قسم نخوردیم که فلان شخص رأی بیاورد و زیر پرچم او جمع شویم. ما پاسدار ارزش‌ها هستیم. یکی از ارزش‌ها این هست که «قول الحق ولو علی انفسکم» «حق بگویید و از حق پاسداری کنید ولو به زیان شما باشد» و ما عملاً این کار را کردیم.
آقای هاشمی خیلی ساده و عادی بودند. روز بعد هم آمدند سرکار و مشغول کار شدند یعنی پذیرفتند که شورای نگهبان به هر دلیلی نتوانسته صلاحیت ایشان را احراز کند

*حالا نمی‌توانیم این را بگوییم اما بالاخره بخشی از آحاد مردم به آقای هاشمی علاقمند بودند و اگر دعوت کردند که به آقای روحانی رای بدهید مردم هم پذیرفتند. آقای روحانی هم به عنوان دکتر حسن روحانی یک شخصیت وجیه المله‌ با سابقه‌ طولانی بودند مجموع اینها دست به دست هم داد و مردم ایشان را انتخاب کردند. تقریباً ۵۰ درصد آراء به ایشان رأی دادند. آقای احمدی نژاد هم رد صلاحیت شدند. (باخنده)

*بالاخره شاهکار شورای نگهبان بود که با شجاعت صلاحیت ایشان(احمدی نژاد ) را رد کرد. این بالاترین حکم محکومیت ایشان است، بالاتر از این می‌خواهید؟ کار قوه‌ قضاییه کار مخفی است برابر قانون نمی‌توانند رأی یا حکم هیچ پرونده‌ای را اعلام کنند مگر این‌که قانون بگوید؛ علاوه بر آن موارد را نمی‌توانند بگویند فقط حکم را می‌توانند بگویند. قوه‌ قضاییه کار خود را انجام می‌دهد. من ورود به این قسمت نمی‌کنم چون به بحث من ربط ندارد و به سوالی که من می‌توانم جواب بدهم ارتباط ندارد. می‌توانید از قوه‌ قضاییه بپرسید. تا آنجا که من خبر دارم پرونده‌ ایشان مفتوح و در حال بررسی است.

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان

دیدگاه تان را بنویسید

اخبار روز سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    خواندنی ها